آرامش پس از لوزان- فرصتی برای انتقال نسلی قدرت- اصغر زارع کهنمویی - روزنامه روزان
لوزان، سر سطر... . اکنون سیاست ایرانی سر سطر دیگری رفته و عصر جدید و داستان تازهای آغاز شده است. دیگر نمیتوان بنام موافقان حق هستهای، کاسبی کرد و بنام منتقدان آن، از حق سیاسی محروم شد. همه ارکان نظام در یکی از پرچالشترین پروندههای نظام، به نقطه مشترک رسیدهاند. این تجلی بلوغ سیاسی ارجمندی است که باید ظهور آن شکرگزاری کرد. کهنهدعواها اعتبار خود را از دست میدهند. بازندگان و برندگان این رویداد بزرگ، آنقدر مشخص هستند که نیازی به تبیین آن نیست. بازندگان باید خود را بازسازی کنند و بدانند اندیشهای که تحریمها را ورقپاره میداند جایی در سپهر سیاسی ایران ندارد.
اما برندگان چه باید بکنند؟ آیا رهاورد بزرگ دیپلماسی، آنان را برای همیشه در عرصه داخلی واکسینه و ماندگار میکند؟ این ابلهانهترین غرور ممکن است که برندگان شیفته ظرافت دیپلماتیک خود شوند و «داخل» را رها کنند. باید بدانیم پیچیدهترین و سختترین قسمت قصه تازه شروع شده است. اکنون و در این وضعیت جدید، باید بهترین بهرهبرداری را از ظرفیت بزرگ لوزان کرد و بنیادهای جدید سیاست را در ایرانِ پس از لوزان چید.
داستان جدید اما قهرمانهای جدید میخواهد. اگر چه مهمترین کارویژه داخلی دولت پس از لوزان، ترمیم کابینه و برنامهریزی برای فتح مجلس است اما دولت در خارج از کابینه خود، ماموریت بزرگتری دارد. دولت باید بتواند نسل جدیدی از اعتدالیون و اصلاحطلبان را برای ورود به قدرت تربیت و آماده کند. این امر، یک کار بزرگ و حیاتی است و حتی اکنون نیز بسیار دیر است. دولت خوب میداند، انتقال نسلی قدرت مهمترین چالش جمهوری اسلامی در یک دهه آینده است. میانگین سن صحابه مدیریت در نظام جمهوری اسلامی، قطعا بیش از 60 سال است. متاسفانه، باید گفت تقریبا همه گرایش های چپ و راست، در انتقال قدرت به نسل جدید، رفوزه هستند. حتی طیف بازنده دولت پیشین نیز که پز جوانگرایی میداد، رفوزه است چون تعداد جوانانی که در هشت سال اخیر به قدرت رسیدند، در قیاس با سنبالاهای دولت مهرورز، ناچیز است.
قطعا سیاستگذاران نظام به مساله واجب و لازم انتقال نسلی قدرت می اندیشند، اما هر طیفی اگر پاسخ و طرح مناسبی برای انتقال قدرت نداشته باشد، قطعا خود را در سراشیبی انداخته است. توجه داشته باشیم، حتی نظام پوسیده قاجاری نیز، اداره آذربایجانِ آن روزگار را (بخش بزرگ سرزمینهای باخته شده در قطعنامههای گلستان و ترکمنچای و 5 استان کنونی زنجان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و همدان و بخش هایی از قزوین و گیلان و کردستان) را به ولیعهد میسپرد تا «حکومت کردن» بیاموزد. قطعا جوانان این روزهای اعتدالی باسوادتر، کاری تر، کارآزموده تر و توانمندتر از جوانان آن روزهای قبلی هستند. زندگینامه هر یک از مدیران کل و حتی وزرا و نمایندگان نشان میدهد زمانی به مسوولیتهای مهم دست یافتهاند که بسیار کمتوان، بیتجربه و کمسواد بودهاند. اکنون همینها که باید قدرت را به نسل جدید واگذار کنند، به جوانان دستپرورده خود که بسی باسوادتر و توانمندتر از آنروزهای خودشان هستند، اعتماد ندارند؟
انتقال قدرت به نسل جدید، یک چالش بزرگ است. شکی نیست که موهبت و حکمت مرگ، این انتقال قدرت را قطعی خواهد کرد اما اگر مدیریت نشود، نظام با چالشهای بزرگی رو به رو خواهد شد. هراس اصلی است که در نبود یک تفکر مدیریتی جامع برای انتقال قدرت، «هیولاهای زیرک» و «آقازادههای ناتوان»، در یک بزنگاه فترتگونه، قدرت را تسخیر کنند که اگر خدای ناکرده چنین شود، بحران های بسیاری دامن جامعه ما را خواهد گرفت.
امیدوارم مدیران دولت اعتدال در این مهم اندیشه کنند. باید «دولتمردان مدبر» دست جوانان کشور را بگیرند و بسته به تواناییشان به سطوح عالی تصمیمگیری ببرند و تجاربی که در این سه دهه، از حکومت کردن اندوخته اند، به نسل جدید منتقل کنند. اینجا باید به سیاستمداران اعتدالی هشدار داد که فکر آقازادهها را از کله خود بیرون کنند. آقازاده ها به هزار و یک دلیل نمیتوانند این کشتی را به ساحل برسانند. اگر قدرت به آقازادهها برسد(به صرف آقازاده بودنشان)، فاتحه نظام خوانده است. اجازه بدهید آقازادهها نه با تکیه بر آقازادگی، بلکه همدوش دیگر همنسلهای خود تنها با تکیه بر تواناییهای اکتسابی و نه رانتی خود به قدرت برسند.
لوزان فرصتی عالی در اختیار دولتمردان اعتدالگرا است که بتواند خود را بنیادهای سیاسی خود را بچیند. یکی از مهمترین ارکان این بنیاد جدید، تربیت و به کارگیری نسل جدید است. اگر تاکنون مذاکرات تمرکز بالای مسوولان دولت را میخواست اکنون پس از توافق، میتوان برای بنیاد جدیدی سیاسی برنامهریزی کرد و بدون هیچگونه نگرانی، بخشهایی از مدیریت کلان نظام اجرا را به نسل جدید واگذار نمود. فراموش نکنیم که دولت اعتدال بخشی از وجود و حضور خود را مدیون امیدها، احساسها، تلاشها و پویشهای همین نسل است. اگر آنان میتوانند «امید» را از طوفانهای سهمگین چنان مدیریت کنند که «تدبیر» را پاستور برسانند، قطعا آنقدر تدبیر خواهند داشت که نگرانی دولتمردان را در ایستگاه اعتدال مرتفع نمایند.