English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

خرداد 92: حماسه ی مهندسی انتخابات- امیر مردانی

انتخابات ریاست جمهوری رژیم ایران در خرداد 92، آن قدر حواشی و خاطرات قابل ذکر و مرور آفریده که بتوان تا مدتها گفت و خندید. از "مسابقه ی هفته" در مناظره، تا "اوج گیری" های غرضی(کاندیدای ریاست جمهوری) هر کدام نقش بی بدیلی در خلق حماسه ی مهندسی انتخابات و صدالبته، تفریحات سالم مردم ایفا نمودند.

آنچه که نگارنده در این متن کوتاه در تلاش بر آن است، نه اشاره و تحلیل ماوقع پیش از 24 خرداد 92، که دقت در زوایای یکی از بهترین و دقیقترین نمونه های مهندسی انتخابات در ایران است. هیچ کدام از "به اصطلاح" انتخابات در این رژیم، از نمونه های اولیه تا 76، 80، 84 و حتی 88، چنین دقیق و شسته رفته از کار درنیامدند و آقای خامنه ای هیچگاه تا به این حد نتوانست بازی را به سمت برد-برد حداکثری برای خود به پیش برد.

مسلما، چنین انگاره و فرضی مخالفان سرسختی هم خواهد داشت. و جالبتر آنکه، مخالفترین افراد نسبت به فرض تقلب در خرداد 92، اصلاح طلبان حکومتی اند و آنانکه ادعای تقلب در 88 داشته و هنوز هم دارند!. بنای بر این، به عوض تشریح مکرر مفروضات و اطاله ی بی سرانجام این بحث، موارد را لیست کنیم.

1- تا سال 84 و خود 84، روال اعلام آمار ماخوذه به تدریج و به "تفکیک" مناطق آن آرا بوده است. آرا به تدریج از روستاها و شهرهای کوچک خوانده شده و اعلام می گردید و در هر ساعتی مشخص می شد چه تعداد صندوق در کدام شهر هنوز مانده اند و لاغیر. همچنین، درصد آرای کسب شده توسط هر کاندیدا هم بسیار متغیر بوده و چه بسا نفر اول انتخابات در حین آمارخوانی، چندین بار عوض شده باشد.(البته این، مطلقا به معنای نفی وجود تقلب در "اخذ آرا" نیست. ازقضا، بی اخلاقیهای انتخاباتی به وفور و تقریبا هر دفعه رخ داده، کمااینکه اصلی ترین مجال و بروز تقلب و تخلف در روند انتخابات هم مربوط به "صندوقهای قبلا پرشده" و از همه مهمتر، "حق رای آقا!" بوده و هر طیف و تیره ای بیشترین تلاش خود را در این مرحله خرج می نمود. این "حق رای آقا" نکته ی نغزی است که شنیدنش از زبان کرباسچی و تاج زاده و عبدی، تردید در صحتش را بسیار کم می کند. به قول این اشخاص، در تمامی سالیان پیش از 88، 5میلیون رای در حق آقا بوده و ایشان می توانسته در مواقع لزوم، خرج نماید!. همچنانکه در انتخابات 76 و 88 هم دلیل بر اصرار در حضور مردم در پای صندوقها، بیشتر کردن فاصله با رقیبان و بی اثر کردن آن 5 میلیون بوده است).

اما بدعت 88، چیز تازه ای به خورد "جمهوریت اسلامی ایران" داد و معلوم گردید که می توان آرا را هم فی الفور خواند، هم تجمیع کرد، هم بیان نمود، هم رئیس جمهور را مشخص کرد، و آرای تفکیکی شهرها را هم یک هفته بعد ارائه داشت!. به عبارت بهتر، رایها را نوشته ایم، اما زمان می برد تا در صندوقها بگذاریم و به خورد ملت دهیم. این سیاست و راهبرد، با شکل کودتایی و سرعت اجرای سال 88، صدالبته که تبعاتی هم داشت و بی آبروییهای جالبی هم به وجود آورد. یکی از بارزترین آنها، "ثابت" ماندن "درصد اخذ رای" تمامی کاندیداها از اول تا آخر زمان خوانده شدن آرا بود. 63 درصد احمدی نژاد از زمانی که دانشجو در مقابل دوربینهای تلویزیونی از شمارش 5 میلیون خبر داد، ماند، تا آخرین لحظه. بسیار از همانهایی که سینه چاک کردند و "به حق" دم از تقلب در انتخابات زدند، چه جالب، که حال و در 92 کمترین صدایی ازشان در نمی آید. درصد آرای آقای روحانی، از زمانی که تنها "800هزار" رای خوانده شد تا پایان شمارش "به اصطلاح" 37 میلیون، مابین 49 و 50 باقی ماند!. اگر "ثابت ماندن درصد آرای نامزدها" در انتخابات 88 دلیل اصلی بر وجود تقلب بود، پس 92 چه؟!

2- نگاه به آمار آرای کسب شده، موضوع را خنده دارتر هم می کند. مقایسه ی آمار دو انتخابات 88 و 92 به بهترین شکل ممکن اثبات بر بروز و وجود تقلب "بنیادین" در آن چیزی است که قرار بوده انتخابات باشد. به تدریج و ترتیب، می بینیم.

الف:

کل آرای ماخوذه در سال 88: 39.165.191

کل آرای ماخوذه در سال 92: 36.704.156

این یعنی تفاوت سال 88 با آن جو هیجانی ایجاد شده در جامعه و سال 92 با رکود مطلق در آحاد مردم، تنها 2.5 میلیون است!. نتیجه آنکه، پس از آن بلوای تقلب در انتخابات 88 و آن همه کشته و موسوی و کروبی در حصر و ایجاد خیل عظیمی از "تحریمی های واقعی"، فقط و فقط 2.5 میلیون نفر ریزش آمار داشته ایم!. حال با فرض تنها 6 میلیون تحریمی و اینکه در سال 92 تقلبی صورت نگرفته و به گفته ی آقای رفسنجانی، دموکرات ترین انتخابات تاریخ رقم خورده است، باید آن وقت قبول کرد در انتخابات سال 88 میزان مشارکت چیزی در حدود 43 میلیون نفر و یعنی 94درصد بوده است!. بدون شرح!!!

ب:

خود همین آمار تحریمی ها هم حکایتی است!.

کل آرای اصولگرایان(احمدی نژاد و رضایی) در سال 88: 25.105.756

کل آرای اصولگرایان(قالیباف، جلیلی، رضایی، ولایتی) در سال 92: 16.399.320

کل آرای مصلحین(موسوی و کروبی) در سال 88: 13.550.046

کل آرای مصلحین(روحانی) در سال 92: 18.613.329

رژیم جمهوری اسلامی ایران با مهندسی کم نظیر خود و همیاری رذیلانه ی اصلاح طلبان حکومتی، مهمترین خواسته اش را در این قسمت جا داده و تبلیغ می کند. این که با توجه به برخی دلایل، تعداد معدودی تحریمی داشته ایم(2.5 میلیون) و در اثر سیاستهای نادرست "دولت احمدی نژاد" مردم از "اصولگرایان" زده شده و در نتیجه ی آن به آرای اصلاح طلبان 5میلیون اضافه و از آرای جناح راست 5 میلیون کم شده است. درواقع، آن تحریمی هایی هم که شرکت نکرده اند متعلق به اصولگرایانی اند که در انتخابات حضور نیافته اند(این را می توان استعاره از طیف مشایی دانست). به عبارت بهتر، رژیم نه تنها ثابت می کند که در 88 هیچ تقلبی نبوده، که در 92 هم نبوده، که ازقضا بر آرای اصلاحات افزوده شده و تحریمیها هم اصولگرایند!. کمااینکه از عصر 24 خرداد به یکباره تمامی سایتهای حکومتی ایران به انتقاد از "برخی" اصولگرایان "موهوم" پرداخته و آنان را موجب رویگردانی مردم از اصولگرایان و اقبال به اصلاح طلبان دانسته اند. عدم حضور احمدی نژاد در پای صندوق تا آخرین لحظات و پخش شایعه ی قهر هواداران او از انتخابات، تکمیل دهنده ی این پازل است.

اما دو فرض باقی را هم باید بررسی نمود و متوجه شد حامیان روحانی چه نظری دارند؛ اینکه در 88 و 92 تقلب شده یا فقط در 88 تقلبی صورت گرفته است. در سال 84 آقای کروبی بیش از 5 میلیون رای آورد. با فرض اینکه به این رای در سال 88 و با آن شرایط و جو فقط و فقط 3 میلیون اضافه شده باشد، برای وی 8 میلیون رای داریم. آقای موسوی هم وقتی در شب انتخابات سخن از "پیروزی قاطع" می آورد قطع به یقین بایستی حداقل نیمی از آرا را داشته باشد و برای او فقط 20 میلیون فرض می گیریم. مجموع آرای این دو اصلاح طلب به 28 می رسد و آرای اصولگرایان در سال 88 می شود کمتر از 12 میلیون. اتفاق جالبی است!؛ با فرض اینکه در سال 92 تقلبی صورت نگرفته، آن وقت باید قبول کرد در 4 سال گذشته به آرای اصولگرایان "واقعا" نزدیک به 5 میلیون اضافه شده است!. به عبارت بهتر، اصلاح طلبانی که مدعی سلامت انتخابات 92 هستند و باور دارند آقای روحانی با 18 میلیون رای از صندوقها درآمده، همچنین باور دارند که در 4 سال گذشته ملت از آنها روی گردانده و رایشان با ریزش 10 میلیونی همراه بوده و 5 میلیون نفر از هوادارانشان به اصولگرایی میل یافته اند!!!. واقعا، صد رحمت به رژیم؛ که لااقل اعتراف می کند ملت از اصول گراها گریزان شده اند.

ج:

نگاه به آمار ارائه شده برای آذربایجان، گوشه های دیگری از ابعاد این مهندسی و اهداف آن را آشکار می سازد. منتسبین به جریان سبز و حامیان روحانی، برای آن که واقعیت عدم همراهی آذربایجان با جنبش سبز و اقبال عمومی به حرکت ملی را موضوعی دروغ و وارونه نشان دهند با بزرگنمایی ویژه ی وقایع تبریز، در تلاش بر جلوه دادن آنند که گویا در تبریز بسیاری از اهالی به خیابانها آمده و تا پاسی از شب یکصدا "یار دبستانی" خوانده و آخر سر هم با فریادهای "درود بر خاتمی، سلام بر موسوی" مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی قرار گرفته اند. بماند که هنوز هم از تصاویر آن "خیل" جمعیت خبری نیست و در چند ویدیوی ارسالی هم به خوبی می توان شنید که جمعیت حاضر در کنار نهایتا 20 نفر از "شعاردهندگان"، چندین بار شعار ترکی سردادند و ازقضا وفاداران به یک روحانی، حسن روحانی، با سوت و کف به تمرین دموکراسی در خیابان پرداختند!. جالبتر آنکه در توجیه این به اصطلاح "اقبال عمومی در آذربایجان نسبت به روحانی" نیز به 3 وعده ی وی در جریان سفرهای انتخاباتی اش اشاره کرده و دلیل می آورند. به عبارت بهتر، ملت ترک در آذربایجان به این دلیل به روحانی رای داده که وی قرار بوده "فرهنگستان زبان آذری" راه بیاندازد؛ اما همان ملت رای دهنده، در خیابانهای تبریز و در جشن پیروزی کسی که قرار بوده به آنها زبان مادری را یاد بدهد، با شعارهای "فارسی" به حمایت از "خاتمی" مبادرت می ورزند!!!

رژیم نیز در این میان ذینفع است. جمهوری اسلامی ایران با پخش اخبار مشارکت گسترده در آذربایجان(به عنوان نمونه، مشارکت در آذرشهر بالای 73درصد اعلام شده است!؛ یعنی 13درصد بیشتر از تهران!) هم از یک سو در تلاش است نشان دهد قهر آذربایجان در سال 88 از وقایع پس از انتخابات، قهر با عناصر فتنه بوده و آذربایجان با حضور گسترده ی خود همواره در کنار انقلاب اسلامی بوده، و هم اینکه بیان کند تظاهراتهای سالهای 90 و 91 دروغ بوده و فرض اینکه ملت به دلیل وقایع زلزله ی ورزقان از حکومت جدا شده اند، اشتباه و غلط بوده است.

اندراحوالات تقلب در آذربایجان و به خصوص تبریز، و اینکه چطور آرا را می توان در طول یک شب به 3 ضرب کرد، می توان نوشته ی آقای اعلمی را نمونه ای مستند و جامع به حساب آورد.

د:

آرای غرضی در انتخابات 92، کمتر از آرای باطله شد؛ همچنانکه کروبی در سال 88. رژیم با قرار دادن این کاندیدا در لیست نامزدها و چنین آماری برای وی نشان داد در سال 92 و در جریان انتخابات سالم! هم می شود آرای یک نامزد از آرای باطله کمتر شود. در واقع، خود اصلاح طلبان هوادار روحانی با قبول عدم تقلب در انتخابات 92 تصدیق می کنند در سال 88 هم آرای کروبی همان 300هزار نفر بوده است!. در سال 88 کروبی که در میان جمع نامزدها رادیکالترین شعارها را برگزیده بود به دفعات و تاکنون از سوی رژیم و حتی خود اکثریت جنبش سبز به "بلاهت" معروف شده است. ازقضا در سال 92 هم مدلی از این بلاهت برگزیده شد تا یاد و خاطره ی کروبی از اذهان پاک نگردد!

نهایت:

با توجه به آنچه گفته شد و به ذعم نگارنده، در اظهر من الشمسی بی بدیل، رژیم از اول هم می دانست قرار است روحانی را با درصدی حداقلی در همان دور اول رئیس جمهور کند. ذاتا مشکلات اقتصادی و وجهه ی خراب خارجی آنقدر بلای جان شده که روحانی اصولگرای سالیان سال امتحان پس داده، عهده دار گذار از این گرداب شود. علاوه بر تمامی بردهای رژیم که در بالا لیست گردید، "دولت حداقلی" آقای روحانی دست وی را برای توجیه تعامل با اصولگرایان باز خواهد گذاشت و به دلیل درصد بسیار ناچیز اختلاف وی در پیروزی، وی "گویا" مجبور خواهد بود که در انتخاب وزرا و عمل به وعده هایش تقیه کرده و صبر کند. کمااینکه رایها نیز این بار با طمانینه و قطره چکانی و با ایجاد ترس از ماندن به مرحله ی دوم اعلام گردید تا احیانا اگر انرژی ای هم در میان مردم برای بروز و احتمال شادی میلیونی در خیابانها وجود داشته باشد، جلوگیری شود.

با قبول عدم تقلب در انتخابات 92 از سوی اصلاح طلبان، رژیم ایران در یک مهندسی کم نقص، هم تقلب 88 را بی اثر کرد؛ هم با دخالت دادن اصلاح طلبان در تقلب 92 آنها را وارد بازی خود کرده و برای همیشه در مقابل تقلبات در انتخابات آتی خلع سلاح نمود؛ هم نشان داد که آنقدر رایها را با دقت شمرده که تنها با 300 هزار رای، روحانی رئیس جمهور شده و ازقضا انتخابات آنقدر شفاف بوده که نفر دوم و ذینفع در انتخابات هم به این موضوع اعتراض نکرده و "هیچ کس" "کوچکترین" اعتراضی به اعمال تقلب در این انتخابات نداشته است؛ و هم اینکه 37 میلیون رای دهنده آمده و مشروعیت نظام قرص و محکم سرجایش است.

با این وجود، این بازی هر چقدر هم که برای رژیم آب و برای تعدادی فرصت طلب "به اصطلاح اصلاحات خواه" نان داشت، کیست که نداند صفهای خالی مقابل بسیاری از ستادهای رای گیری در بسیاری از مناطق، ضربه ی خود را به رژیم وارد ساخته است. درد این ضربه و کبودی آن اگر حالا معلوم نشود، اثراتش را بسیار زود و در بطن جامعه خواهیم دید. در این نوشته، به عمد و همچنانکه نوشته آمد، تحلیل سیاست رژیم و "واقعیت" آنچه که روی داد، دست نخورده باقی ماند؛ که مثنوی هفتاد من است و زمان خودش را می طلبد.

در خاتمه و با انتظار بیصبرانه برای زمانی که آقای روحانی این برچسب اصلاحات طلبی را از خود کنده و روی واقعی واقعی اش را نشان دهد، سوالی هم برای خودم تا حد زیادی نامکشوف ماند.

واقعا، چه کسی پریز احمدی نژاد را از برق کشید؟!

(امیر مردانی-

عضو جنبش دانشجویی آذربایجان- آذوح)

-----------------------------------------

لینک به مقاله ی آقای اعلمی:

http://azoh.net/index.php?option=com_content&view=article&id=8533:1390-12-25-21-12-42&catid=2:10&Itemid=18

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter