English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

اردبیل قربانی مانقورتها، جولانگاه کوردها

طبق آمار دقیق کارکنان تورک دانشگاه دولتی محقق اربیلی که هرگز از رسانه های جمهوری شیطانی ایران اعلام نمی شود، بیش از 45% دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی کورد هستند. و اگر دانشجویان فارس و غیر تورک دیگر را هم به کوردها اضافه کنیم باید بگوییم در دانشگاه محقق اردبیلی تورکهای بومی اردبیلی، تبریزی و امثالهم در اقلیت هستند و کوردها چنان اکثریت دارند که می توان به راحتی دانشگاه دولتی محقق اردبیلی را "دانشگاه کوردیستان شعبۀ اردبیل" نامید!!! و جالب این که اکثریت قریب به اتفاق این دانشجویان کورد در دانشگاه محقق اردبیلی از رشته های علوم انسانی، به ویژه علوم اجتماعی، علوم سیاسی، روان شناسی، مدیرت دولتی و مدیریت صنعتی و امثالهم قبول شده و در همین رشته ها تحصیل می کنند که خود این امر هم نیاز به دقت و تأمل فراوان دارد.

نزاع دانشجویان ضد تورک و تروریست پرور کورد با دانشجویان تورک آزربایجانی

  این برتری تعداد دانشجویان کورد نسبت به دانشجویان تورک در تنها دانشگاه دولتی اردبیل بدون عارضه و حادثه و توابع سیاسی اجتماعی نیست. دو سال پیش در سال 1394 در نزاعی که بین دانشجویان بومی تورک اردبیلی و دانشجویان کورد در در سلف سرویس دانشگاه محقق اردبیلی درگرفت، دانشجویان کورد با کمک دانشجویان غیر تورک فارس و غیرفارس، چندین تن از دانشجویان تورک را در روز جمعه به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و حتی برخی از دانشجویان تورک که در اقلیت بودند، از شدت آسیبها و جراحات وارده روانه بیمارستان شدند. و جالب اینکه کمیته انضباطی دانشگاه محقق اردبیلی و مخصوصا حراست دانشگاه (اداره اطلاعات رژیم جمهوری شیطانی در داخل دانشگاه)، که مثل اکثر استادان همین دانشگاه، از غیرتورکها و به ویژه از مانقورتهای ضد تورک تشکیل می شوند، به جای دانشجویان کورد که در داخل دانشگاه محقق اردبیلی و در قلب شهر اردبیل به اسطوره های جاودان ملت تورک آزربایجان مثل پیشه وری و زهتابی توهین نژادپرستانه کرده بودند، دانشجویان تورک را به شدت مورد مؤاخذه قرار دادند که با مهمانهای عزیز شهرمان چرا نزاع کردید؟!!! و البته دانشجویان کورد را نه تنها توبیخ نکردند بلکه در نهان تشویق نیز کردند!!! و به دانشجویان تورک با تهدید گفتند که "مگر شما پانتورک شده اید که دعوای کورد و تورک راه می اندازید؟! و امثال این خزعبلات. در حالی که هم آغازکنندگان این نزاع و هم توهین کنندگان به اسطوره های ملت تورک آزربایجان کوردها بودند. نیز مانقورتهای اذلّ و احقر و ضد تورک اطلاعاتی حراست دانشگاه محقق اردبیلی تهدیدکرند که در صورت کشیده شدن موضوع به بیرون از این دانشگاه و به سطح شهر و افکار عمومی همگی شما (تورکها) رااخراج می کنیم!!! همین باعث شد که دانشجویان تورک ضرب و شتم شده اردبیلی و غیراردبیلی دانشگاه محقق اردبیلی از ترس اخراج شدن دم فروبندند و موضوعی به این اهمیت را از سایتهای آزربایجانی و گوناز تی وی پنهان دارند. 

چرا این همه دانشجوی کورد در دانشگاه محقق اردبیلی و دیگر دانشگاههای شهرهای آزربایجان هست؟

به راستی چگونه می شود که برای نمونه ای از شهرهای آزربایجانی، تنها دانشگاه سراسری شهری مثل اردبیل جولانگاه صدها دانشجوی کورد می شود؟ آیا نوجوانان  جوانان تورک نمی توانند درس بخوانند و در کنکور سراسری در رشته هایی که در شهر دلبند خودشان اردبیل و دانشگاه محقق هست، قبول شوند و درس بخوانند؟ آیا نوجوانان و جوانان کورد دارای بهرۀ هوشی و قابلیت و توانمندی بیشتر از نوجوانان و جوانان ما تورکها هستند و یا عرضه و توانایی بیشتری نسبت به نوجوانان ما تورکها دارند؟  بنده در مقاله بلند و دردمندانه خودم تحت عنوان "کوبانی، کوبش طبل نسل کشی ملت تورک آزربایجان و اشغال خاک آزربایجان جنوبی" که در آبانماه 1393 در سایتهای آزربایجانی و غیر آزربایجانی نشر شد و به دلیل صادقانه و دشمن کوب بودنش به شدت مورد توجه ملتچیهای آزربایجان و به شدت مورد نقد و نکوهش مانقورتهای کمونیست کوردپرست ضد آزربایجان، قرار گرفت به همین موضوع در لا به لای بحثم پرداختم. علاقه مندان را به خواندن کل این مقاله دعوت می کنم:

http://www.azoh.net/index.php?option=com_content&view=article&id=23803

در آن مقاله ام نیز قید کردم که هدایت برنامه ¬ریزی¬شده، عمدی، حساب شده، پروژه وار و هدفمند هدایت و سرازیر کردن دانشجویان کورد که عمدتا دانشجویان رشته¬های علوم انسانی به ویژه رشته-های مدیریتی، علوم سیاسی و علوم اجتماعی هستند، به دانشگاههای دولتی شهرهای بزرگ آزربایجان جنوبی، از جمله تبریز، اورمو، اردبیل، زنگان، همدان و غیره توسط حاکمیت ضد تورک و نژادپرست ایرانچی وفارسچی جمهوری شیطانی ایران صورت می گیرد، به طوری که طبق دقیق ترین اطلاعات از آزربایجان جنوبی "در 10 سال گذشته ورود اکراد به دانشگاه های اورمیه، اردبیل، زنگان، همدان و حتی تبریز نیز به حد قابل توجهی افزایش یافته است که به صورت سیستماتیک از طرف دولت فارس اعمال می شود و تروریست های کورد در لباس دانشجو به جامعه آذربایجان تزریق می¬شوند".

تقلب در امتحان کنکور شاهراه و راه طلایی کوردها برای هجوم به دانشگاههای آزربایجان

طبق دقیق ترین اطلاعات ما علت زیاد بودن کوردها در دانشگاههای شهرهای آزربایجانی هرگز کم هوش بودن یا بی عُرضه بودن نوجوانان ما تورکان نسبت به نوجوانان کوردها نیست، بلکه علت همانا این است که در کوردیستان ایران، به ویژه شهرهای سنندج و مریوان و شهرهای کوردنشین اشغال شدۀ آزربایجانی غربی مثل سولدوز (نقده جعلی)، خانا (پیرانشهر جعلی)، سویوق بولاق/ ساوج بولاق (مهاباد جعلی)، سردشت (ساری داش جعلی) و امثالهم، حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و سازمان سنجش آموزش کشور با همکاری  وزارت آموزش و پرورش ایران تمهیدی اندیشیده و شرایطی آفریده که شرکت کنندگان کورد در کنکور سراسری، صرفاَ توسط معلمان و مراقبان گشاد شلوار کورد که با تمهید مقدمات و راه ندادن معلمان غیر کورد ( به ویژه تورکها) در روز امتحان کنکور، به جلسۀ کنکور سراسری، در سر جلسۀ کنکور حاضر می شوند، مراقبت می شوند. همین معلمان، گشاد تنبانان کورد، جوابهای درست تستهای چهارگزینه¬ ای را به داوطلبان همخون و همزبان کورد حاضر در جلسه امتحان کنکور با زبان مادری کوردی می دهند و راهنمایی و کمکهای لازم را می کنند تا این دواطلبان کورد، هرچند بی سواد یا کم سواد در کنکور سراسری ( و نه کنکور دانشگاه آزاد و پیام نور که پولی هستند و مستلزم هزینه برای دانشجویان) حائز بالاترین رتبه ها در کنکور سراسری شوند و با رتبه های بالا در کنکور سراسری قبول شوند و در رشته های روزانۀ کنکور سراسری (رایگان و دولتی) به شهرهای آزربایجانی نشین تبریز،اردبیل، اورمو، زنگان، همدان و غیره سرازیر شوند! این در حالی است که شرکت کنندگان تورک در آزربایجان جنوبی و هر جای ایران هرگز چنین موهبتی نصیبشان نمی شود و تحت سخت ترین و خفه کننده ترین مراقبتها در سر جلسۀ کنکور سراسری مجبورند تا زیر نظر معلمان و مراقبان و بازرسان مانقورت یا غیربومیهای ضد تورک با شرکت کنندگان فارس و کورد و غیره در کل ایران ضد تورک اهریمنی رقابت کنند. برای همین تعداد قبولی تورکها که از نظر جمعیت و شرکت کنندگان کنکور، بیش از هفت برابر کوردها هستند، از تعداد قبولی در کنکور سراسری از کوردها بسیار کمتر شود!!!

و جالب این که نوجوانان و جوانان تورک آزربایجانی که تحت چنین تبعیض ظالمانۀ ضد تورک قرار می گیرند و علاقه مند به تحصیل هم هستند و چنین می پندارند که بعد از تحصیل شاید صاحب یک شغل خوب شوند، ناگزیر مجبور می شوند در رشته های دانشگاه پیام نور یا دانشگاه آزاد یا دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی که همگی آنها پولی هستند قبول شوند و با پول جیب والدینشان درس بخوانند و تازه تحت ظالمانه ترین سیاستهای تبعیض نژادی در آزربایجان بعد از فراغت از تحصیل لیسانس و فوق لیسانس بیکار شوند. این درحالی است که تقریبا همه نوجوانان و جوانان فارس در شهرهای یزد، اصفهان، کرمان، شیراز، شهرهای جنوب (بوشهر، بندرعباس و غیره) دختر و پسر حتی با سواد دیپلم و گاه زیر دیپلم در یکی از هزاران کارخانه و شرکت که از زمان شیاطین ضد تورک پهلوی و جمهوری شیطانی در شهرهای یادشده احداث شده و به بهره برداری رسیده اند مشغول کار شوند و حتی نیاز نبینند برای تحصل خودشان در دانشگاه وقت صرف کنند. هم اکنون به یمن سیاستهای شیطانی و نژادپرستانۀ تبعیض آمیز ضد تورک جمهوری شیطانی ایران خانه ای در اردبیل نیست که یک یا چند جوان لیسانس و فوق لیسانس تحصیل کردۀ بیکار که به جیب پدر یا مادر  چشم دوخته اند، نباشد.

خوب کوردپرستان مانقورت کمونیست و ایرانچی و مذهبی مان که به محض خواندن مقاله های امثال من نافشان را برای رفقای تروریست جنایتکار وحشی ناجوانمردشان پاره می کنند، پاسخ دهند: آیا همۀ این کوردنوازیهای حاکمیت ضد تورک جمهوری شیطانی ایران بی هدف و بدون غرض و مرض است؟ گفتیم که این کوردبچه های تروریست پرور در دانشگاه اردبیل بیکار هم نمی نشینند و حرمت مهمان بودن خود را هرگز نمی دانند و بارها شاهد کتک خوردن دانشجویان تورک در دانشگاههای اردبیل و دیگر شهرهای آزربایجان جنوبی به دست دانشجویان کورد و پانفارس، که علیه تورکان متحد هستند، هستیم که توسط عوامل مانقورت دانشگاه و حراست و وزارت اطلاعات لاپوشانی شده و دانشجویان تورک کتک خورده و دست و دندان شکسته و خونین و مالین شده تهدید شدند که چیزی بیرون درز نکند!!!

اما همان گونه که بارها نوشته ام، هدف از این تزریق دانشجویان کورد به دانشگاههای شهرهای آزربایجان جنوبی یک چیز دیگر هم هست: جاسوسی به نفع تروریسم کورد و "شناسایی نقاط مهم نظامی و استراتژیک شهرهای مظلوم آزربایجان" توسط این به اصطلاح "دانشجویان". احمق کسی است که دشمن خود را دست کم بگیرد و ضعیف بپندارد. تروریسم کورد با این حامیان جهانی اش، هرگز ضعیف نیست هرگز هرگز و بیداری ملی و سیاسی کوردها بسیار بسیار بیشتر از ملت خوابیدۀ تورک اوغوز ما است.پس هیچ بعید نیست که آن گشادشلوارهای ظاهرا بی سواد اما متخصص ساعت فروش شهرهای اردبیل، تبریز، ارومیه، زنگان و همدان به نفع تروریستهای مخوف کورد جاسوسی نکنند چه برسد به دانشجویان این ملت تروریست پرور اشغالگر و ناجوانمرد که همانا آگاه¬ترین قشر و مبارزترین آنها هستند. هدایت برنامه ریزی شده و سرازیر شدن این "گشاد تومانان" ضد تورک ذاتی به  دانشگاههای شهرهای تورک آزربایجان و تحصیل گله ای شان در رشته های علوم انسانی که اغلب فارغ التحصیلان این رشته ها در مملکت داری، اداره و کنترل حاکمیت می توانند حرفی برای گفتن داشته باشند، بی گمان نشان از نقشه هایی بس شوم برای آینده آزربایجان دارد. پیداست که طبق خوشبینانه ترین تحلیلهای سیاسی چند سالی (حتی می توان گفت دو سه سالی) بیشتر به عمر حاکمیت منحوس و نژادپرست و ضد تورک جمهوری شیطانی نمانده است و کوردها با هدایت و ساپورت همه جانبۀ حاکمیت ضد تورک جمهوری شیطانی ایران می کوشند در فردای کوردیستان مستقل در پستهای حاکمیتی نیروی کارآ و باسواد داشته باشند و اینها همه را از جیب ملت تورک آزربایجان خرج کرده و نیورهای آینده شان را در دانشگاههای شهرهای تورک آزربایجانی تربیت می کنند. جوانان ما هم باید بروند و در دانشگاههای غیردولتی و در شهرهای غیر آزربایجانی میلیونها تومن پول خرج کنند و تحصیل کنند و سر آخر دختر و پسر بیکار و بدبخت و معتاد و روانی  و فاسد و تن فروش شوند. آری! واقعا که مملکت گل و بلبل اهریمنی آریایی ضد تورک و نژادپرست محشری داریم!

جاذبۀ ملت مهمان نواز تورک آزربایجان و دافعۀ ملت مهمان کش و دیگر ستیز کورد کوردیستان

   نکتۀ خیلی مهم دیگر در دانشگاه محقق اردبیلی شهر اردبیل غیر تورک بودن و غیر بومی بودن اکثریت استادان این دانشگاه و مانقورت بودن تمامی قریب به اتفاق استادان این دانشگاه است. آگاهان و باخبران به خوبی می دانند و می شود در سایت این دانشگاه نیز جست و جو کرد که داشنگاه محقق اردبیلی در میان دانشگاههای شهرهای آزربایجانی بیشترین تعداد استادان غیر تورک را دارد. استادانی از یزد، کرمان، اصفهان، گیلان، مازندران و غیره که با سهل ترین تمهیدات در شهر اردبیل عضو هیات علمی شده اند و جالب این که همین استادان جای نشیمنگاهشان که محکم شد فامیلهای خودشان از برادرها و خواهرهایشان گرفته تا پسرخاله ها و دختر خاله ها و ازپسر داییها و دختر داییها و دختر عموها و پسرعموها و پسر عمه ها و دختر عمه ها می گویند: "غمتان نباشد فقط یک فوق لیسانس بگیرید یا دانشجوی دکتری شوید این جا در این شهر ترک ها ، جایتان در دانشگاه محقق اردبیلی محفوظ است. و جالب تر این که در سالهای گذشته با اعمال سیاستهای ضد تورک و فارس نوازانه چنان درهای این دانشگاه را به روی غیر تورکها و غیراردبیلیها باز کرده اند که مثلا همین شش سال پیش زنی از رشت با مدرک فوق لیسانس را با سلام و صلوات جذب کرده اند و به او بورس مالزی گرفته اند که با هزینۀ دانشگاه محقق اردبیلی برود و در مالزی دکتری بگیرد و برگردد و وقتی همین زن برگشته بود و کارمندی از او پرسید که "خوب، به سلامتی آیا می خواهی در اردبیل بمانی و خدمت کنی"؟ گفته بود: "مگه اردبیل جای آدم است که من عمر خودم و بچه های نازنینم را این جا و در میان این مردم بی فرهنگ هدر کنم؟!" و بلافاصله از دانشگاه دیگر پذیرش گرفته و رفته بود و فقط خرج و فیس و افاده و ناز و کرشمۀ نژادپرستانه اش نصیب ملت تورک شده بود.

مانقورتیسم خیانتکار و جنایتکار رخنه کرده در تمامی اجزای شهر اردبیل

مانقورتیسم چنان در بنده و جزء به جزء تمامی ادارات و سازمانهای دولتی شهر اردبیل، عموما، و دانشگاه محقق اردبیلی، خصوصا، رخنه و رسوخ کرده است که با تمام قوا از ورود و ادامۀ حضور فعالان حرکت ملی و ملتیچیهای تورک آزربایجان به دانشگاه محقق و دیگر دانشگاهها و ادارات و سازمانهای دولتی جلوگیری می کنند به طوری که به جرأت می توان گفت که در دانشگاه محقق اردبیلی تقریبا هیچ استاد یا مدرس تورکچی، ملتچی و آزربایجانچی نداریم و همه یا آسیمیله شده های بی تفاوت به زبان و فرهنگ تورک هستند یا مانقورتهای ضد تورک تشنه به خون ملتچیهای آزربایجان؛ مانقورتهایی مثل دکتر حسین نوین رنگرز، یک بسیجی، دارای مدرک دکتری زبان و ادبیات فارسی که همکاری همه جانبۀ او با سایت ضد تورک آذریها با نوشتن دهها مقاله ضد تورک و ضد آزربایجان و ضد یتش با زبان و فرهنگ و ملت تورک آزربایجان با اقدامات موهن و خائنانه ضد تورکش در داخل و خارج از دانشگاه محقق اردبیلی زبانزد همه دانشجویان در همه دوره ها است.

نکتۀ دیگر این که فشارهای ضدانسانی حاکمیت جمهوری شیطانی ایران و خفقانی که بر شهرهای تورک نشین آزربایجانی و مخصوصا به شهر اردبیل حاکم کرده است، دستگیریهای گسترده و شکنجه و زندانی کردن بهترین فرزندان تورک آزربایجان، از جمله عباس لسانی، اسطورۀ بی بدیل حرکت ملی ملت تورک آزربایجان و یکی از درخشان ترین ستاره های اوج آسمان مبارزۀ حق طلبانه، آزادیخواهانه و استقلال طلبانۀ ملت تورک، آزربایجان، اعمال می کند، سبب می شود که فعالان حرکت ملی آزربایجان در اردبیل  در زیر خفقان خفه کننده و فشار بی امان  نتوانند به صورت گسترده به بیدارسازی ملت تورک در اردبیل و گوشزد کردن خطر تروریسم کورد به این ملت مظلوم بپردازند و از این رو مردم عادی و بی خبر و مهمان نواز و با فرهنگ تورک طبق معمول ما آزربایجانیها آغوش پر مهر خود را برای جوانان کورد بازکنند و در اجاره دادن منازل دانشجویی و غیردانشجویی به کوردها با رحم و شفقتی انسان دوستانه و مهمان نوازانه به آنها تخفیف می دهند. برای نمونه چهار دانشجوی کورد، که از امتیاز بهره مندی از خوابگاه دانشجویی طبق اولویتهایی که به غیربومیها با توجه به مسافت شهر مبدا از اردبیل، نصیبشان می شود، اگر نتوانند صاحب خوابگاه دانشجویی شوند، به راحتی با مبلغ 2 میلیون تومان پیش پول (ودیعه به صاحبخانه) و ماهی 250000 تومان در خیابان جانبازان یا شهرک سبلان فاز یک  و دو، یعنی در بهترین نقاط اردبیل و نزدیکترین مکانها به دانشگاه محقق اردبیلی، می توانند ساکن شوند و با خیال راحت تحصیل خود را ادامه دهند. این در حالی است که طبق دقیق ترین اطلاعات ما، در شهر سنندج به محض این که ملت کورد بفهمند یک تورک می خواهد در آنجا ساکن شود، و از زبان یا لهجه اش متوجه شوند، در بنگاههای مسکن، برای رهن خانه مبالغ مبالغه آمیز و کذایی عجیب و غریب 50 میلیون تومان به بالا برای رهن و اجاره و مبلغ 500 میلیون تومان را برای خرید خانه ویلایی کوچک یا یک واحد آپارتمانی را پیشنهاد می کنند و وقتی همشهریان تورک ما علت این رقمهای کذایی عجیب و غریب را از آنها می پرسند با این جواب عجیب تر اما تأمل آمیز مواجه می شوند که: "سیاست ما کوردها این است که نگذاریم غیرکوردها در شهرهای کوردیستان ساکن شوند و ریشه بیندازند"! آری! این عین حقیقت است.

این در حالی است که سالیان سال است که با هدایت و خیانت و خباثت و جنایت حاکمیتهای شیطان پهلوی و جمهوری شیطانی ایران، در نود سال اخیر، میلیونها کورد مهاجر و غیر ایرانی از کشورهای عراق و سوریه در شهرهای آزربایجان غربی و زنگان و همدان و حتی تبریز و اردبیل جایگیر شده اند و از محبت و مهمان نوازی بالهانه ملت بی خبر تورک ما نهایت سوء استفاده ها را کرده و می کنند و تا جای نشیمنگاهشان در شهرهای تورک آزربایجانی محکم شد، ادعای ارضی کوردیستانی می کنند و اورمو و دیگر شهرهای تورک نشین آزربایجان را قلب و کله پاچه و دل و قلوه و الفیه شلفیه کوردیستان بزرگ می خوانند و در شهرک کوثر شهر اردبیل صدای آواز و موسیقی کوردی را به هفت آسمان بلند کرده و به همسایه آزاری می پردازند و با رقص یاللی تورکی که با حیله آن را رقص کردی می خواتند، نعرۀ "بژی بژی کوردیستان"شان گوشهای ملت از همه جا بی خبر نگه داشته شده و متعجب تورک را کر می کند.

سیستم شیطانی ضد تورک گزینش و جذب هیأت علمی در دانشگاههای آزربایجان

سیستم برگزیدن استادان دانشگاه در شهر اردبیل و دیگر شهرهای آزربایجانی نیز جالب توجه است. در حالی که یک فارس یزدی با ضعیف ترین رزومه علمی و با سفارش و حتی بدون سفارش از بالا (حاکمیت ضد تورک) در گروههای آموزشی دانشکده های اردبیل با خوشامدگویی و چاپلوسی سگ صفتانۀ رئیس رؤسای مانقورت ضد تورک به عنوان عضو هیأت علمی جذب و مشغول می شود، وضعیت برای تورکهای باسوادتر و با لیاقت تر و با روزمه عالی و مدرک دکتری از بهترین دانشگاهای ایران به معنی اخص کلمه رقت بار و دردانگیز و افتضاح است. جالب این که استادانی از یزد و اردکان و کرمان و اصفهان و مازندران و غیره می آیند و در اول خدمتشان در اردبیل به راحتی جذب می شوند. این اساتید که حتی اردبیل را برای اقامت زن و بچه هایشان قابل نمی دانند، در طول سال تحصیلی (نه ماه) فقط دو یا سه ماه خوش آب و هوا (در پاییز) در کلاسهای درس دانشگاه حاضر شده و در س می دهند و بعد می روند و در شهرهای خودشان می نشینند و به رئیس مانقورت بی وجود دانشگاه اردبیل دستور می دهند که "امتحان دانشجوهای مرا را بگیر و ورقه ها را با پست ویژه به آدرس من پست کن"! رئیس مانقورت دانشگاه محقق اردبیلی سمعا و طاعتا با حقارت و چاپلوسی رذیلانه که شایستۀ یک مانقورت فارس پرست ضد تورک است، اطاعت امر کرده و ورقه ها را با پست ویژه به در خانۀ استاد فارس یا بهتر بگوییم "ارباب فارس" می فرستد و ایشان لطف فرموده و نمرات دانشجویان را با اینترنت وارد کرده و کل زمستان را در شهر خودش گذرانده و در دانشگاه محقق اردبیلی هرگز از نظر فیزیکی و شیمیایی (!) تشریف ندارند و بعد از تعصیلات عید نیز یک تُک پا می آیند و به صورت دانشجویان دیدی زده و دوباره تشریف می برند و دوباره همان گونه نمره رد می کنند. این استادان از شهر اردبیل طلبکار هم هستند که در شهر بد آب و هوای اردبیل در سوز و سرما و یخبندان  با مردمی بی فرهنگ از نژاد ترک خر (عین گفته این نژادپرستان است، پس ببخشید مرا. تقصیر من نیست از درد دارم خفه می شوم و می سوزم) سر و کله می زنیم پس باید به ما حق توحش نیز تعلق بگیرد و جالب این که تعلق هم همی گیرد!!! و همین استادان صاحب مزایایی می شوند که یک استاد بومی تورک هرگز نمی تواند صاحب آن شود.

حال بیاییم ببینیم بر سر تورکان باسواد و غیرمانقورتی که با شایستگی و با رزومه عالی می خواهند وارد دانشگاه محقق اردبیلی شوند، چه بلاهایی می آورند. چندین مرحله مراحل گزینش از سوی حراست دانشگاه و مصاحبه های سخت  عقده ای با سؤالات غیرعلمی و ابلهانه و غیرمنطقی غلط انداز به توسط استادان مانقورت احقری که قبلا جذب شده و تعلیم دیده اند و توجیه شده اند. و بعد جواب منفی به گزینش و عدم جذب به عنوان هیأت علمی. همین! بدون هیچ گذشت و رحم و شفقتی. کافی است که دهان شخصی را با بینی سگی شان بو بکشند و بو ببرند که یک کسی آزربایجان دوست است و زبان تورکی و ملت تورک خودش را دوست دارد، مانقورتهای حاضر در دانشگاه محقق اردبیلی چنان بلایی بر سرش می آورند که آن سرش ناپیدا باشد. البته پیداست این مانقورتها از طرف رئیس رؤسایشان دستور می گیرند که چنین کنند و خودشان هم به این خیانت و خباثت راغبترین هستند.

 به عنوان مثال دکتر ا. ب. (اجازه ندارم بدون نظر ایشان نامش را فاش کنم)، یک آزربایجان دوست و شخصیتی فرهنگی و باسواد، دارای دکتری زبان و ادبیات فارسی که در مقطع فوق لیسانس دارای رتبه ممتاز و دارای روزمه عالی چه از نظر تعداد مقالات علمی پژوهشی و چه دیگر شرایط، از سال 1384 که دانشجوی دکتری شد تا سال 1394 به مدت ده سال تمام او را در پشت میله ها و در آهنی دانشگاه محقق اردبیلی گذاشته و به داخل دانشگاه راه ندادند در حالی که بارها و بارها تقاضا داد و رد شد. امروز و فردا کردند؛ وعده ها دادند و قولها شکستند و توطئه ها چیدند؛ نمایشها و نمایشنامه طراحی و اجرا کردند؛ دروغها گفتند و حیله ها بستند تا این که کاملا دلسرد شد. و رفت و در خانه اش نشست. جرمش چه بود؟ جرمش این بود که در سال 1390 چند باری به همراه ملتچیهای مطرح اردبیل، رحیم غلامی، علی خیرجو، عسکر اکبرزاده، حسن کریم زاده و دیگران به رستوران دوز- چؤرک داریوش پروانه رفته بود و در محفل صمیمی ملتچیها شعر خوانده بودند و او که تخصصش همین نقد شعر است، نقد کرده بود! همین. به جرم آزربایجان دوستی، تورک دوستی و ملت دوستی، در سال 1390 سراغش از دبیرستان روستای نیارای نمین (آب بَیلی) می آمد که چندین کیلومتر از اردبیل دور است؛ در سال 1393 هم او را از طرف آموزش و پرورش نمین به روستای دولت آباد (اگر اشتباه نکنم مابین نمین و اردبیل) تبعید کردند. و مجبورش کردند که با مدرک دکتری از یکی از معتبرترین و بهترین دانشگاههای دولتی ایران، هر صبح در سوز و سرمای بی امان زمستانهای بی رحم اردبیل، بدون ماشین شخصی و با ماشین دیگران، به روستا برود در کلاسهای نیمه تاریک نمور به ده پانزده تا  دانش آموز محروم روستایی درس دهد. آری! حکایت غریبی است حکایت دانشگاه دولتی شهر اردبیل. جالب این که در همان رشتۀ زبان و ادبیات فارسی مورد تقاضای ایشان، گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی دارای چند استاد تالش ضد تورک است: بیژن ظهیری، شکرالله پوالخاص، احسان شفیقی. که دو تا از این استادان (پورالخاص و ظهیری) از گیلان آمده اند و توسط احسان شفیقی (تالش عنبرانی) هدایت شده و با رابطه بازی و پارتی بازی و تالش بازی جذب هیات علمی شده اند و به محض محکم شدن جای نشیمنگاه با کمک مانقورتهایی چون حسین نوین رنگرز و ابراهیم رنجبر و ابراهیم اقبالی و خدابخش اسداللهی و محمد یاوری و  البته مانقورتهای رئیس رؤسا مثل گنجی و عزیز حبیبی و بهروز سبحانی و دیگران که همگی مانقورتهای احقر ارذل ضد تورک و ضد آزربایجان هستند، دایرۀ گروه را بسته اند و چنان دمار از روزگار استادان لایق و غیور ملتچی تورکچی و آزربایجانچی در آورده و درمی آورند که نقل آنها چندین مقاله می خواهد.

آری! از رشت و ساری و یزد و کرمان و اصفهان و دیگر شهرها استادهایی جذب می کنند و وقتی یک تورک اردبیلی می خواهد مثلا در رشت جذب شود، اهالی بومی گیلک چنان متحدانه در مقابل تهران می ایستند که علنا می گویند که ما گیلک هستیم و در دانشگاه گیلان باید فقط گیلک درس دهد!! حتی امام جمعه گیلک حاکمیت ضد تورک در رشت، احسان بخش معدوم، و نماینده مجلس ضد تورک رشت، محمدجواد نوبخت، در خطبه های نماز جمعه و در پشت تریبون مجلس علنا گفته بودند که "رشت جای تورکان نیست. تورکها باید زا رشت بیرون بروند وگرنه در اولین فرصت بیرونشان می کنیم". "خدا تورکان را برای این آفریده که چاههای توالتهای ما را تمیز کنند و در میدانهای شهر ما برای کارگری بنشییند و گدایی کنند!".در تبلیغات شورای شهر رشت و نمانیدگان مجلس روزنامه های محلی رشت با تیتر درشت می نویسند: گیلک باید به گیلک رأی دهد". آیا از مانقورتهای اردبیل یک نفر جرأت می کند چنین تیتری در روزنامه بزند و چنین حرفهایی بر زبان بیاورد؟ چه استاندار باشد چه فرماندار چه رئیس دانشگاه چه نماینده مجلس؟ آیا به جز مانقورتهای ذلیل در اردبیل در رأس قدرت هستند؟ مانقورت به فکر ملت بدبخت شده و ذلیل شده تورک خودش نیست مانقورت تنها و تنها به فکر خودشیرینی و چاپلوسی برای حاکمیت ضد تورک است و تا می تواند به ملت تورک خودش خیانت می کند. همین.

باری! مانقورتهای ضد تورک که در طول سالیان سال صندلی های مقدس استادی دانشگاههای آزربایجان را اشغال کرده اند و با ناجوانمردی عرصه را بر جوانمردان تورک آزربایجانی تنگ و تنگ کرده اند باید بدانند که آمار همۀ آنها و آمار همۀ کارهایشان را داریم. اگر شانس بیاورند به خود ما پناه بیاورند و دست این ملت تورک نیفتند چرا که اگر روزی به دست این ملت تورک بیفتند، ما که هرگز دلمان نمی خواهد از بینی انسانی خون بیاید، شاید بتوانیم جلوی خشم طوفانی ملت تورک آزربایجان را بگیریم. تاریخ اردبیل گواه این امر است. مانقورتهای خائن جواب این خیانت را هم خواهند داد که چرا در مقابل جنایت آشکار رژیم جمهوری شیطانی در هدایت هزاران دانشجوی کورد به دانشگاههای شهرهای آزربایجانی، سکوت خیانت گرفته اند. مطمئنم جواب این خیانتها را به اضافه تمامی خیانتهای دیگر دانه به دانه خواهند داد. پس یا به خود بیایند و به ملت تورک بپیوندند یا شاهد نابودی خودشان باشند. به امید آن روز.

یاشاسین تورک میللتی. یاشاسین آزربایجانیمیز.

اوجالان ساوالان- 1394/11/19      2015/02/08

             

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter