English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

زبانی بنام فارسی وجود نداشته و ندارد ــ ارسلان قشقایی

بدنبال نشر مقاله بنده تحت عنوان «قوم فارس کمتر از ۱۰% جمعیت ایران است» بعضی از افراطیون تاجیک زبان (فارس)، اعتراضات بسیاری را علیه مقاله بنده مطرح کردند. بعضی از این اعتراضات مستقیماً بخود بنده خطاب شده و بعضی هم در لفافه پیچیده شده و از طریق سایر وب سایت‌ها غیر مستقیم به من حواله شده. بنابراین ناچار شدم تا پاسخی علمی به آنها بدهم تا فکر نکنند که اعتراضاتشان صحیح بوده و ما بی جواب مانده‌ایم.

این اعتراضات دو دسته هستند:

دسته اول: با مطرح کردن اینکه زبان‌های کرمانی، یزدی، لارستانی، سمنانی، نائینی، سیوندی و امثالهم لهجه‌های مختلف فارسی هستند و زبان‌های مختلف نیستند. قصد دارند تا مقاله بنده را غلط توجیه کنند.

دسته دوم: مستقیماً وارد بحث با من نمی‌شوند، بلکه با معرفی یکدسته از رفرانس‌های غیر معتبر و تحریف شده توسط انگلستان می‌خواهند اثبات کنند که نه تنها جنوب ایران در گذشته فارس زبان بوده بلکه حتی مناطق تورک‌نشین مانند قشقایی یورد و حتی آزربایجان نیز فارس بوده و بعداً تورک شده‌اند!! این دسته از معترضان اصطلاحاً از جنگ روانی بر علیه مقاله من استفاده می‌کنند.

در این مقاله من قصد دارم تا پاسخ هر دو گروه را بصور ت علمی بدهم، هرچند که می‌دانم در گوش آنها وارد نخواهد شد زیرا سعدی گفته است: نرود میخ آهنین در سنگ.

مثلاً به این شعر اردستانی توجه نمایید و شاهد باشید که فارس‌ها حتی یک کلمه را هم متوجه نمی‌شوند و قادر نخواهند بود حتی معنی شعر را حدس بزنند چه رسد که آنرا معنی کنند:

هروم چی ما بلدوم از توه به دورد بوم – تو خدا ذوم م چی تومو به سرم

تو روس چش ما در هر طرف که وناقسوم – چپ و روسّم هم اوم ورو نی ورم

غیر از چند کلمه عربی مشترک بین آن زبان‌ها و فارسی بقیه لغات کاملاً متفاوت از تاجیکی (فارسی) است.

تشابه زبان فارسی با عربی بیشتر از تشابه زبان‌های کرمانی، یزدی، ارستانی، نائینی با فارسی است.

شخصی چنین در فیس بوک مرا مورد حمله قرار داده که انگار بنده زبان شناسی سرم نمی‌شود و هنوز فرق بین لهجه و زبان را نمی‌فهمم. و در ادامه می‌گوید: «لهجه کرمانی و اصفهانی و لری و … اگرچه بعضی کلمات متفاوت دارن ولی همه از یه دستور زبان پیروی می‌کنن، چون یکی هستن». و این شخص در ادامه می‌گوید: که پسر خاله‌اش آذری است و ادعا می‌کند که صحبت ازبک‌ها، قرقیزها و ترک‌های ترکیه را متوجه نمی‌شود!! پس نتیجه می‌گیرد که چون لهجه‌های مختلف تورکی تفاوت دارند پس لهجه‌های مختلف فارسی هم تفاوت دارند.

پاسخ چنین است:

۱ ـ تفاوت لهجه‌های تورکی فقط در تلفظ کلمات است نه اختلاف در خود کلمات و گرامر. مثلا بعضی از تورکان می‌گویند: «یاخچی» و بعضی می‌گویند «یاخشی». بعضی تورکان می‌گویند: «تانری» و بعضی می‌گویند «تاری». بعضی تورکان می‌گویند: «داش» و بعضی می‌گویند «تاش». بعضی تورکان می‌گویند «دمیر» و بعضی می‌گویند «تمیر» یا «تیمور». بعضی تورکان می‌گویند «ساغ اول» و بعضی تورکان می‌گویند «ساغ بول».

این اختلاف لهجه‌ها بسیار اندک بوده و با قاعده هستند. مثلاً تبدیل «چ» به «ش» یا تبدیل «د» به «ت»، که با یکبار آموزش به کودکان در کلاس‌های تورکی، همه آنها لهجه‌های مختلف تورکی را یاد خواهند گرفت. اگر روزی تورکان از دست ایران آزاد شوند و زبان تورکی را بطور علمی در مدارس یاد بگیرند قادر خواهند بود تا لهجه‌های متفاوت تورکی را هم در حد مطلوبی یاد بگیرند.

۲ ـ در بعضی از زبان‌ها مانند سنگسری و سمنانی، افعال، ضمایر و اعداد، حالت مذکر و مؤنث دارند که این قاعده در زبان تاجیکی (فارسی) اصلاً موجود نیست.

به چند مثال از زبان سمنانی توجه نمایید: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند

آی (عدد یک، مذکر)، اییه (عدد یک، مؤنث)

ژو بشا (او رفت، مذکر) – ژین بشیا (او رفت، مؤنث)

ژو گوزه (او بزرگ است، مذکر) – ژین گوزه (او بزرگ است، مؤنث)

اگر کسی بزبان‌های سمنانی و سنگسری، لهجه فارسی بگوید، باید آن شخص را به بیمارستان روانی معرفی کرد.

۳ ـ در زبان‌های کرمانی، یزدی، لارستانی، نائینی، خوری، سیوندی و غیره، اسامی اندام‌های بدن انسان، اسامی پرندگان، حشرات، حیوانات و حتی افعال کاملاً متفاوت هستند. آیا به اینها باید اختلاف لهجه بگوییم یا زبان متفاوت؟

به چند مثال از زبان‌های مختلف توجه نمایید: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند.

فار (خواهر)، خاک (خواهر)، دده (خواهر)، وارق (باد)، گا (باد)، وو (باد)، کویه (سگ)، اسپا (سگ)، کوهه (سگ)، ملی (گربه)، تیتا (گربه)، روا (گربه)، شیک (جغد)، کفک (جغد)، چغوت (گنجشک)، چولوق (گنجشک)، چوغور (گنجشک)، مونج (زنبور)، دنده (زنبور)، بوز (زنبور)، پس (گوسفند)، شی شک (گوسفند)، تقلی (گوسفند)، اشکال (گوسفند و بز)، کوز (سوسک)، مدو (سوسک)، نشک (منقار)، چنگ (منقار)، دزار (دیوار)، دفال (دیوار)، چینه (دیوار)، کله (دیوار)، دوژ (دیوار)

یعنی آنها مدعی هستند که کلمات متفاوت: «ملی، تیتا، روا، گربه» همه مشابه هستند و فقط لهجه‌ها فرق می‌کند!! (قضاوت به مردم واگذار می‌شود).

۴ ـ تفاوت در زبان‌های تاجیکی (فارسی)، کرمانی، یزدی، لارستانی، نائینی، سیوندی و غیره، فقط به تلفظ محدود نشده بلکه تفاوت‌ها در گرامر (دستور زبان)، معانی لغات و افعال آشکار هستند. حتی تعداد حروف الفبا در آن زبان‌ها متفاوت از فارسی است. اگر معانی لغات، افعال و گرامر متفاوت هستند، پس چه چیز مشترکی بین آن زبان‌ها با زبان فارسی وجود دارد؟!

بعنوان مثال به چند تفاوت گرامری در زبان‌های فوق با تاجیکی ( فارسی) توجه نمایید:

۱ ـ در زبان تاجیکی (فارسی) علامت مصدری حروف «اَن» است. مانند: گفتن، پریدن، خوردن، چیدن. در حالیکه در زبان‌های فوق علامات مصدری متفاوت هستند و از گرامر فارسی طبعیت نمی‌کنند.

به چند مثال توجه نمایید:

در زبان آچمی علامت مصدری حرف «ه» است. مانند: دشته – نته – الینده. که ترجمه فارسیش می‌شود: حرف زدن -چسبیدن – چیدن.

در زبان نیشابوری برخلاف زبان فارسی، علامت مصدری اصلاً وجود ندارد. مانند: ترقز (پرتاب کردن) – خوچار (فشار دادن) – پال پال (جستجو کردن)

در زبان کرمانی نیز بر خلاف زبان فارسی، علامت مصدری وجود ندارد. مانند: پدوم (بسته شدن) – پرکت (نرم شدن) – بیل (بخشیدن).

۲ ـ در زبان فارسی قاعده ساخت «فعل امر» چنین است که در ابتدای فعل، حرف (ب) آورده می‌شود. مانند: بگو، بپر، بخور. در حالیکه در زبان‌های متفاوت فوق چنین قاعده ای وجود ندارد

بعنوان مثال:

در زبان دهجی (شهرستان بابک)، علامث فعل امر حرف «و» است. مانند: وخی (پا شو) – وجک (بپر)

در زبان نائینی علامت فعل امر حروف «ا» یا «و» است. مانند: او واج (بگو) – ایشو (برو) – وال (بگذار)

در زبان خوری علامت فعل امر حرف «ا» است. مانند: الو (بلند شو) – اپوشا (برگرد)

در زبان اردستانی، قاعده خاصی برای ساختن فعل امر نیست و از گرامر فارسی طبعیت نمی‌کند. مانند: حناق (بنشین) – داب (بدان)

در زبان سمنانی قاعده خاصی برای فعل امر نیست و از گرامر فارسی طبعیت نمی‌کند. مانند: هی ون (بینداز) – وارزی (بگذار) – دماس (بچسب)

۳ ـ قاعده صرف افعال در آن زبان‌ها، کاملاً متفاوت از زبان تاجیکی (فارسی) است.

بعنوان مثال در زبان سیوندی افعال چنین صرف می‌شوند: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند:

فرممشی (خوابیدم) – فرمتشی (خوابیدی) – فرمششی (خوابید)

فرمماشی (خوابیدیم) – فرمتاشی (خوابیدید) – فرمشاشی (خوابیدند)

ملاحظه میکنید که هم معانی افعال و هم دستور زبان (گرامر) کاملاً متفاوت از زبان تاجیکی (فارسی) است.

در زبان نائینی افعال چنین صرف می‌شوند: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند:

مو وات (گفتم) – تو وات (گفتی) – شو وات (گفت)

می وات (گفتیم) – تی وات (گفتید) – شی وات (گفتند)

ملاحظه می‌کنید که هم معانی افعال و هم دستور زبان (گرامر) کاملاً متفاوت از زبان تاجیکی (فارسی) است.

در زبان سمنانی افعال چنین صرف می‌شوند: لغات داخل پارانتز معانی فارسی هستند:

مو اره با تش (بمن گفت) – ته اره با تش (به تو گفت) – ژو اره با تش (به او گفت، مذکر) – ژین اه با تش (به او گفت، مؤنث)

هما اره با تش (بما گفت) – شِما اره با تش (بشما گفت) – ژو انه با تش (به آنها گفت)

ملاحظه می‌کنید که هم معانی افعال و هم دستور زبان (گرامر) کاملاً متفاوت از زبان تاجیکی (فارسی) است.

نمی‌دانم چند بار باید تکرار کنیم که زبانی بنام فارسی وجود نداشته و ندارد؟! این زبانی‌که از افغانستان به ایران تحمیل شده همانا زبان دری یا تاجیک است و از روی سیاست زبان فارسی نیز نامیده می‌شود. اگر زبانی بنام فارسی وجود داشت، پس چرا شاهان هخامنشیان کتیبه‌هایشان را بزبان فارسی ننوشتند و بزبان‌های بابلی، ایلامی و سومری نوشتند؟؟!! کشوری بنام پارس باستان وجود داشته ولی زبان واحدی بنام زبان فارسی (پارسی) وجود نداشته و ندارد، زیرا در کشور پارس باستان بیش از ۳۰۰ زبان مختلف رایج بوده و است و مردم پارس باستان در شهرهای مختلف قادر نبودند با همدیگر صحبت کنند و مانند لال‌ها با همدیگر برخورد می‌کردند. امروزه در ایران به کسانی که بزبان تاجیکی صحبت می‌کنند، از روی سیاست، قوم فارس نیز می‌گویند. هم اکنون در نیمه جنوبی ایران بیش از ۳۰۰ زبان مختلف وجود دارد که اگر زبان واحد تاجیکی (فارسی) از افغانستان رایج نشده بود هنوز هم قوم فارس قادر نبودند با مردم روستاها و شهرهای همجوار صحبت کنند.

فارس‌های افراطی با توسل به ابزار دروغ و شایعه ادعا می‌کنند که ملت قشقایی بعدها به مناطق مرکزی ایران مهاجرت کردند و تمدن ملت قشقایی قدیمی نیست!! همین فارس‌های افراطی که شاهنامه فردوسی را مانند وحی منزل تلقی می‌کنند، حتی شاهنامه هم نخوانده اند تا ببیند وقتی فردوسی به تورکان اهانت می‌کند، از تورکان ایرانی چقدر یاد می‌کند.

در شاهنامه فردوسی می‌نویسد:

به ایران ز ترکان نخوانندمان – زنان کمر بسته خوانندمان

فردوسی رسماً اعتراف می‌کند که فارس‌ها به تورکان ایرانی، تورک نمی‌گویند و زن می‌گویند! یعنی برای تحقیر تورکان ایرانی به آنها زن می‌گفتند، زیرا در نظر فارس‌ها، زن چیز پستی بود!! خب اگر در ایران قدیم تورک وجود نداشت، فردوسی این شعر را برای تحقیر کدامیک از تورکان ایرانی سروده است؟!

اغلب اشعار حافظ شیرازی و خواجوی کرمانی هم در مورد تورکان شیرازی است.

بزودی در مورد قدمت و اصالت زبان تورکی و ملت قشقایی در استان خمسه (فارس) بیشتر صحبت خواهیم کرد.

فیس بوک قشقایی سسی

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter