English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

سخنرانی فعالان آزربایجانی در جلسه ی سازمان غیردولتی سودویند در حاشیه ی جلسات شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

آذوح: در جريان بيست و هفتمین اجلاس شوراى حقوق بشر سازمان ملل متحد، رويداد جانبى با موضوع نقض حقوق بشر در جمهورى اسلامى ايران، به تدارک سازمان غير دولتى سودويند برگزار شد.

به گزارش اؤیرنجی سسی، این نشست که از 17 شهریور آغاز و تا 4 مهر ادامه خواهد داشت خانم شریفه حعفری در رابطه با مشکلات انتشار کتابهای ترکی در ایران، منصور سیف دررابطه با وضع امروز دریاجه ارومیه، و امیرنیلو در مورد اعدامهای 1358 آذربایجان دیروز سه شنبه 18 شهریور ماه سخنرانی کردند .

سخنرانی آقای منصور سیفی در مورد سیاست خشکاندن دریاچه اورمیه

دریاچه اورمیه دومین دریاچه آب شوردنیا با شش هزارکیلومتر مربع مساحت واقع درشمال غرب ایران با خطر خشک شدن کامل روبروست.براساس گزارش های رسمی97 درصد آب دریاچه خشک شده و بزودی هشت میلیارد متر مکعب املاح بجا مانده با وزش طوفان های نمک که هم اکنون نیز شروع شده اند زندگی چهارده میلیون نفر ساکنان منطقه را باخطر جدی مواجه خواهد ساخت وبشعاع پانصد کیلومتر کشاورزی و محیط زیست را نابود خواهد کرد.

دریاچه اورمیه در سال 1976 از طرف یونسکو بعنوان مرکز استثنائی بیوسفرثبت شده اما مسئولین حکومت ایران

تعهدات بین المللی خود رانقض کرده اند و به اخطارهای نهادهای بین المللی توجه ننموده اند . با سرکوبی اعتراضات مردم آذربایجان که خواهان رسیدگی به وضعیت دریاچه بودند طرفداران محیط زیست را زندانی کرده اند ونهایتا با زیر پا گذاشتن همه معیار های اکولوژیک بر روی تمامی رودخانه هائی که به دریاچه منتهی می شدند سد بسته اند ونیزهزاران چاه عمیق و نیمه عمیق دراطراف دریاچه حفر کرده اند لذا از سال 1995 ورود آب به دریاچه محدود واز سه سال پیش کاملا قطع شده است و با تبخیر آب موجود دردریاچه اکنون سه چهارم مساحت آن به شوره زار تبدیل گشته است که بزرگترین بیابان زائی در قرن بیست یکم می باشد در نتیجه روستا های اطراف دریاچه غیر قابل سکونت وخالی از سکنه گردیده اند .وزارت نیرو ، وزارت کشاورزی و سازمان محیط زیست ایران که سد ها زیر نظرآنها ساخته شده هرسه مسئول مستقیم فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه هستند .

حکومت ایران تا کنون نه تنها هیچ اقدامی برای احیا دریاچه نمی کند بلکه با حذف بودجه اندک اختصاص یافته برای احیای دریاچه و ادامه سد سازی، قصد دارد هرچه زودتر به عمر این دریاچه خاتمه دهد. در این میان مقامات ایرانی در ظاهر و برای فریب ملت آذربایجان هر از چندگاهی ظهور کرده و از عزم خود برای احیا دریاجه سخن می گویند اما گاهی این سخنان قصد واقعی آنها را آشکار می سازد. در این راستا به تازگی یک مقام ایرانی از حذف بودجه احیا دریاچه و ادامه سد سازی در حوزه آن خبر داده است.

استاندار آذربایجان غربی از حذف ردیف بودجه و اعتبار انتقال آب از ارس به دریاچه ارومیه طی سال آینده و ادامه سد سازیها به روی حوزه دریاچه اورمیه خبر داده است.

 قربانعلی سعادت استاندار آذربایجان غربی چهارشنبه 22 مرداد در جلسه بررسی مشکلات حوزه صنعت آب و برق آذربایجان غربی در خصوص تخصیص  آب از ارس به دریاچه ارومیه گفت: “متاسفانه ردیف اعتباری انتقال آب از ارس به دریاچه ارومیه برای سال آینده حذف شده است.”

وی ضمن تاکید بر لزوم اجرای طرح انتقال آب از ارس به دریاچه ارومیه برای جلوگیری از مرگ حتمی این زیست بوم با ارزش بین المللی، اظهار داشت: “با توجه به اینکه اجرای طرح انتقال آب پروسه ای زمان بر است، بروز کوچکترین مشکل در اجرای این طرح منجر به مرگ حتمی دریاچه ارومیه می شود.”

قربانعلی سعادت در ادامه با اشاره به در دست اجرا بودن 3 سد سیلوه، چپر آباد و کانی سیب در آذربایجان غربی خواستار تسریع ساخت این سدها شده است. این مقام حکومتی دلیل آن را جمع آوری آبهای سطحی برای احیای دریاچه بیان کرده است!! حال آنکه اکثر کارشناسان معتقدند سدها عامل اصلی خشک شدن دریاچه بوده است.

درحالی این مقام حکومتی خواستار افزایش سدها بر روی حوزه آبریز دریاچه اورمیه است که پیشتر دولت ایران از توقف سدسازی در منطقه خبر داده بود.

به تازگی نیز رفیع زاده  رئیس اداره امور اجرایی آبخیزداری اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری آذربایجان شرقی در گفتگو با خبرنگاران گفته بود: “کل اعتبار تصویب شده در سال 92 جهت اجرای طرح از محل اعتبارات ملی آبخیزداری در حوزه دریاچه ارومیه 16 میلیاردو 51 میلیون ریال بوده است که از این میزان تنها 9 میلیاردو  504 میلیون ریال آن یعنی حدود 59 درصد آن تخصیص یافته است.”

این در حالی است که خبرها حاکی از آن است که حکومت ایران برای انتقال آب از خلیج به مناطق کویری مرکزی ایران بودجه ای 3500 میلیارد تومانی در نظر گرفته است. این تبعیض آشکار و همچنین عدم توجه به وضعیت فعلی دریاچه اورمیه نشان می دهد نه تنها اینکه وعده های آقای روحانی برای احیای دریاچه دروغ بوده است بلکه حکومت ایران با اهداف سیاسی و به طور عمد قصد دارد با خشک کردن دریاچه اورمیه آذربایجانیهای بسیاری را از خانه و کاشانه خود آواره کند.

معاون امور عمرانی استاندار آذربایجان غربی و نماینده مجری طرح احیای دریاچه ارومیه گفته است دریاچه ارومیه در حال حاضر در شرایط بسیار بحرانی قرار دارد و با تشدید آن بخش وسیعی از جغرافیای منطقه و کشورهای همجوار در معرض تهدید جدی زیست محیطی قرار می گیرند.

دریاچه ارومیه در حال حاضر کمتر از دو میلیارد مترمکعب آب دارد در حالی که این دریاچه در وضعیت پرآبی حدود ۳۲ میلیارد مترمکعب آب داشته و در وضعیت اکولوژیک حدود ۱۴ میلیارد متر مکعب آب باید داشته باشد.

در مورد توفانهای نمکی ،

باید اشاره کرد که آقای فاضل، معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست به توفانهای  نمک اشاره کرده  و گفته است: موضوع توفان نمک موضوعی است که از سالیان گذشته توسط کارشناسان حوزه محیط زیست همیشه در رابطه با آن اخطار داده می‌شده است و هنوز هم مورد نگرانی ما قرار دارد.

وی گفت: حتی در گزارشاتی که ما به مقامات کشور داده‌ایم و همچنین جلسه‌ای که در مجلس شورای اسلامی برگزار کرده‌ایم عنوان شد که نگرانی ما در خصوص توفان‌های نمک در دریاچه ارومیه این است که ما توفان نمک را در حوزه استان آذربایجان شرقی بسیار محتمل می‌دانیم و حتی گستره آن را تا مرزهای غربی استان تهران پیشبینی می‌کنیم.

وی تأکید کرد: احتمال رسیدن غبار نمک به استان زنجان به صورت جدی است استان‌های البرز و تهران هم در معرض خطر غبار سونامی نمک هستند.

فاضل اضافه کرد: بنابراین اعتقاد ما این است که در مورد دریاچه ارومیه باید یک اقدام عاجل ، جدی و ملی صورت بگیرد

معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست کشور با اشاره به اینکه ۲۱ استان کشور درگیر آلودگی هوا هستند، گفت: در حال حاضر بیش از ۱۰۰ دشت کشورمان نیز به دلیل افت آب‌های زیرزمینی دچار تهدید جدی زیست محیطی هستند.

مهاجرت خاموش روستائیان از اطراف دریاچه ارومیه

همانگونه که دریاچه ارومیه در یک پروسه ۱۰ ساله رو به خشکی نهاد و اکنون دیگر چیزی حدود ۵ در صد از آن باقی است هم اینک مهاجرت خاموش روستائیان نیز از اطراف این نگین سابقاً آبی آذربایجان به آرامی آغاز شده و در یک دهه به اتمام می رسد.

آثار بحران دریاچه ارومیه تنها محدود به گونه های جانوری نیست

در این مطلب صرفاً صحبت از گوزن زرد ایرانی، آرتمیا، فلامینگوها و یا یک موجود زنده ریز و کوچک نیست که در شرف نابودی قرار داشته باشد ، بلکه صحبت از یک اکو سیستمی به وسعت نزدیک به 6 هزار هکتار است که بود و نبودش علاوه بر میلیونها موجود زنده در متن و اطراف آن، یک ملتی را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

کشاورزان نخستین قربانیان انسانی بحران دریاچه ارومیه

نخستین گروه هایی که از قهر طبیعت در حوضه آبریز دریاچه ارومیه آسیب می بینند باز هم کشاورزان به عنوان فقیرترین و کم درآمدترین اقشار جامعه هستند.

در حالیکه باید مدیرانی پاسخگو باشند که سالها، بی فکرانه ظرفیت های این سرزمین را صرف آزمون و خطاهای خود کرده اند.

استمرار بی تدبیری های مدیریتی در حل بحران دریاچه ارومیه

بی تدبیری های ریشه دار مدیریتی در ایران را میتوان اینطور بیان کرد که در میان این همه جلسه، همایش، کنگره، سمپوزیوم، میزگرد، کارگروه، جلسه و غیره و غیره که هنوز جرعه ای آب برای دریاچه ارومیه به ارمغان نیاورده، و حتی وضعیت دریاچه ارومیه را در محله ثبات نیز نگه نداشته، ساختارهای جدید و تشکیلات نوینی در حال راه اندازی است تا عده ای در این اوضاع بحرانی برای خود صاحب اسم و رسم شده و یا حق ماموریت، حق جلسه، سمت ها و مسئولیت های آنچنانی، آراء مثلا مردمی، افزایش رتبه های علمی و مزایایی از این دست شوند.

شیوه ساختار سازی برای مدیریت موضوع بحران دریاچه ارومیه وارد فاز جدیدی از بی تدبیری شده که در این روند به عوض آنکه بودجه های میلیاردی اختصاص داده شده به دریاچه ارومیه برای حل آن صرف شود، راهی جیب افرادی می شود که هم اینک در استخدام دولتند و در دستگاه های مربوطه حقوق های سرشار و ثابت به انضمام حق جلسات و حق ماموریت های مرسوم خود را دریافت می کنند و در این وسط از نمد دریاچه ارومیه به خیال بافتن کلاه جدیدی بر سر خود افتاده اند.

مهاجرت خاموش 6 میلیون کشاورز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه آغاز شده که همین  مدیران نا لایق  باید جوابگوی دلایل آن باشند

ما فعالین حقوق بشرآذربایجان ازسازمان ملل وسازمانهای بین المللی دفاع از محیط زیست می خواهیم که جمهوری اسلامی ایران را وادارسازند که اقدامات فوری را انجام بدهند از جمله :

1 – سد ها را باز وآب های موجود پشت سد ها را بطرف دریاچه رها سازد تا از خشک شدن کامل دریاچه جلوگیری شود

2–با پرداخت خسارت به کشاورزان ، چاه های اطراف دریاچه را مسدود نماید تا چشمه های کف دریاچه فعال  بشوند و دریاچه بتدریج زنده شود .

3- با توجه به بین المللی بودن ابعاد فاجعه از تجربیات و کارشناسان جهانی برای نجات دریاچه کمک بگیرد

 4 ـ کلیه کسانی را که بخاطر دفاع ازموجودیت دریاچه زندانی شده اند آزاد کند

سخنرانی خانم شریفه جعفری در مورد مشکلات چاپ و نشر کتابهای ترکی در ایران

خانمها و آقایان سلام  تشکر از حضورتان و تشکر از مسئولین سودویند

همانطور که می دانیم درهمه  کشورها اجازت کسب و کار و نشر کتاب توسط اتحادیه های مربوطه در مدت زمان مشخص وطبق قوانین به راحتی صادر می گردد واین  ناشراست که مسئولیت کتابها را به عهده دارد چنانچه  شکایتی از طرف مؤلفی و یا خواننده ای صورت بگیرد دولت وارد عمل شده و به جمع آوری کتابهای توزیع شده می پردازد.

اما در ایران قوانین حاکمه در مورد ناشرونشر کتاب متفاوت  است، قوانینی که بسی استرس زا ، شکنجه آورو دست و پاگیر می باشد .

وقتی فردی بخواهد مجوز نشر بگیرد ابتدا باید (شرایط حراستی ایران)که به جرات می توانم بگویم از 100 متقاضی شاید 3متقاصی بتواند واجد شرایط ارشاد باشد ،پس از درخواست و ماهها دوندگی اگر فرد از مرحله ی استعلام حراستی ،  پذیرفته شود، با تکمیل مدارک به انتظار صدور نهایی مجوز می نشیند ،

طبق قانون بعد ازدو سال  باید مجوز صدور و یا عدم صدور اعلام گردد،  ولی عملا از 4 سال تا سالها طول می کشد،و بعد از سالها ممکن است تشخیص بدهند که به شخص مورد نظر مجوز داده شودویا  نشود.همین  یک امرنشانگر  این است که در جمهوری اسلامی ایران ، چگونه  فرهنگ و اندیشه تحت کنترل و دردستان عده ای با افکار مشخص قرار گرفته است .

پس از گرفتن اجازت نشر ، برای هر کتابی که آماده می گردد باید جدا جدا مجوز گرفته شود که  باز مشکلات زیاد و زمان طولانی را می طلبد،اگر کتابی غیر مجاز اعلام نگردد و یا اصلاحیه نخورد ممکن  است در عرض چند ماه  و یا هفته مجوز بگیرد که موارد بیشتر در مورد کتابهای دولتی  و مذهبی  ودرسی  اتفاق می افتد و گرنه اکثر کتابها براحتی مجوز دریافت نخواهند گرفت.

در مورد کتابهای ادبی ، تاریخی ،سیاسی و غیره ، با توجه به شرایط حاکم در نظام  خود نویسنده از ترس رد شدن کتاب خودسانسوری انجام می دهد ،و برخلاف میل خود هم که باشد در قالب جملاتی به تعریف و تقدیر از نظام ،اسلام ، رهبر و غیره خواهد کرد تا مستقیم و یا غیر مستقیم عشق خود را نسبت به جمهوری اسلامی به اثبات رسانده باشد.

 سپس ناشر که در جریان کار است کتاب را سانسور می کند ،مثلا اگر در داخل متن ، کلماتی مانند آزادی ، ، ، هم آغوشی ، بوسه، سکس و … وجود داشته باشد شاعر مجبور آن کلمات  را با کلمات مشابه عوض کرده و یا حذف خواهد کرد، و سپس کتاب توسط ممیزیهای وزارت ارشاد که خود دارای مراحلی طولانی است از ممیزیها تا رئیس فرهنگی باید بر کتاب مهر تایید بزنند.

از مشکلات ناشران آذربایجان ، که خود مدیر مسئول “انتشارات پینار”بودم ونمونه ی حاظر از قربانی شده ها می باشم ، آرزوها و زحمات بر باد رفته  خود را مثال می زنم،

من ، به هر نحوی بود پروانه انتشارات گرفتم ، ومشتریانم اکثرا شعرا بودند ،از  فارس وترک  دیگر زبانها.

روزنه ی امیدی شدیم بر نویسندگان استان ترک زبان زنجان، شبانه روز کتابها را با کمترین امکاناتی که داشتیم آماده می کردیم ، چند کتاب شعرترکی توسط نشر ما وارد بازار شد، در همان زمان در روزنامه ایران که به ترکان توهین شده بود ،ملت ترک زبان اعتراضات گسترده ای را در تهران و استانهای ترک نشین به راه انداختند که زنجان نیز جزء این استان ها بود ، و از آن روز به بعد روزگار بر ما و بر زبان و ادبیات و فرهنگ ترکی سیاه گردید، هر روز به بهانه های مختلف به دفتر کارم می ریختند ودفتر را بازرسی می کردند ،در حالی که فقط طبق قوانین ارشاد به چاپ و نشر مشغول بودم ، ولی مسئله نشر چند کتاب ترکی بود . از آن ، روز به بعد کسب و کارمان را به بدترین وضع ممکن دچار کردند ، مجبور به شهر کرج که نزدیک پایتخت بود و استانی فارس محسوب  می شد ، رفتیم ،دوباره شروع کردیم چون منطقه فارس زبان بود ابتدا اذیت نمی کردند ، و در عرض چند ماه با برگزاری نمایشگاهها ی کتاب در سطح شهر و شهرستانها توانستیم نایی بیابیم وبه  نوایی برسیم ، ولی با زیاد شدن مشتریان نمان و مشتریان ترک زبانمان دوباره پای اطلاعات و حراست به محل کار و زندگی مان باز شد ، و کم کم باز کردن نمایشگاه کتاب در شهر و شهرستانها را بر ما ممنوع کردند ، البته همه این نمایشگاهها با اخذ مجوز از شهرداری و ارشاد و اداره اماکن شهر انجام می گرفت ، در یکی ازاین  نمایشگاهها ی شهری که  نمایندگی  فروش کتابهای  50 ناشر از ناشران تهران و استانها  را به هم به عهده داشتیم، (در شهرک  نصیر آباد از بخش شهریار )اطلاعات به یک باره دستور جمع  ومنع فروش کتابهای ترکی را داد ، حتی، کتابهای شعر خودم که به زبان ترکی بود، کتابهایی که ادبی بودند نه سیاسی بودند نه غیره و هم اینکه مجوز داشتند و هم اینکه قبل از گذاشتن در نمایشگاه کتابها تک تک تایید شده بودند ، ولی حضور مشتریان ترک زبان هزاران بهانه بود تا هزاران جرم ناکرده را برایت بنویسند. در اینترنت  تصویر بعضی  از این نمایشگاهها و خبرهای مربوطه وجود دارد .

بعداز آن دیگر اجازه شرکت در نمایشگاههای استانی را نیز ندادند ، و این یعنی اوج بدبختی زیرا اگر کتابها فروش نمی رفتند. به تهران مرکز نشر و چاپ کتاب رفتم  با همکاری با ناشران دیگر و تلاشهای شبانه روزی این بار با استفاده از جوانان با استعداد و با ایده های جدید ، کتابهایی که چاپ کردیم ، زبانزد دیگر ناشران و نویسندگان شد و چند نفر در انتشارات به کار مشغول شدند از سراسر ایران مشتری داشتیم و در آذربایجان شناخته شده و در اداره ارشاد به عنوان ناشر فعال  بودیم ، اما در زمانی که من در برابر مشکلات غیر قابل بیان مقاومت می کردم و برای چندمین باراز صفر شروع کرده بودم ، اطلاعات ایران به از نطفه خشکاندن فعالیتهای مان  نقشه می کشیده اند.

 هر ناشری سالها تلاش می کند تا شناخته شود ، مرا در اوج موفقیت نابودم کردند  در سال “1391” از شرکت در نمایشگاه تهران محروم و پس از آن نیز شرکت در نمایشگاههای استانی  به خصوص مناطق ترک زبان و پس از آن به یکباره گفتند شما 6 ماه تعلیق خورده اید و فعلا نمی توانید کتاب ثبت کنید ، و این را هم فقط شفاهی اعلام می کنیم ، من گفتم از کی ، از کجا ، چرا ، کسی جوابگو نبود زیرا واقعا آن قدر مواظب بودیم تا بهانه ای دست کسی ندهیم از پذیرش کتابهای ترکی تا حد ممکن امتناع می کردم در حالی که صدها نویسنده و شاعر ترک زبان از سراسر ایران به من مراجعه می کردند .

در حالی که دهها کتاب در انتظار مجوز در ارشاد داشتم ، صدهها کتاب  از نویسنده های سراسر ایران بخصوص آذربایجان در حال آماده سازی ،بود و شناسنامه ی ملی هم گرفته بودند، قراردادهای بسته شده ،نویسندگان منتظر…

گفتم باشد شما به من دستور صادر شده تعلیق را بدهید تا بدانم از جانب چه کسی صادر شده است می گفتند نمی شود می گفتم پس من می توانم کتاب ثبت کنم چون دستوری در دست ندارم می گفتند ماکتاب را تحویل نگیریم چگونه می خواهی ثبت کنی ، نمی شود توضیح داد چه قدر سخت و عذاب آور است ، به هر مقامی ، به هر دری که میشد متوسل می شدم ، التماس می کردم گاهی می گفتند از طرف ارشاد تبریز است برو رضایتشان را جلب کن ، در تبریز دوباره به هر کسی رو می انداختم  و آواره می شدم ، و مرا به خاطر زن بودن اهانت می کردند و بارها به من می گفتند آخر تو را چه به این کارها زن باید در خانه در خدمت همسرش باشد، و به خاطر این افکار تا حد امکان مرا اذیت و قصد شکستن و خسته کردنم را داشتند.

حاصل 8 سال زحماتم ، مقاومتم و زندگی یم بر باد می رفت ، می گفتند جلسه تجدید نطر می گذاریم تو هم باشی وآن وقت تصمیم گیری می شود برای ابطال مجوز یا لغو تعلیق  ،نهایت  گفتند به خاطر “کتاب تاریخ مختصر ترک، تالیف پروفسور دکتر” جواد هئیت است که غیر مجاز چاپ کرده ای ،  ولی من دستور صدور مجوز کتاب در دستم بود، گفتند اشتباه شده است ، کتاب مجوز ندارد ، نشانشان می دادم می گفتند تو اشتباه می کنی ، کتاب پان تورکی  و فرقه گرایی چاپ کردی ، بهانه بود زیرا کتاب بعد خوردن 1 نوبت اصلاحیه و بعد از یک سال تایید مجوزشده بود ،

اینبار گفتند بیا تعهد بده و بگو کتاب را غیر مجاز چاپ کرده ام و تعهد می دهم دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد ، می گفتم من که این کار را نکرده ام ، می گفتند هر ناشری حق تخلف دارد و می تواند بعد از تعهد به کار ادامه دهد ، ناشری داریم که 6 بار تعهد داده و دارد کار می کند ، چاره ای نداشتم ، قبول کردم و بعد از نوشتن مسئول حراست با خنده گفت همین را می خواستم ،  منظورش را نفهمیدم 2 روز بعد از آن با  احضاریه ای مرا به دادگاه خواستند با اتهامات واهی و گیج کننده ،  به وکیل مراجعه کردم و جالب اینکه وکیلم با مطالعه پرونده متوجه شده بود که مجوز انتشارات 8 ماه قبل یعنی زمان جلوگیری از فعالیت من  طی جلسه ای بدون جضور و اطلاع من ابطال  شده بوده است و مرا با بازی دادن به بدترین وضع ممکنه در امور مادی و معنوی دچار ساخته اند تا نایی برای نفس نداشته باشم ، و اینکه تبریز شکایت کرده باشد علیه من کاملا دروغ بوده است زیرا من ناشر تهرانی  بودم و مسئولیت نشر من با وزارت فرهنگ و ارشاد تهران بوده است ،  ، گفتند این بار حداقل با این اتهامات وارده  [که اکنون روی پرده است]3 سال حبس خواهی داشت و وکیلم از من خواست تا سند ملکی با ضامنی را پیدا کنم  ،

اوج بی رحمی ، من فقط شاعر بودم ،نویسنده بودم  ،به زندگی ام به کارم عشق می ورزیدم ، جرمم  زبانم بود و درک کردن هم زبانان شاعرم .

می دانستم چه می خواهند و چه عواقبی خواهم داشت ، چگونه باید به مردمی که در نتیجه ی فقر فرهنگی و تبلیغات  حکومت اسلامی بر محدود کردن  زن در خانه  به زن حبس افتاده به دیده تحقیر  می نگرند توضیح می دادم من گناهی نکرده ام ؟ …

اینک با آوردن چند مثال  ازنابرابری ، بی عدالتی و ظلمی  که بر ناشران و نویسندگان ترک زبان در مقایسه با ناشران کتاب های فارسی  می شود را خاطرنشان می سازم و شما را به قضاوت می خوانم :

اولاّ کتابی که به زبان ترکی باشد ، زمان دریافت مجوز آن بسیار طولانی ومشکل خواهد بود، زیرا سیاست آسیمیلاسیونی و  طرح یکسانسازی رژیم این ضرورت را می طلبد .

مشکل رسم الخط یعنی کلمه ای که ترکی تلفظ می شود باید با لهجه فارسی نوشته شود که این مورد بسیار سردرگم کننده و گیج کننده است که نه برای  نویسنده و نه شاعر و نه ناشر قابل تفهیم است ، و این عمل باعث می گردد کتاب برای چندمین  نوبت اصلاحیه بخورد و نهایت به خاطر ازدیاد اصلاحیه اخطار و سپس لغو مجوز می شود و هر بار اصلاحیه یعنی ماهها الاف شدن .

از بکار بردن نام و رشادتهای مبارزان آذربایجان باید اجتناب کرد ، مثلا اگر شاعری نام” بابک ” “سید جعفر پیشه وری”را در شعرش بیاورد ممکن است برای خود نویسنده هم مشکلاتی به وجود آید .

عدم حمایت وخرید کتابهای ترکی از طرف دولت ؛

که خرید کتابهای ترکی یا کلا نیست یا اگر محتوا به نفع نظام باشد ، مقداری خریداری خواهد شد.

فراهم آوردن مشکلات سیاسی ساختگی برای ناشران اذربایجانی و خسته کردن انان از فعالیت ،و عدم ارائه مجوز نشر برای متقاضیان آذربایجانی که بخش بزرگی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، که چند ناشر تقریبا فعال وجود دارد که آنها نیز نمی توانند فقط کتاب ترکی چاپ کنند بلکه در کنار کتابهای  فارسی می توانند کتاب ترکی نیز چاپ و پخش کنند ؛ نتیجه ی همه این اعمال نبود  بازارفروش  و اتحادیه برای  ناشران است که از نظر مادی و اقتصادی همواره یک ناشر آذربایجانی  متحمل مشکلات غیر قابل بیان می گردد.

  اخطار و احضاریه های بی مورد و مداوم  اداره اطلاعات و اماکن برای ناشران آذربایجانی . هر ناشر آذربایجانی که در نمایشگاه کتاب شرکت می کند بدون شک چند نفر  اطلاعاتی  از دور و نزدیک غرفه را زیر نظر دارند ، مشتریان را شناسایی  به سخنان  آنها گوش و آنها را زیر نظر دارند ،

دل هر ناشر آذربایجانی از اینکه الان ممکن است به غرفه اش بریزند و از توضیع فلان کتابی  جلوگیری کنند و یا غرفه اش را ببندند می تپد و او را همواره نگران می سازد.

ناشران آذربایجان به خاطر داشتن کتابهای ترکی در کنار کتابهای فارسی بیشترین فروش خود را در مناطق ترک نشین دارند ولی متاسفانه همیشه به این ناشران برای شرکت در این استانها موانعی ایجاد و شرکت آنها جلوگیری به عمل می آورند . به خاطر مسائل امنیتی از نام بردن ناشر و ناشران فعال در آذربایجان خود داری می کنم اما مشخص است زیرا  تعداد آنها انگشت شمار و قابل شناسایی است ، بارها از شرکت این ناشران همکار در نمایشگاه اورمیه و اردبیل جلوگیری شده است ، که خود بنده با وجود8 سالها سابقه شرکت در نمایشگاهها ،هرگز اجازه شرکت در نمایشگاههای استانی کتاب اورمیه و اردبیل را نیافتم ،

 و دیگر اینکه خود بارها شاهد گریه های  نویسندگان  پیر ترک زبان که آرزوی   چاپ یک اثر از خودشان را به گور نبرند بوده ام و قلبم می شکست . کاش می توانستم کاری برایشان بکنم .هنوز بغضها و اشکهای معلم بازنشسته و شاعر دلسوخته زنجانی “علی کریمی”  در برابر چشمانم است که به علت بیماری و بالا بودن ریسک عمل قلبشان منتظر شاهد چاپ کتابش بود ، و کتاب به بهانه های واهی 3 بار اصلاحیه خورده بود یعنی 2 سال انتظار و بعد از آن نیز از مجوز نشر پینار را ابطال کردند . و کتاب برای همیشه در وزارت ارشاد در حال دریافت مجوز بایگانی گردید . ت

  سیاست تبعیذ و نژادپرستانه ای که متاسفانه وارد روح و روان و خون ملت عادی هم وطنان  فارس زبان  نیز شده است  و خواسته و ناخواسته این سیاست کثیف را رهنمون می گردند ، و به ملت ترک  به دیده تحقیر می نگرند و زبان مادریشان را به سخره می گیرند ، در زبان هم وطن می گویند و در عمل بیگانه می شمارند  آنها را،زمانی هم که لب به شکوه می گشایی تو را با مارکهای  تجزیه طلبی و پان ترکسیتی محکوم می سازند.زیرا “خانه از پای بست ویران است” زیرا بجای  تقویت روحیه  انسانی تقویت  روحیه نژادپرستی اساس برنامه دولت ایران چه در گذشته و چه در حال بوده  است/.

خود را مثال زدم زمانی که 9 ماه دربدر و بی کس دنبال اثبات حقانیت خود به هر کسی که عقلم می رسید دست یاری دراز می کردم چند  ناشر نیز همزمان با من دچار این مشکل بودند، روزنامه هر چند کوتاه می نوشتند و اسامی را اعلام می کردند ، و صدای آمریکا و بی بی سی و غیره نشر چشمه را که همزمان با ما یعنی نشر پبنار مشکل لغو مجوز داشت بارها اعلام و دفاع می کردند ،  اکثر  آنها به نوعی مشکلشان حل شد جز نشر پینار که گویی در ایران در مرکز کتاب  ناشری به این نام وجود نداشته است در حالی که با ناشران بزرگ تهران نیز همکاری داشتم و کتابهایی مشترک چاپ کرده بودم ،اینجاست که می فهمی نه تنها دولت بلکه عملا ملت فارس زبان نیز تو را بیگانه و فرهنگت را نادیده می گیرند .

امید به روزی که تمام انسانها با هر زبانی و ملیتی به حقوق واقعی و انسانی خود برسند و در امنیت و آرامش در کنار همدیگر از فعالیت و زندگی لذت ببرند.

 سخنرانی  آقای امیر نیلو مورد اعدامهای طرفداران آیت اله شریعتمداری در سال 1358

موضوع  سخنرانی امروز من اعدام 11 تن از فعالان سیاسی و  در یک مورد غیرسیاسی ساکن شهر تبریز  در دی ماه 1358  است که بر اساس اطلاعات کتاب « آذربایجان و جنبش طرفداران شریعتمداری»*نوشته ماشااله رزمی، از فعالان چپ سیاسی ساکن پاریس  و نیز اطلاعات  گزارشگر ویژه ناپدیدشدگان اجباری سازمان ملل نوشته شده است.

 با توجه به این که اسامی این 11 تن اعدام شده در جراید و روزنامه های رسمی جمهوری اسلامی منتشر نشده و نیز محل دفن آنها نیز مشخص نیست می توان گفت این افراد جزو معدود اعدام شدگان سیاسی مجهول الهویه و مجهول المکان در جمهوری اسلامی به شمار می روند که تا این لحظه موفق نشده ایم اطلاعاتی از خانواده های این افراد به دست آوریم. در این گفتار به حواشی مرتبط به این اعدام ها پرداخته ام که از نظرتان می گذرد.

درپی سقوط حکومت پهلوی در سال 1357 و ایجاد فضای باز سیاسی در ایران، احزاب، سازمانها و گروه های فراوانی فعالیت آشکار خود را در جامعه آغاز کردند.

گرایش های متفاوت گروه های شرکت کننده در انقلاب بر این باور بودند که بعد از سقوط حکومت پهلوی و وعده هایی که خمینی به مردم ایران داده بود می توان آزادانه فعالیت خود را ادامه دهند.

جمهوری خلق مسلمان یکی از این احزاب بود که در جریان انقلاب توسط  غلامرضا سعیدی ، صدرالدین بلاغی ، هادی خسروشاهی ، رضا گلسرخی  و… پایه گذاری شد و توسط شخصیتهایی همچون برادران توکلی ، صدقیانی ، صباغ پور ، خوئی ، علیزاده و حسن شریعتمداری رهبری و هدایت شد.

این حزب با تایید آیت الله شریعتمداری مرجع تقلید اذربایجانی ها تشکیل شده بود بنابراین طبیعی بود که بلافاصله مورد اقبال و توجه  مردم این خطه قرار گیرد.

 به گفته مقدم مراغه ای استاندار آذربایجان شرقی، بعد از انقلاب، حزب جمهوری اسلامی پنج میلیون نفر از آذربایجانی ها را در صفوف خود متشکل کرده بود.

روز دوم اردیبهشت 1358 درپی تجمع طرفداران حکومت در مقابل خانه آیت اله شریعتمداری در شهر قم، پاسدار محافظ خانه وی به ضرب گلوله به قتل رسید.

به دلیل موقعیت آیت الله شریعتمداری در آذربایجان در شهر های مختلف ایران به ویژه در آذربایجان، تظاهرات و حرکت های اعتراضی در حمایت از وی سازماندهی و برگزار  شد که در پی این تجمعات، درگیریهایی میان طرفداران حکومت و آیت اله شریعتمداری صورت گرفت .

به دنبال این درگیریها و آشکار شدن اختلاف میان شخص خمینی و شریعتمداری ، او با نقشی تعیین کننده در معادلات سیاسی آذربایجان وارد عرصه شد.

در جریان نوشتن قانون اساسی جدید و در مخالفت با اصل 110 قانون اساسی که پیرامون اختیارات ولی فقیه نوشته شد این انتخابات، توسط این حزب که درحقیقت، سخنگوی سیاسی آیت اله شریعتمداری بود تحریم شد.

آیت الله شریعتمداری در مخالفت با قانون اساسی جدید به ویژه اصل ولایت فقیه در چندین سخنرانی در خانه شخصیش اعلام کرد که ” ما با قانونی که حقوق ملت را نفی می کند مخالفیم ” . وی  همچنین خواهان اجرای قانون انجمن های ایالتی ولایتی شده و گفته بود که همه مسئولین استانها باید توسط خودم مردم انتخاب شوند .

به دنبال مخالفت آیت الله شریعتمداری با قانون اساسی جدید و تحریم انتخابات توسط این حزب، موج جدیدی از حمله به وی آغاز شد.

 در پی بروز این مسائل، حرکت های اعتراضی در تبریز در حمایت از آیت الله شریعتمداری صورت گرفت که این حرکات اعتراضی منجر به تسخیر رادیو و تلویزیون در تبریز و چند مرکز دولتی در این شهر شد.

به دنبال اعزام نیرو از دیگر شهر ها بخصوص از تهران و تهدید به بمباران شهر تبریز، آیت شریعتمداری از مردم خواست برای ایجاد ارامش و جلوگیری از کشتار، به اعتراضات خود پایان دهند.

از روز 7 دی ماه به دنبال تصرف مسلحانه دفتر حزب جمهوری خلق مسلمان در شهر تبریز این حزب منحل اعلام شد و با اعزام  یکی از شاگردان سابق شخص آیت اله شریعتمداری یعنی « میر حسین موسوی تبریزی» به عنوان رئیس دادگاه انقلاب تبریز زمینه کشتار در تبریز را فراهم کردند .

در آن زمان شایع شده بود حجت الاسلام موسوی تبریزی که از امران آتش زدن سینما رکس آبادان بوده و همچنین در تبریز به انحراف اخلاقی شهرت داشته مامور ایجاد وحشت درتبریز شده است.

ترورافراد فعال وسرشناسی نظیر دکترصدقیانی وناصرجوان از فعالان چریک های فدائی خلق درخیابان بهار و همچنین آتش زدن بازار تبریز برای ارعاب بازاریان حامی شریعتمداری به دستور او انجام گرفت.

اعدام رهبران گروههای مخالف جمهوری اسلامی به ویژه گروه پیکار و گروه فرقان ازاولین اقدامات اودرمقام قاضی شرع بود.

افزون براین، وی پیش از خلع سلاح کمیته های طرفدار شریعتمداری با اعدام افراد بی گناه توسط دادگاه انقلاب قدرت خود را به نمایش گذاشت از جمله می توان به اعدام هاشم تنگستانی ، کتابدار کتابخانه تربیت تبریز به اتهام سرودن اشعارضدانقلابی وغیر اسلامی اشاره کرد .

این شاعر آزاده که تخلص وی«تنگسیر» بود از سازمان فدائیان خلق حمایت می کرد.

یکی دیگر از موارد اعدام به دستور قاضی موسوی تبریزی اعدام ناصرعکاس درچهار راه آبرسانی تبریز  باتهام گرفتن عکس های بی حجاب از زنان و دختران بود . او  به هیچ حزب سیاسی تعلق نداشت و تنها درعکاسخانه خود به عکاسی می پرداخت.

همچنین می توان به اعدام مجید کوزه گر، سردسته طرفداران آیت اله شریعتمداری در محله کوزه گرخانا باشی تبریز اشاره کرد. او خودش گفته بود که تعمید انقلابی شده و از رهبران تظاهرات خیابانی درروزهای انقلاب بود.

یکی دیگر از افراد اعدام شده در تبریز، آیت اله ایرانی، رئیس کمیته انقلاب در محله  داش ماغازالار  است.وی دردفتر کار خود تصویر آیت اله شریعتمداری را به دیوار نصب کرده  و زیرآن نوشته بود: « تاریخ تکرار می شود ، شریعتمدار، علی وار زندگی می کند»

در مجموع، یازده تن از کسانی که در جریان تظاهرات خیابانی و خلع سلاح کمیته ها بازداشت شده بودند از هفتم تا پانزدهم دی ماه 1358 به دستور قاضی موسوی تبریزی اعدام شدند .

خبر اعدام این یازده نفر در روزنانه های آن زمان (23 دیماه 1358) بدون ذکر نام منتشر شد. به طور حتم، مشخصات اعدام شدگان دربایگانی دادگاه انقلاب تبریزموجود است

در آن زمان، گروه های طرفدارخمینی ، قاطعیت دادگاه انقلاب را دربرخورد باضد انقلاب به رهبر انقلاب تبریک گفتند.

در سی ام دی ماه 1358  بیست تن از افسران و فرماندهان نیروی هوائی، زمینی و ژاندارمری در آذربایجان که پس از بازداشت به تهران منتقل شده بودند به اتهام وابستگی به حزب خلق مسلمان دردادگاه نظامی به سرپرستی آیت اله ری شهری محاکمه شدند.

خبراین محاکمه همان روز در روزنامه ها بدون ذکر نام محکومان به اعدام منتشرشد. اسناد این محاکمه نظامی بدون اطلاع عموم در دادستانی ارتش در تهران بایگانی شده است.

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter