English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

بیانیه تشکیلات آماج در مورد 19 اردیبهشت روز دانشجویان آذربایجان

دانشگاهیان، اساتید، دانشجویان و ملت بزرگ آذربایجان 19 اردیبهشت ماه سال 74 در چنین روزی دانشجویان آذربایجانی دانشگاههای تهران و تبریز و سایر شهرهای آذربایجان از کلاسها، خوابگاهها و ... بیرون آمدند و فریاد برآوردند و موجودیت خود را که تا آن زمان جدی گرفه نمی شد فریاد زدند. آنان برعلیه اقدام صدا و سیمای علی لاریجانی آن فاشیست یهودی تبار که بارها ضدیت خود را با آذربایجانی ها نشان داده بود و هم اکنون نیز یکی از دشمنان ملت آذربایجان در مجلس دست نشانده به همراه حداد عادل دیگر فاشیست معروف مشغول توطئه بر علیه موجودیت ملت آذربایجان است اقدام نمودند. آری دانشجویان آذربایجان که بعد از سال 68 دوران خود را با شرکت در کلاسهای درس ترکی دکتر محمدزاده صدیق و دکتر جواد هیئت و سخنرانیها و راهنمائی های دکتر ذهتابی و درسهای  ایدئولوژیک تئورسین بزرگ حرکت ملی آذربایجان زنده یاد علی تبریزی آغاز نموده بودند، برای اولین بار موجودیت خود را اعلام نمودند.

از جوانان تربیت شده آن دوران (اواخر دهه 60 و آغاز دهه 70 ) می توان به دکتر عارف کسکین ، مهندس عبداله عباسی جوان و مهندس غلامرضا امانی را نام برد؛ که عارف کسکین به علت شرایط نامساعد و جو فاشیستی ایران استعداد خود را در ترکیه بروز داد، او هم اکنون از کارشناسان درجه اول سیاسی ترکیه و از تئوریسین های بزرگ حکت ملی است. مهندس عبداله عباسی جوان بزرگمرد مبارز و استاد دانشگاه که پدرش نیز در جنگ ایران و عراق شهید شده است با تمام وجود برای آذربایجان مبارزه می کند.

از بزرگان این دوره می توان به بزرگ مرد تاریخ آذربایجان کسی که جوانان دانشجو او را الگوی خود قرار داده بودند و نام لقب "سمبول مقاومت "( میلی موقاومت سیمگه سی) به او داده بودند به مهندس شهید غلامرضا امانی اشاره نمود. آقای مهندس امانی جوان خوش سیما و خوش اخلاق و نترس و سترگ که بهترین دوران جوانی اش را در زندان آپارتاید گذراند. او با مقاومت جسورانه خود میله های فولادین زندان را خم کرد تا به دنیا و آذربایجان نشان دهد که عزمی جدی برای رهائی آذربایجان دارد، اما دستان ناپاک و کثیف فاشیسم او را در یک تصادفی ساختگی همچون تصادف شهید پیشه وری از دستمان گرفت و به یقین روح بزرگ مهندس امانی به وسعت آذربایجان با تک تک دانشجویان، آنن که درسشان را تمام کرده اند و آنان که هنوز وارد دانشگاه نشده اند و خواهند شد تا ابد در ذهن جوانان باغیرت تورک آذربایجان خواهد ماند، او نه تنها سمبل مقاومت حرکت که از افتخاراتیست که جنبش دانشجوئی آذربایجان به ملت آذربایجان تقدیم کرده است.

اوایل دهه 80 دانشجویان آذربایجانی با استفاده از فضای نسبتا باز سیاسی که با کمک آذربایجانیها ایجاد شده بود عزم خود را برای ایجاد تشکیلات دانشجوئی و در موازات آن انتشار نشریات ترکی جزم نمودند. دانشجویان دانشگاه ملی تبریز با تشکیلات کاموج کار تشکیلاتی را آزمودند در دانشگاه آزاد تبریز نیز ملت چی های تورک تشکل آرمان را به بدنه  جنبش معرفی نمودند. در اردبیل، انجمن اسلامی دانشگاه آزاد و دانشگاه محققی اردبیلی و پیام نور کارهای تشکیلاتی خود را با موفقیت به انجام می رساند. دانشگاه ارومیه نیز با انجمن شهریار کار خود را آغاز نمود و  در دانشگاه آزاد زنجان نیز با جمعیت وحدت کارهای بزرگی را به انجام رساندند. دانشجویان آذربایجانی در دانشگاههای تهران نیز با نفوذ در انجمن های اسلامی و کسب مجوز با تشکیلات توپلوم منشأ خدمات بسیاری شدند. اما عوامل فاشیست بیکار نشسته بودند و به گاه انتقام زهر چرک آگین خود را به قلب پاک و وطن پرست این جوانان پرشر و شور با خنجر فاشیزم وارد آوردند.

جمعیت وحدت زنجان منحل شد، انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل نیز با فشارهای ماموران امنیتی به تعطیلی کشانده شد. ودود اسدی که از اعضای شاخص این تشکل بود و کارهای بزرگی را برای تشکل انجام داده بود به حبس و  تبعید محکوم شد. دانشگاه ملی تبریز نیز از این قاعده مستثنی نبود ، مأموران اطلاعاتی با نفوذ در بدنه تشکیلات عضای شاخص آن را دستگیر نمودند. سجاد رادمهر از اعضای شاخص تشکیلات دانشگاه ملی تبریز به همراه دوستانش به زندان و بعد از آن نیز با فشارهای نهادهای امنیتی مجبور به ترک آذربایجان و زندگی در سوئد شدند. دانشگاه آزاد تبریز نیز وضعیتی مشابه یافت، مأموران اطلاعاتی با نفوذ عناصر خود فروخته خود در بدنه تشکیلات آرمان و ارعاب و تهدید اعضای سست عصر با معامله ای کثیف تشکیلات آرمان را بدون اعتراض منحل و چهار تن از اعضای این تشکل را در مقطع کاشناسی ارشد از تحصیل محروم نمودند.

دانشجویان ارومیه نیز سرنوشتی مشابه داشتند؛ عضو شاخص تشکیلات ارومیه مهندس ابراهیم رشیدی ساوالان بارها به زندان افتاد او هم اکنون از فعالین برجسته حرکت می باشد.

در سولدوز جنبش دانشجوئی آذربایجان در حرکات خرداد مهدی نوری را به ملت آذربایجان معرفی نمود، جوان بیست ساله آن زمان چنان کارهائی در سولدوز سازماندهی نمود که فرماندار وقت، جلاد مردم آذربایجان، که پست ریاست دانشگاه تربیت معلم آذربایجان را به خاطر کشتار مردم آذربایجان از عوامل فاشیزم دریافت نموده کتابی از وقایع خرداد نوشته و در آن صراحتاً به نام این جوان آذربایجانی به عنوان مرکز تشکیلات اشاره نموده است مهدی نوری نیز از افتخاراتی است که جنبش دانشجوئی آذربایجان به ملت بزرگ آذربایجان تقدیم نموده است.

جنبش دانشجوئی آذربایجان افراد بزرگی چون مهندس حمید والائی، سیما دیدار، علیرضا فرشی و سایرین را به حرکت مردم آذربایجان تحویل داده است بی گمان دانشجویان آزاده آذربایجان همراه و در کنار ملت خود برای آزادی آذربایجان مبارزه نموده و هزینه های گزافی را پرداخته است . در قیام خرداد ماه و قبل از آن مراسم قلعه بابک  دانشجویان دوش به دوش مردم بزرگ آذربایجان برای آزادی مبارزه نمودند. بعد از حوادث خرداد با توجه به فضای سنگین امنیتی و اخراج ها و محرومیت ها و زندان ها که به ناحق بر دانشجویان تحمیل می شد برای اینکه دانشجویان دانشگاه تبریز و آزاد با عمل کاملا ناجوانمردانه وزارت منحوس اطلاعات اواخر تحصیلات خود، از دانشگاه اخراج می شدند.

آنان به همراه سایر فعالین حرکت میدان مبارزه را نیز دادند میدان فوتبال را میدان مبارزه شمردند و اگر تا قبل از پدیده تراکتور سالن های دانشگاه جواب دانشجویان مشتاق برای برنامه های دانشجویان آذربایجانی کفاف نمی کرد  اکنون استادیوم 100 هزار نفری ظرفیت پذیرش عموم جوانان تورک را که برای حق خواهی بودند را نداشت.

در هر هفته بازی تراکتور به طور میانگین 50 نفر از فعالین حرکت ملی دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، فعالین حرکت بعد از آن با ایجاد گروههای هواداری تیم تراکتور تئوری حرکت ملی را بسط و گسترش دادند، اکنون به مدد فعالیت های دانشجویان و سایر فعالین، تئوری حرکت ملی مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و حتی عصبانیت فعالین داخلی منسوب به جنش سبز را نیز باعث شد.

فعالین در یک سال اخیر حماسه حمایت از دریاچه ارومیه را رقم زدند، آنان همچون پدرانشان که به اولین ها شهرت دارند، اولین گروه های حمایت از مسائل زیست محیطی را بنیان گذاشتند، حال آنکه در این مسئله نیز هزینه های سنگینی را متحمل شدند.

دانشجویان آذربایجانی به هوای حمایت از تراکتور شعارهای ملی را ساختند و در ورزشگاهها طنین انداز نمودند، دانشجویان دانشگاه شریف با شعار (تراختوری ائل ایستیر ، شرفلی میلت ایستیر) حضور تفکر جنبش دانشجوئی را در بطن جامعه تثبیت کردند و دانشجویان دختر دانشگاهها نیز با نوآوری خود عمق علاقه خود به ایدئولوژی حرکت ملی را نشان دادند.

اما مسئله اکنون جنبش دانشجوئی:

برخود وظیفه می دانیم تا وظایفمان را تشریح نماییم و ملتمان را به راهی که می رویم آشنا کنیم. بهار امسال را با 13فروردین همراه سایر فعالین بزرگ حرکت ملی به دریاچه زیبایمان آغاز کردیم. حرکتی کاملا مدنی برای رساندن فاجعه زیست محیطی به گوش مسئولان، اما برخورد حاکمیت، حسین نصیری جوان غیرتمند آذربایجانی بیش از یک سال است که در زندان است. جرم او اعتراض به خشک شدن دریاچه زیبای ارومیه است. انسان نسبت به مزدوران آپارتاید به حمله وحشیانه خود به چادرهای خانواده های فعالین به زن ها و بچه ها هم رحم نکردند. از سرنوشت بیشتر دستگیر شدگان که شیرزنان آذربایجانی نیز در میان آنها هستند هیچ اطلاعی در دست نیست.

اما چه باید کرد؟

همگان می دانید که نفاق بین فعالین که با هماهنگی وزارت کثیف و جنایتکار اطلاعات با لجن پراکنی خود سعی در انحرتف مراسم 13 و برگزاری آن در کنار دریاچه را داشت. هوشیاری فعالین مانع از این کار شد. آنان در بیانیه سوم اعلام نمودند که شکست خورده اند اما بازهم به کنار دریاچه خواهند رفت.. آیا از حضور آنها در کنار دریاچه خبر، عکس، مطلبی  شنیده و یا دیده اید. واقعیت این است که بیانیه نوشته وزارت اطلاعات بود و هیچ کس دیگه ای حضور نداشت. اکنون نیز باید هوشیار بود. همان جریان طی بیانیه ای فعالین مدنی آذربایجان را محکوم به این نموده اند که حرکت را به سمت رادیکالیسم می برند.

گویا اشتباهی رخ داده است و وزارت اطلاعات مردم آذربایجان را دسته ای خنگ و احمق فرض نموده است. البته از دولتی که آذربایجانی را در روزنامه رسمی اش سوسک خطاب می کند غیر از این نمی توان انتظار داشت. آنان شعورمان را هدف قرار داده اند و ما نیز پاسخهایمان را ارائه می دهیم و در شناساندن چهره کریه آنان لحظه ای درنگ نخواهیم کرد.

در بیانیه جدید وزارت اطلاعات که با نام جمعی از فعالین ارائه شده در حای است که فعالین حرکت ملی آنقدر جرات و معرفت دارند که بیانیه داده و آزادی زندانیان دریاچه ارومیه را خواستار شده و امضاء خود را در زیر نام آورده اند.

پس نام جمعی از فعالین هیچگاه نمی تواند ملاک باشد. آن هم در بیانیه ای که ملت خویش را متهم می کند. از همین جمعی از فعالین ( البته نام جمعی از فعالین جعلی است و از طرف اطلاعات است)که البته سرشان در آخور وزارت اطلاعات است می پرسیم هجوم وحشیانه به چادرهای خانواده ها که مردهایشان در میتینگ اعتراضی حضور داشتند، حرکت را به رادیکالیسم بردن است. اگر رادیکالی بود مزدوران رژیم هستند و شماها اشتباه متوجه شده اید. آیا پاسخی به حبس حسین نصیری و سعید متین پور و محکمه عجیب و غریب اخیر 12تن از فعالین رکت ملی دارید. آیا این فعالین رادیکال هستند.

آیا می توانید بگوئید جرم خواهرمان سیما دیدار چیست. او بخاطر عیادت و دیدار از همسر گرامی سعید متین پور عازم زنجان بود که مامورین جمهوری اسلامی مدارکش را ضبط نمودند. خانم دیدار برای گرفتن مدارکش به اطلاعات صائب تبریز مراجه می کند او را دستگیر می کنند. جواب را می دانید. آیا او رادیکال است. می دانیم که در حرکت ملی هیچگاه فعالی ملت و هموطنان خود را محکوم نمی کند که در این شرایط حرکت را به رادیکالیسم سوق می دهد.

روی سخنمان با مامورین خود فروخته و احمق وزارت اطلاعات است که الحم الله حنایشان دیگر رنگ ندارد و بهتر است بجای محکوم نمودن فعالین به رادیکال کردن حرکت، یا علی گفتن رهبرشان را جمع و جور کنند که خود را مسخره جهان کرده اند.

حرکت ملی آذربایجان نه رادیکال که چوب رادیکالیسم دولتی را سالهاست که می خورد. رادیکالیسم دولتی هیچ نوع حرکتی را از مردم آذربایجان برنمی تابد. مراسم قلعه بابک، قورولتای ستارخان و پرفسور ذهتابی، قیام مسالمت آمیز خرداد 85، مراسمات 13 فروردین و هر هفته مسابقات فوتبال صحنه هائی هستند که فعالین شاهد رادیکالیسم دولتی البته با باتوم و گاز اشک آور و ضرب و شتم و دستگیری هستند.

اکنون با صدای بلند از دانشگاه های آذربایجان فریاد می زنیم اگر مبارزه برای کرامت انسانی، حقوق ملی، خواست زبان مادری و در کل شخصیت آذربایجانیمان رادیکالیسم است، ما رادیکال هستیم.  کم.نیست، کافر، عیاش و ... خواندن جوانان حرکت ملی را هنوز فراموش نکرده ایم. رادیکال بودن را نیز قبول می کنیم.

به اطلاع عموم ملت آذربایجان می رسانیم به عنوان فعالین جنبش دانشجوئی در شناساندن خط نفاق لحظه ای درنگ ننموده و هرچیزی که مانع رسیدن ملت بزرگ آذربایجان به خواستهای مدنی و انسانی این ملت گردد را افشا خواهیم نمود. آزمونی بزرگ در پیش است. آزمون حق خواهی ملت بزرگ آذربایجان.

هنوز صدای ناله های مادران 3شهید به خون غلتیده سولدوز و فریادهای قهرمانانه پدرانشان را بر مزار فرزندانشان از گوشهایمان نرفته است. بله وحید داور پناه، آن جوان سرو قامت که برای فریادهای هارای هارای من تورکم کور شده است. او دو چشم خود را از دست داده است. او اکنون نمی تواند ببیند. او گوشهایش را به آذربایجان تیز کرده. خرداد نزدیک است . آیا وحید هم رادیکال بود؟ او چشمانش را برای چه از دست داد. آیا چنین اتهامهائی که البته از طرف فعالین ملی نبوده و از طرف اطلاعات است می باشد به چنین ملتی رواست. رادیکال کیست. او که اسلحه به دست گرفته و به صورت وحید داورپناه شلیک می کند و او را کور می کند. یا وحید و وحید هائی که تنها جرمشان فریاد هارای هارای من تورکم می باشد.

وعده دیدار ما 1 خرداد خواهد خواهد بود. حرکتی کاملا مدنی و مسالمت آمیز تا بازهم نشان دهیم چه کسی رادیکال است.

زمان و مکان در بیانیه دوم سازمان به اطلاع خواهد رسید.

آذربایجان میللی حرکتی

نین آزاد اویرنجی لر جبهه (آماج)

گلجک بیزیمدیر

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter