اوضاع عراق چگونه است؟؛ و راه حل های آن کجا خفته است - دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
اوضاع پس از جنگ عراق بنا به دلایل متعدد با بحران های حل نشده پی در پی مواجه شد و دولتمردان وابسته به رژیم ایران با فرقه گرایی که مخصوص آن است، به تجزیه عملی کشور به اقوام و مذاهب مختلف گشت و داعش نیز قوز بالا قوز شد تا مجلسی که با تقلب باند مالکی بر سر کار آمده بود، میراث دولت حیدر عبادی گشت.
پس از ساقط کردن دولت فاسد و دست نشانده مالکی و از دست رفتن یک سوم کشور عراق ظرف تنها 72 ساعت توسط سنی های ناراضی و داعش، عراقیان دریافتند که سپاه قدس ایران نه تنها عرضه اداره کشور را ندارد که حتی همان یک کاری -تأمین امنیت- را که مدعی اش است بلد نیست به درستی انجام دهد. حیدرالعبادی کشوری بحران زده و در یک قدمی فاجعه را تحویل گرفت و توانست بدون وابستگی یا مزدوری، هم با درایت و منشی مثال زدنی برای سیاستمداران خاورمیانه، به جای تقابل و تهدید، با تعامل و مدارا و حتی گذشت عراق را یکپارچه حفظ کند، از بحران فزاینده با اقلیم کردستان بکاهد، حمایت تقریباً همه کشورهای رقیب و حتی دشمن با یکدیگر را جلب کند و داعش را با کمک همه نوع نیروهای نظامی و شبه نظامی از بخش های بزرگی از کشور بیرون کند، و اصلاحات و مبارزه با فساد نهادینه شده در عراق را در دستور کار گذاشته و تا حدی – در حد چند گام با اعلام طرحش- پیش برد.
در این میانه، ناگهان گروه صدر با ضرب الاجل های عجیب و غریب شرط گذاشت که هر چه زودتر باید عبادی فساد را ریشه کن کند! تو گویی به همان راحتی سر منبر هر چه بگویید یک دفعه همه چیز زیر و زبر می شود! آن هم کشوری که نزدیک به نیم قرن از فساد دولتی دیکتاتور که اقوام و اقلیت ها را بر علیه یکدیگر مهندسی می کرد، رنج می برد. از این دست بی تدبیری ها و تعجیل ها نه تنها در دنیای سیاست جایی ندارد – چه رسد شرایط بحرانی خاورمیانه و وضعیت ویژه عراق- در هیچ کار دیگر نیز سراغ ندارم، مگر یک کار! (کسی که وسط خیابان ناگهان دل پیچه گرفته باشد و سرویس بهداشتی نیز نیابد!) قبلاً هم گفتم سیاست کار هر کسی نیست، به خصوص آخوندها و فقه ها که با ورود آنان به عرصه سیاسی است که خاورمیانه یکی از بدترین و بحرانی ترین شرایط اش را تجربه می کند و اساساً در تاریخ چند قرن این منطقه هرگز افرادی بدین حد نالایق که توسط سرویس های امنیتی مهندسی شده باشند –افرادی نالایق را برمی گزینند تا هر موقع به هر شکلی که خواستند آنان را بازی دهند؛ کاری که با سیاستمداران و نخبگان و متخصصین نمی توانند بکنند- هرگز حکومت نکرده اند و خیلی شانس آورده اند که در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، و گرنه منطقه را به قهقرای قرون وسطای اسلامی برده بودند.
باری، صدر نیز پس از "کودتای خاموشی که باند مالکی" سعی کرد بر علیه حکومت کنونی عراق (دولت، رئیس جمهور و هیئت رئیسه مجلس) راه بیاندازد، پا پس کشید؛ گرچه هنوز در سردرگمی پیگیری خواسته خود و بحران جدیدی که جرقه آن را زده سرگردان به نظر می رسد. امیدوارم همین اقدام باند مالکی به صدر فهمانده باشد که تدبیر عبادی بسیار نافذتر از او بوده – اگر عبادی نبود اینک کشور رسماً تجزیه شده بود- و حل فساد به این راحتی راهپیمایی راه انداختن به کمک باند خودی نیست. باند مالکی با چراغ سبز روضه خوان ها و سپاه قدس و شبه نظامیان مزدورشان تا دید دارد به میز محاکمه کشیده می شود، به سرعت کودتا را کلید زد. برخلاف دولت ایران که با ماندن عبادی موافق و با بحران جدید در عراق مخالف است، باند امنیتی زیر نظر ایران خواستار مزدوری همچون مالکی در قدرت است و برای ساقط کردن عبادی بدنبال فرصت یا حتی بهانه ای است. صدر که پس از ساقط کردن صدام جزو باند ملاهای ایران و نیروهای امنیتی اش بوده و مدتی بعد که فساد و جنایات خودکامه آنان برای صدر مبرهن شده که آنان بدنبال منافع خود و انحصار قدرت هستند و از این روی از آنان بریده باید بهتر از این ها، آنان را بشناسد. خوشبختانه با روشنگری برخی از سیاسیون عراقی و حمایت به موقع آمریکا و جامعه جهانی از دولت عبادی، کودتای خاموش خنثی شد و باید برای اقدامات بعدی هوشیار بود. عبادی نوع مثالی از دولتمردی است که خاورمیانه فردا بدان نیاز دارد (نقطه مقابل شخصیتی همچون اردوغان)؛ او بدرستی دریافته که مقام مسئولی است و بر کاری گمارده شده تا خواسته های دیگران را پیش برد و نه خواسته های خودش را. به جای سخنرانی های تنش زا با درایت و متانت به گفتگو با همگان مبادرت ورزیده و حتی تهدیدهای دیگران را پاسخ نداده است. مسأله عراق بسیار پیچیده تر از آن است که انتظار داشته باشیم با آمدن شخصی مناسب باید کارها یکدفعه و خود به خود درست شود. عبادی تاکنون در مسیری درست با روش و منشی درست است. همین کابینه تکنوکراتی که او برگزیده و با مخالفت اقلیت ها مواجه شده (چون سیستم سهمیه ای را کنار گذاشته) با فشار دیگران برگزیده و با اکراه بدان تن داده است. ضرب الاجل نیز کار را برایش دشوارتر کرده است. اگر اندکی وقت بیشتر داشته باشد می تواند اشخاص تکنوکراتی را برگزیند که از سهمیه تعیین شده برای اقوام و اقلیت ها نیز پیروی کند. کمی وقت بر است، اما شدنی است. کاری که در افغانستان نیز مشابه اش انجام شد. تنها اقوام و اقلیت ها نباید وزیر به عبادی معرفی کنند، بلکه وزیر منتخب عبادی باید مورد تأیید اقوام و اقلیت ها بوده و ترجیحاً طی رایزنی برگزیده شده باشد.
مهمتر از همه، جریان صدر و بقیه ناراضیان از فساد توجه کنند، برای بیرون راندن آدمخواران داعش از عراق قرار است چه کسی کشته شود؟ نه شما (جریان صدر و شیعیانی که مزدور ایران نیستند، بلکه از وطن و مردم شان دفاع می کنند) و نه فرزندان راستین عراق و نه هیچ کس دیگر، بلکه آدم کشان رژیم ایران و مزدوران شان (مشخصاً سپاه قدس، سپاه بدر، حزب الله عراق و لبنان، عصائب اهل حق و گروه خراسانی). آسیاب به نوبت است و اینک موقع مجازات فاسدان نیست (زمان آن نیز فرا می رسد) که قصاص بی ترحم شان بدست داعش و باقیمانده های بعث است. من به شما می گویم و نه هیچ کس دیگر: سپاه قدس ایران و مزدوران و شبه نظامیان وابسته شان در عراق -و حتی منطقه، عراق را ترک نخواهند کرد مگر اجساد تکه و پاره شان. آنان داعش را و داعش آنان را بدست یکدیگر هلاک خواهند کرد و مردم عراق از هر قوم و دینی و آئینی آزادی را با کمترین هزینه تجربه خواهند کرد و البته حاکمانی غیرفاسد را؛ همان گونه که در سوریه و یمن قبلاً دیدید که چنین شد و با داعش نیروهای کثیف امنیتی مالکی و شکنجه گران شان را قبلاً چنین کردم که هنوز نیز ادامه دارد (پس بگو: تبارک الله احسن الخالقین). این است سزای آنانی که به نام دین جنایت کنند، بدان افتخار کنند و بر آن اصرار ورزند؛ "حجت برهمگان تمام".