English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

آزربایجان و مرگ هنرمند پاپ - بهمن آتا بئلی

مرگ در تمام فرهنگهای جهان غم انگیز بوده و بخصوص اگر مرگی زودرس و در جوانی و در ارتباط با یک هنرمند باشد و طبیعی است که هر هنرمندی مخاطب خاص خود را دارد و به واسطه نوع و سبک هنر و حتی سن و سلیقه هنرمند معمولا طیف خاصی را نمایندگی و یا در حیطه تاثیر خود قرار میدهد.

به واسطه مرگ مرتضی پاشایی خواننده و نوازنده موسیقی پاپ (فارسی ) , طی چند روز اخیر گشت و گذاری که در فیس بوک داشتم , واکنش فعالین ملی آزربایجانی (فعالین مجازی ) به این خادثه را می توان در سه گروه طبقه بندی کرد.

گروه اول

یک گروه نسبتا بزرگ, نسبت به این خبر بی تفاوت بودند و یا اصلا عده ای این خبر را خیلی دیر شنیدند , و طبیعی است که قرار هم نیست نسبت به هر خبری هر کسی واکنشی داشته باشد و یا احتمالا عدم واکنش , عامدانه بوده, که خودش نوعی واکنش است.

گروه دوم

در این گروه شاید , عده ای به خاطر سن جوانتر و احساساتی بودنشان , و تحت تاثیر تبلیغات شوینیسم فارس , این خیر را در فیس بوک خود پوشش داده و اظهار همدردی کرده اند.

یک طیف از این گروهم , به خاطر داشتن روابط با سایر دوستانشان که مثل آنها در مورد مسئله ملی آزربایجان فکر نمیکنند مجبور شده اند خبر را لینک کنند , تا روابطشان لطمه نبیند و حتی مارک نژادپرست نخورند.

گروه سوم

اما این گروه که ظاهرا زیاد نبودند کارشان حمله و تمسخر گروه دوم بود. در بررسی فیس بوک این گروه به مواردی برمیخوریم که قابل تامل است. به عنوان مثال , از جمله یکی در جواب این گروه , فحشهای خیلی رکیک را نثار ایشان (ملی گرا) کرده بود. با مراجعه به فیس بوک این فرد مشاهده میشود که طرفدار پر و پا قرص تیم تیراختور است و الان عزادار این هنرمند فارس.

حال مخاطب این مطلب , عمدتا گروه سوم می باشد ولی دو گروه دیگر را و یا به عبارت بهتر فعالین ملی آزربایجان را از تکلیف ساقط نمیکند. در اینجا می خواهم به موضوعی اشاره کنم که حدودا مربوط به ۱۳_۱۲ سال پیش میشود. یکی از آشنایان فارس از تهران یک آهنگ آزربایجانی را برایم معرفی کرده بود که در تهران همه گیر شده بود. نکته جالب اینجا بود که ایشان اصلا یک کلمه ترکی بلد نبودند و این آهنگ یک آهنگ میخانه ای (میخانا ماهنسی ) به نام روایت با صدای ” نامیق قاراچوخورلو” بود و این آهنگ اصلا ملودی آنچنانی نداشت ولی دو عامل سبب گیرایی این آهنگ , حتی در تهران شده بود ؛ عامل اول شعر آهنگ بود , که قصه عاشق و معشوقی را نقل میکند که قبل از اینکه از همدیگر کام دل بگیرند , معشوقش را به واسطه بیماری قلبی از دست میدهد. عامل دوم صدای بم , غمناک و زیبای نامیق است که این قصه جانسوز را روایت میکند.

من قبلا اصلا آهنگ میخانه ای گوش نکرده بودم ولی این آهنگ برای من هم جالب بود و دوست فارسم هم میگفت از دوستان ترکش ترجمه قصه را یاد گرفته و بواسطه صدای گرم خواننده میتوانست ترانه را حس کند.

حال تصور کنید آهنگ مرتضی پاشایی ازچند سال پیش از رادیو و تلویزیون و اینترنت پخش میشود و در تبریز کنسرت برگزار میکند و به اذعان برخی از کارشناسان فارس این آهنگها دارای ملودی و ریتم هایی هستند که تحت تاثیر موسیقی ترکی , یونانی قرار دارند (که اصلا موسیقی اصیل فارسی نیستند) و علاوه بر پاشایی خوانندگان دیگری در داخل ایران و لوس آنجلس از این سبک پیروی میکنند. مخاطبان اصلی این سبک اکثرا کسانی از بین گروه سنی ۲۵_۱۵ ومعمولا از طبقات متوسط و متوسط به بالا هستند که تحت تاثیر ملودی , ریتم و صدای خواننده و مهمتر از همه اشعار ساده , عامه پسند , عاشقانه با چاشنی هجران و درد و عشق ناکام که خوراک این گروه سنی است.

جمع شدن در ائل گلی و شمع روشن کردن و آهنگهای او را خواندن, تنها با این شرایطی که ذکر شد , میتواند اتفاق بیفتد, چنانکه برای خانم سیمین بهبهانی این اتفاق در تبریز نیافتاد, زیرا خوراک این گروه نبود. حتی تشییع جنازه مرتضی پاشایی هم , به لحاظ کمی و کیفی از تشییع جنازه سیمین بهبهانی بسیار پررنگتر بود و اصلا قابل مقایسه نبود و حتی در تشییع جنازه احتمالی استادان بزرگ موسیقی فارسی (ایرانی) این گروه سنی احتمالا , به خاطر اهداف سیاسی شرکت خواهند کرد زیرا با این هنرمندان , ارتباط حسی چندانی نمیتوانند برقرار کنند.

چه باید کرد؟

همه میدانیم که با پرخاش و محکوم کردن این شرکت کنندگان در ائل گلی و کنایه زدن به همدردی کنندگان در فیس بوک دردی دوا نمیشود و حتی ممکن است این جوانان را از مسئله ملی متنفر و یا فراری دهد و این عینا پاک کردن صو رت مسئله است ولی از نگاهی دیگر میتوانیم این گونه حوادث را به فال نیک گرفته , چرا که باعث میشود متفکران ما از جامعه آزربایجان و طیفهای مختلف آن شناخت بهتری داشته و حتی الامکان برای اصلاح کژی ها , تا حد امکان چاره اندیشی کنند و راه مقابله اصولی و اساسی با این مسائل را به فعالین ملی نشان بدهند.

در آخر مطلب روی سخنم با شعرا و هنرمندان جوان موسیقی آزربایجانی می باشد , که دل در گرو آزربایجان دارند . دوستان عزیز هر بدنی که به واسطه زهری مسموم میشود , پاد زهر آن را از همان زهر تهیه میکنند. جامعه آزربایجان جنوبی به واسطه آسیمیلاسیون مسموم است . بنابر این شعرای جوان ما بهتر است بعضی از شعرهایشان را با الهام گرفتن از شعرای جوان فارس یا فارسی گوی که مورد اقبال این طیف از جوانان آزربایجانی قرار گرفته اند , بسرایند تا این اشعار با ترکی آزربایجانی به مذاق جوان مسموم خوش آید که البته در این مورد , شعر روشنفکری جایی ندارد بلکه باید عامه پسند , ساده و احساسی باشد و همچنین هنرمندان جوان موسیقی آزربایجانی نیز قسمتی از تولید موسیقییایی خویش را الهام گرفته از لس آنجلس و تهران ( نه باکو) قرار دهد که البته در قالب موغام ها و موسیقی آزربایجانی و پاپ بین المللی خواهد بود. بعنوان مثال برای اولین گام میتوان به نوعی آهنگ های” ایوب یعقوب اف” و “رویا آیخان ” و … رنگ و رویی لس آنجلسی داد و این شاید یکی از پاد زهرهایی باشد برای زهر آسیمیلاسیون .

و این را هم از یاد نبریم , همیشه خواهند بود کسانی که برای “غیر” جشن گیرند و عزا بر پا کنند.

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter