چرا راسیسم فارسی-آریایی فیتیله نژادپرستی خود را بالا میکشد؟/صالح کامرانی
با لحاظ وضعیت شکننده سیاسی، اقتصادی،امنیتی رژیم جمهوری اسلامی ایران و ایرانی که به صورت ملک طلق برخورداران فرهنگی،اجتمایی ،نظامی و.. طبقه و ملت حاکم درآمده است،اقتضای امر این است که هر آنچه به این امتیازات هنگفت بادآورده لطمهای بیاورد از صحنه دور ساخته شود.کشوری که در مرکز تندباد منطقه پر تلاطم خاورمیانه هر لحظه امکان قرار گرفتن در شعاع مرکزیی شعلههای از قبل موجود را دارد.پس عقل سلیم و منطق نتیجه جریان متعارف امور حکم به امتناع از دست یازیدن به این اعمال محرک طوفان اجتمایی مینماید.
اگر تصّور کنیم که این اعمال نژاد پرستانه در نتیجه یک نوع سهلانگاری و توسط یک عده افراد ناآگاه و یا خودسر صورت میگیرد ،تکرار این اعمال به صورت مداوم آن هم بعد پرداخت هزینههای اجتمایی،مشروعیتی و امنیتی قابل توجه ،سهوی و خودسر بودن این نژادپرستیهای زنجیرهای را از ابتدا مردود میسازد.انحصاری بودن دستگاه عریض و طویلی مثل سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در دست یکی از خشنترین سیستم امنیتی که برای حفظ موجودیت خدا از هیچ خطا و تقصیری بدون اعمال شدیدترین نظارتها و کیفرها نمیگذرد، اثبات عمدی و برنامه ریزی شده سلسله اعمال ارتکابی ضد ترکی ،صورت بدیهیات به خود میگیرد.نحوه ارتکاب رفتارهای ضدّ ترکی که از فرمول بندی و هویت مادی تقریبا یکسانی تبعیت میکند دلیلی دیگر بر سیستماتیک بودن واقیعت هجمه ضد تورکی از طرف سیستم استعماری فارسی-شیعیآریای است.صرف مقایسه کاریکاتور موهن روزنامه دولتی ایران در سال ۱۳۸۵ و برنامه “فتیله ۲ “در یکی از امنیتیترین نهادهای جهموری اسلامی حقیقت عمدی و از قبل طراحی شده موضوع را نمایان میسازد.در هر دو قضیه از عوامل آذری ساخته محصول سیستم مانقورت سازی تهران نشین (تشکیل اکثر کارکنان به قول خودشان آذری زبان؟! روزنامه ایران) که مجری پروژه اهانت، تحقیر و توهین هستند استفاده میشود که این وظیفه در برنامه فیتیله باز به عناصر به اصطلاح “من خودم آذری زبان و ترک زبان هستم” سپرده میشود.در هر دو مورد روند بازی در مکان مورد علاقه راسیسم در “مستراح” سیر میکنند! اگر مستراح سازی اکبر عبدی آذری زبان را هم در کنار آن قرار بدهیم اهمیت حیاتی “مستراح” برای دستگاه آریایی نمیانتر میشود! در هر دو قضیه هدف مستقیم ،کودکان تورک و هر دو عمل در روز جمعه که بیشترین اوقات فراغت کودکان میتواند اشغال شود به اجرا گذاشته میشود.واکنشهای بعدی هم از طرف حاکمیت و حامیان غیر حاکم سیستم فارسی- آریایی شباهتهای عجیبی را نشان میدهد.واکنش اول بی اعتنایی ،سانسور و سکوت میباشد.مرحله بعدی همنوایی ظاهری و تحریف و سؤ استفاده از هیجانات و واکنشهای مردمی برای مقاصد انتخاباتی،پان ایرانیستی و تخریب نیروهای ملی ترکی -آذربایجانی با تکیه بر امکانات عظیم رسانهای در داخل و خارج و نهایتا سرکوب و به خاک و خون کشاندن اعتراضات مسالمت آمیز مردمی میباشد.
حال بر میگردیم بر فرضیهای که در ابتدایی سخن به میان آوردیم مبنی بر اینکه شکنندگی شرایط سیستم آریاییفارسی در خاور میانه غیر عمدی بودن سلسله اعمال آنتی ترکی را را دلالت میدارد.تحمل و پذیرش فرهنگ ، موجودیت ،زبان و ملیتهای دیگر غیر فارسی همچون کردها ، عربها ، بلوچها و.. هر چند به صورت ناقص و نمایشی و در مقابل سرسختی تمام با هر گونه گشایش حقوقی در مقابل تورکها و آزربایجان ،همگی حکایت از وجود یک استراتژی خطرناکی میکند که هدفی غیر از نابودی تورکها را ندارد.با لحاظ کثرت و پراکندگی اکثریتی نسبی تورکها در ایران و مقاومت متشکل و متمرکز آزربایجان در مقابل اهداف یکسان ساز سیستم و نقش بسیار تعیین کننده آنها در تحولات بسیار قریب الوقوع خاور میانه در کنار آزربایجان ،ترکیه و کشورهای عربی ، سیستم فارسی -آریایی را به طراحی و اجرائی نقشههای پیچیده و در عین حل غیر انسانی در مورد تورکها سوق داد است.به نظر میرسد سیستم فارسی- آریایی ،با محاسبه سود و زیان اعتراضاتی نظیر قیام یک خرداد سال ۱۳۸۵،و استنتاج بیلان سود دٔه مبنی بر سنگینی کفه فارسی سازی رفتارهای نژاد پرستانه در مقابل زیان هویت بخشی اعتراضات ملت آزربایجان،به تکرار پروژه فارسی سازی دیگری در قالب برنامه “فتیله۲” پرداخت و نتایج حاصله را در راستای پروژه نابود سازی هویت ترکی در ایران میداند.نتیجتاً یک واکنش جدی از طرف ملتی که قیام یک خرداد را خلق نموده با آثاری که محاسبات سیستم فارسی- آریایی را به هم بزند خواهد توانست مانع اجرا و تکرار پروژه نابود سازی هویت ترکی و موجودیت تورک و آزربایجان گردد.