در آذربایجان هیچوقت زبان فارسی رایج نبوده است- مصاحبه با پروفسور حسین محمّدزاده صدیق (دوزگون)
هفتهنامه «شمس تبریز» ، شمارههای 37 و 38 و 39 و 40، تیرماه1378، تبریز. مصاحبهكننده: آقای علی حامد ایمان
میدانید كه زبان ما به نامهای گوناگون نامیده شده است : آذری، تركی، آذربایجانی،تركی آذری، تركی ایرانی و ... به نظر شما كدامیك از این نامها صحیح است. باتوجه بهاینكه جناحهای خاصی بعضی از این نامها را انكار و یا حتی كاربرد آنرا تكفیركردهاند نظر شما درباره صحت و سقم هریك از آنها چیست؟
زبان دیرسال و پرباری كه در سرزمین مقدس آذربایجان رایج و فراگیراست زبان تركیاست و تودههای وسیع مردم این سرزمین هر زمان زبان خود را به همین نام نامیدهاند وغیر تركان آذربایجان و سویهای آن نیز چنین گفتهاند، این نام همگانی و فراگیر ماست.اما در چهارچوب تحلیل دقیق علمی و آكادمیك، از آنجا كه تركی رایج در آذربایجان وسویهای آن، برخی وجوه افتراِ آوائی و مورفولوژیك با دیگر شعبات زبان توانمندتركی در جهان پیدا كردهاست. آن را به صفت آذری و یا آذربایجان متصف میكنیم كهشاخهای از تركی غربی به شمار میرود. و شما میدانید كه این تركی كه در غرب دریایخزر تا دروازههای وین رایج است از تركی شرقی كه شرِ دریای خزر تا اقصی نقاطچین را پوشش میدهد، در گذر زمان فاصله گرفتهاست. و شاید بیش از 30 درصد ازمورفمهای زبان در مخزن واژگان با هم تفاوت حاصل كردهاند و احتمالا جزئی وجوه افتراق نحوی نیز پیدا آمده است. اما به هر گونهای كه تعبیر شود از یك زبان تركی مادرجدا شده اند و دو شاخه پر بار از یك تنه تناور و تنومند به حساب میآیند و در طولتاریخ هر دو شاخه شرقی و غربی میوههای رنگین و با طراوتی دادهاند كه هم اكنون دردنیا رایج اند و همه جا نام تركی (= توركجه) دارند و هر یك از این شاخهها و میوهها راتاریخی بسیار دراز آهنگ و شیرینی است كه آن را باید در دانشگاه ها تحصیل كرد.
- در مقابل این نظریه كه میگویند زبان تركی از قرن دهم در آذربایجان رایج شده وقبلا زبان این منطقه فارسی بوده است و وجود شاعرانی مانند خاقانی و نظامی وقطران و دهها نظائر آن را دلیل این مدعا میدانند چه میگوئید؟
این یك دروغ است، دروغی بزرگ كه توسط تركی ستیزان رواج داده میشود. درآذربایجان هیچگاه زبان فارسی رایج نبوده است، اكنون هم نیست. شما حتی یك دِه همنمیتوانید پیدا كنید كه به فارسی سخن بگویند. در منابع تاریخی و جغرافیایی همچنین خبری به ما داده نشده است. در آذربایجان در طول تاریخ نیم زبانهایی نظیر:تالشی، تاتی، كردی، آسوری، ارمنی، گیلكی، عبرانی در گستره فراگیر زبان تركیهمزیستی داشتهاند. حتی در منابع تاریخی از برخی از روستاهای عرب زبان خبر دادهشدهاست، اما فارسی در هیچ شهر و دهی رایج نبوده است و همه این زبانها و نیم زبانها نیز حیات و تكامل خود را مدیون زبان تركی هستند و دانشمندان و سخنورانآذربایجان به نشر معارف اسلامی در نیم زبانها اعتنائی بلیغ داشتهاند. بویژه اهتمامیستایشآمیز در رشد و توسعه و غنای زبان فارسی بعنوان زبان مشترك اهل قلم در ایرانو «زبان دوم» و یا «زبان دیگر» (Foreign Language) در منطقه، و زبان عربی به عنوانزبان قرآن كردهاند. شما «خطیب تبریزی» را در نظر آورید كه آثار او در مبحث الفاظقرنها در نظامیهها و مدارس عالی برای آموزش دقائق زبان عرب تدریس شد و هنوز هماز كتب مرجع در صرف عربی به شمار میرود و یا «عزالدین زنجانی» كه كتاب تصریفوی یگانه كتاب درسی مهم حوزههاست كه دهها تن از علمای اسلامی از جمله«سعدالدین تفتازانی» بر آن شرح نوشتهاند. اینان همّت خود را صرف آموزش زبان قرآنمیكردند كه ناشی از اعتقاد صافی ضمیرانه و خالصانه آنان داشت. و خاقانی و نظامیو قطران و نظائر آنان كه نام بردید، همت خود را صرف نشر معارف اسلامی در زبانمشترك اهل قلم میكردند. عربی نویسی آنان و فارسی نگاری اینان، دلیل بر رواج ایندو زبان در آذربایجان نمیتواند باشد. خاقانی خود را «تُرك عجمی» مینامد و نظامیمیگوید : «پدر بر پدر مرمرا ترك بود». این بزرگان بسیار فرا ملی میاندیشیدند و تأكید بر نشر باورهای مقدس دینی خود بویژه در زبانهای دیگر داشتند.
- پس چرا این بزرگان اثری به تركی از خود بر جای نگذاشتهاند و در میان چهارصدشاعر كه در دربار غزنوی زندگی میكردند حتی یك نفر هم به تركی شعر نسرودهاست؟
شما بر اساس كدام مستندات و مستمسكات علمی و تاریخی چنین حكمیمیدهید؟ دوران سامانی و غزنوی از دورانهای طلائی گسترش و تكامل نظم و نثر تركیدر خراسان بزرگ است در دوره سامانیان نثر مذهبی تركی در شرِ ایران به اوج تكاملخود رسید، ترجمههای تركی منثور از قرآن مجید كه از این دوره برجای مانده، شاهداین مدعاست. شعر تركی نیز همین گونه است. اثر بسیار معروف قوتادغو بیلیغ در همیندوره سروده شد كه بررسی علائق و مشتركات آن با شاهنامه فردوسی، بحثی مهم درادبیات پژوهی آن عصر است. دو شاعر معروف «تركی كیشی» و «جوجی» در همیندوره در غزنه ظهور كردند «خواجه احمد یسوی» معروف به پیر تركستان آثار خود را درهمین زمان به نظم در آورد. كتاب بسیار ارزنده عتبةالحقایق محصول همین دوره است و«نهج الفرادیس» نیز در همین دوره ...
- نام این كتابها را كه میفرمائید اول بار است كه میشنویم!
متأسفانه همین طور است. تركی ستیزی آریامهری در ایران اجازه نداده است كه شماودیگران به تركی پژوهی روی آورید و با مغالطه و سفسطهها پیوسته چنین وانمودكردهاند كه زبان موسوم به تركی، مخلوطی از لغات مغولی و فارسی و عربی و غیره، وفاقد هر گونه ادبیات و شعر است. اكنون شما در دنیا جز ایران كشوری پیدا نمیكنید كهدر دانشگاههای آنها زبان و ادبیات تركی، فرهنگ تركی، تاریخ تركی، هنر تركی و نظائرآن تدریس نشود. اما نوكران فراماسونری آریامهری در ایران همه اینها را ایرانی نامیدهاندو ایرانی را هم فارسی و پارسی معنی كردهاند و تركی را هم انیران و ترك را انیرانی نامدادهاند و در برخورد با فرهنگ والای تركی خصومت، نفرت، كینه، استهزاء، تمسخر،ریشخند، لودگی، مسخرگی، بیاعتنائی و بی توجهی القا كردهاند و دشمنان انقلاباسلامی نهادهائی چون «سازمان تألیف كتابهای درسی» را در آموزش و پرورش ووزارت علومو سازمان صدا و سیما و نظائر آن را به تسخیر در آوردهاند و جو فرهنگیكشور را آلوده ساختهاند و هیستری فارسی بازی آریا مهری را زنده نگه داشتهاند. بعضی میخواهند آذربایجان را از لحاظ فرهنگی غیر فعال نمایند.
- طبق یك نظریه، زبان آذربایجانی در قدیم «آذری» نام داشته است و بتدریج از بینرفته و جای خود را به تركی داده است. در این باره نظر شما چیست؟
همانگونه كه گفتیم لفظ تركی «آذری» صفتی است كه به شاخهای از تركی غربی دادهمیشود و در تاریخ زبانشناسی تركی جایگاه و تعریف مشخصی دارد و در سرزمینمقدس ایران استانهای شرقی كشور تركیه و بخش هائی از گرجستان و ارمنستانموجود، تمامت خاك جمهوری آذربایجان رایج است. لفظ آذری مركب از كلمه تركیآذر (=آذ+ار) و نشانه منسوبیت «ی» است در معنای منسوب به جوانمردان ایل آذ یا آز.این ایل كه در منابع كهن تاریخی و جغرافیای اسلامی نظیر «صورةالارض»اثر ابن حوقل،«المسالك والممالك» اثر ابن خردادبه «مروج الذهب» المقدسی، «راحةالصدور» راوندیو جز آن، و نیز منابع و سنگ نبشتههای تركی پیش از اسلام و آثار مكتوب گرانقدرتركی مانند «دیوان لغات الترك» «حماسههای دده قورقود» و «قارا مجموعه» اثر شیخ صفیاردبیلی و چرم نبشتههای دشت تورفان نام آن آمده، حكومتی را كه قرنها پیش از میلادمسیح در شمال غرب ایران، جنوب قفقاز و شرِ كشور تركیه فعلی تشكیل دادند، آذرنامیدهاند یعنی جوانمردان آذ.
- این نام را بر روی سرزمین خود نیز نهادهاند و حتی نام كوهها و رودها را نیز به خودمنسوب داشتند مانند نام رود آراز یا ارس.
بدنه دولت «آذ» را جوانمردان سلحشوری تشكیل میدادند كه بارها در جنگ باقبائل همسایه خود مخصوصا در جنگ با «اوز»ها پیروز شدند و حماسه آفریدند. درمنابع تاریخی فارسی نظیر راحةالصدور فصلهای مشبعی با عنوانهایی نظیر«اندر تاختنملك آذان بر اوزان» با توصیف قهرمانیهای جوانمردان آذ نگاشته شده است و زبانآنان «تركی الاذیه» و یا تركی الاذریه نامیده شده است. هر دو لغت آذیه و آذریه صحیحاست.
این همان زبانی است كه خطیب تبریزی آنرا به ابوالعلا معری معرفی كرد و ناصرخسرو به قطران تبریزی منسوب داشت و در زمان ناصرالدین شاه تدوین كنندگاندانشمند كتاب پرارزش «نامه دانشوران» به توصیف آن پرداختند ومیرزا مهدی خاناسترآبادی منشی دربار نادرشاه آن را در مقابل جغتائی قرار داد و تعریف علمی ومشخصی به دست داد.
اما پس از پایان جنگ جهانی نخست و سقوط امپراطوری عثمانی و آغاز سیاست«تركی ستیزی» انگلیس در سطح جهان و كودتای رضاخانی در ایران و توسعه سیاستناسیونالیسم فارسی، پان ایرانیسم، شوونیسم فارسی و اختراع اصطلاحاتی نظیر«پاناسلامیسم و پان تركیسم»، سیاست جداسازی مردم آذربایجان از گذشته پربار تركیاسلامی خود را رواج گرفت و در این راستا به ایجاد كینه و نفرت علیه تركی شروع شد واین سیاست را به محیطهای علمی نیز كشاندند و تركی را زبان مهاجم(!) نامیدند.
در این میان، احمد كسروی كه مدعی مهدویت و نبوت نیز بود و زبان فارسی رازبان خدا میدانست و زبان پاك مینامید و كتاب ورجاوند بنیاد را هم (نعوذباالله)همسنگ قرآن مجید و كتاب دینی خود میپنداشت، نظریه جدیدی پیش كشید به اینمعنا كه گویا زبان نامیده شده با نام آذری در متون اسلامی، زبانی بوده است كه ریشهفارسی داشته است و در سرتاسر آذربایجان رایج بوده است و گویا توسط شاه اسماعیلختائی كه كسروی، او و تبارش را خوش نداشت، برافتاده است و تركی جای آن را گرفتهاست!
وی برای این زبان فرضی به تدارك امثله و شواهد نیز دست زد. دیوانهای شاعرانآذربایجان را كاوید و هر جا بیتی و یا جملهای به یكی از نیم زبانهای تالشی، تاتی وكردی یافت، به این زبان منسوب ساخت. او در مجموع هفده جمله و بیت پراكنده ازمتون فارسی جمع آوری كرد و بعنوان امثله زبان آذری عرضه داشت. میان این مثالهاهیچگونه وحدت نحوی و سنخیت صرفی وجود نداشت. مثلا سه بیت از شیخ صفیاردبیلی صاحب دو كتاب تركی «قارا مجموعه» و «مناقب» به نیم زبان تالشی، و دو بیت ازهمام تبریزی به نیم زبان تاتی جزء این مثالها بود.
پس از كسروی، اسلامی ستیزان و تركی ستیزان و خائنانی كه دور سفره مردارشاهنشاهی جمع شده بودند، سعی كردند كه به این امثله و شواهد بیافزایند. در این میانافرادی نظیر منوچهر مرتضوی، عبدالعلی كارنگ، یحیی ذكاء، امین احمد ریاحی،رحیم رضا زاده ملك، سرهنگ شعار، محمودمهران، ادیب طوسی، ماهیار نوایی ودیگران بسیار سینه چاك كردند و هنوز هم به بركت بیاعتنایی برخی از مسؤولانجمهوری اسلامی بعضی از آنان كه زندهاند، فعال هستند و بانفوذ در سازمانهای تألیفكتابهای درسی و از طریق ایادی و نوچههای خود، تئوری انگلیسی احمد كسروی رابالعابی ملی گرایانه به اذهان پاك و معصوم فرزندان ما القاء میكنند. بسیاری از قلم بهدستان عافیت طلب نیز در مقابل این توطئه سكوت مرگباری پیش گرفتهاند.
- آیا این نظریه در خارج از ایران هم رواج دارد؟
منابع ایرانی ملی گرا كه از سوی سرویسهای اطلاعاتی انگلیسی تغذیه میشوند درخارج هم به تبلیغ این نظریه ایرونی میپردازند.مثلا «احسان یار شاطر» فراری كه باغارت بیت المال ایران دكه ایران شناسی در آمریكا باز كرده است، ماده آذری Azeri رادر دائرةالمعارف ایرانیكا Iranica با همین تعریف آورده است. و به تبع او نوچه هایداخلی وی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و دائرةالمعارف تشیع و دانشنامه ایران واسلام هم سعی كردهاند این نظریه پوچ و سخیف و بیپایه و كسروی ساخته را رختعلمی بر تن كنند.پان ایرانیستهایی كه به اسلام و انقلاب اسلامی نیز گاه اقرار زبانیدارند نه اذعان قلبی و از مصداِ «المومنون اخوه» سوء استفاده دهشتناكی میكنند و مامسلمین را به باركش خویشتن بدل میسازند و حمالالحطب این ماجرایند.
- به نظر شما این اشخاص چه اهدافی را دنبال میكنند؟
اینان ظاهرا سنگ «وحدت ملی» را به سینه میزنند و به «ایرون و ایرونی» دلمیسوزانند. اما هدف پنهانی اینان این است كه آذربایجان را اولا بلحاظ فرهنگی تبدیلبه یك منطقه غیر فعال كنند و ثانیا در چارچوب یك طرح موذیانه براندازی، نسلجدید آذربایجان را رودرروی نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار دهند و با تحمیل«تركی ستیزی» به نظام، منطقه را برای جولان اسلام ستیزان امن تر سازند.
میدانید كه هر گونه اندیشه و حركت فرهنگی، ریشه سیاسی دارد و عملكردسیاسی به دنبال آن است. این حركت موذیانه فرهنگی در سرزمین مقدس آذربایجان نیزكه اخیرا شتاب گرفته است، مبدا و مقصد مخوفی دارد كه باید جوانان را از آن آگاهساخت. جوانان ما باید با رویكردی عظیم به میراث فرهنگی تركی اسلامی بازمانده ازنیاكان خود و گسترش آموزش علمی زبان تركی در منطقه و كشاندن آن به مدارس ودانشگاهها و مطبوعات، هم توطئه «ایرونی بازی» را خنثی سازد و هم به تعمیق انقلاباسلامی و تحقق كامل آرمانهای قرآنی امام راحل مدد رسانند.
- لطفا در مورد پیدایش مكتب «پان تركیسم» و ماهیت آن و تاریخ و عملكردپانتركیسم، اطلاعاتی در اختیار ما بگذارید؟
پس از شكست دولت عثمانی در جنگ جهانی نخست و تجزیه پی در پیسرزمینهای اسلامی و گسترش فعالیتهای فراماسونری در این سرزمینها، از سویبورژوازی ملی كشور تركیه دو جریان فكری سیاسی ، تكوین و گسترش مییافت.جریان نخست ناظر بر آن بود كه در مقابل هجمه خانمان برافكن دنیای غرب درسرزمینها، روح وحدت اسلامی را بیدار سازد و همه كشورها و سرزمینهای اسلامی رابه سوی ایجاد اتحادیه كشورهای اسلامی سوِ دهد. دنیای غرب و اسلام ستیزان اینجریان فكری را «پاناسلامیسم» نامیدند و با آن به مبارزه پرداختند و تركیه را به سویلائیسم كشانیدند و این جریان اندیشگی را به انزوا و نابودی سوِ دادند.
جریان دوم كه به دو جناح دینی و غیر دینی منقسم میشد، ناظر بر آن بود كه كلیهكشورها و ملتهای تركی زبان را از غرب چین تا دروازههای وین به مركزیت تركیه تحتیك حكومت فدرالی و اتحادیه گونه درآورد و یا حداقل از افتادن سرزمینهای تجزیهشده خلافت عثمانی به دست غربیها و روسها جلوگیری كند و به تشكیل حكومتهایمحلی از سوی مردم ترك زبان مدد رساند. غربیها این جریان را هم «پان تركیسم»نامیدند و از آن تعاریف گوناگونی به دست دادند. آن را برنتافتند و در همه سرزمینهایترك زبان، به تركی ستیزی فراماسونری دست یازیدند و هجمههای فرهنگی علیهفرهنگ اسلامی تركی را در سرتاسر جهان به این حربه توجیه كردند.
بدین گونه كه غول و اسطورهای بانام پانتركیسم ساخته شد كه هرگونه تصوری ازآن لرزه بر اندام ملل غیر ترك میانداخت و هرگونه خیزش فرهنگی تركی نیز به آنمنسوب میشد.
- پس باید گفت كه در واقع این اصطلاح ریشه تركی ندارد و انگلیسی است آیا نظرشما همین است؟
دقیقا، این اصطلاح ساخته غربیهاست. «پان» ریشه یونانی دارد و به معنی همه است.اصطلاح «پان تركیسم» از سال 1915 به این سو وارد مخزن واژگان انسیكلوپدیهایغربیها شدهاست و در تعاریف نا مشخص و جورواجور آن، پیوسته به همبستگی تركانتعبیر شده است. هیچیك از جناحهای اصلی و فرعی این نوع اندیشه سیاسی در تركیههیچگاه حزبی به این نام تشكیل ندادند. گرچه پیش قراولان این جریان فكری دراصطلاح «توركچولوك و اسلام چیلیق» را بارها به كار بردهاند اما تشكل و انسجامسیاسی تحت این نام را هیچگاه نداشتند. مرحوم «ضیاءگوكالپ» كتابی با نام«توركچولوگون اساسلاری» تالیف كرد، اما نه او و نه همفكرانش حزب و گروهی به ایننام تشكیل ندادند. انسجام و اتحاد و همبستگی و صلح و دوستی همه تركان جهان بهآرزوی قلبی حسرتباری تبدیل شده بود كه شیوههای ناجوانمردانه تركی ستیزی درسرتاسر دنیا آن را تقویت میكرد و از سوی دیگر سیاست بازان فراماسونری موفقمیشدند از این آرزوی حسرتبار مردمی سوءاستفادههای كلان بكنند. شوونیستها ولد بلافاصل صهیونیستها هستند
- آیا زبان و ادبیات تركی آذربایجانی در دانشگاههای دنیا تدریس میشود در كدامدانشگاه و با چه اهدافی؟
در كلیه دانشگاهها و مراكز تحصیلات عالی در سطح جهان كه در آنها رشتههای «زبانو ادبیات تركی»، «فرهنگ تركی»، «تاریخ هنر تركی»، «تاریخ تركی» موجود استدرسهائی با عنوان «تاریخ ادبیات تركی آذربایجانی» و «مبانی دستور زبان تركی آذری»صرف تركی آذری، نحو تركی آذری، مخزن واژگان تركی آذری و چندین درس دیگر دررابطه با زبان و ادبیات تركی آذربایجانی تدریس میشود. مثلا در دانشگاه آكسفورد یكدرس مستقل چهار واحدی موسوم به «شعر و ادب فضولی» (Fuzuli¨s Literary)وجود دارد و كرسی گرایش تخصصی فضولی شناسی تاسیس شده است. در یكی ازدانشگاههای آمریكا كرسی عالی «ساهرشناسی» ایجاد شده و خانمی از اهالی تبریزموسوم به خانم دكتر برنجیان رساله دكتری خود را در همین كرسی دفاع كرده است. دردانشگاه فلورانس ایتالیا كرسی عالی تحقیق در آفرینش ادبی شاه اسماعیل ختائیوجود دارد و دیوان شاه ختائی هم از سوی همین شعبه چاپ شده است. در ژاپنخانمی از رساله دكتری خود پیرامون «لهجه تبریز» دفاع كرده است. در دانشگاه «صوفیه»در پایتخت بلغارستان در رشته «فیلولوژی تركی» گرایش «ادبیات آذربایجان» ایجاد شدهاست. در دانشگاه ازمیر رشته مستقل «آذربایجان ادبیاتی» وجود دارد كه همه سالهچندین نفر با درجه «لیسانس» از آن فارغالتحصیل میشوند ...
- در مورد اهداف این دانشگاهها هم میتوانید صحبت فرمائید؟
سیاستگذاران این دانشگاهها در بیرون از جهان اسلام البته اهداف آشكار و پنهانیدارند. جالب است بدانید كه دولت صهبیونیستی اسرائیل و دولت داشناك ارمنستان ودولت یونان هم در دانشگاههای خود در كنار رشته اسلام شناسی، رشتههائی نظیر«زبان وادبیات فارسی» و «زبان وادبیات تركی» و «زبان و ادبیات عربی» تأسیسكردهاند. اینان همقصد تربیت متخصص برای خود و هم قصد تحریف و به انحرافكشاندن پژوهشهای سالم و اسلام باورانه و تركانه در این زبانها را دارند.
این مسأله، بدیهی و روشن است. صحبت بر سر این است كه ما چرا باید میدان را برایآنان امن بسازیم. مجموعه عظیم ادبیات تركی جزئی جدا نشدنی از فرهنگ اسلامیتاریخ مسلمین و ایران است. هرگونه بیغیرتی و بیاعتنائی ما در برخورد با اینمجموعه عظیم، كمك به میدانداری دشمنان اسلام خواهد كرد.
ایادی دشمن در ایران با خط و خطوط ملی گرایانه و در پوششی از ایرونی بازیهایقرتی، لانه كرده است. شوونیستها و پان ایرانیستها ولد بلافاصل صهیونیستها هستند ودر لژهای فراماسونری صهیونیست ساخته،عضویت داشتهاند. شما خوب میدانید كهشالوده لژهای فراماسونری جدید (Oriant New Grand) در قرن هجدهم میلادیتوسط صهیونیستها نهاده شده و به اعتراف خود آنان، این سازمانها را برای تضعیفملتها و امحاء فرهنگ اسلامی و تفوِ بر آنان ایجاد كردند. در پروتكل یهود دربارهایجاد فراماسونری جملاتی قریب به این مضمون گفته میشود: «مسیر درازی داریم تابتوانیم آثار چند قرن دیگران را منهدم سازیم. برای تهیه وسایلی كه ما را به مقصود برساند باید ازبیغیرتی و عدم اطلاع و بیثباتی افراد ملل دیگر استفاده كنیم. این قدرت مخفی ماست و چه كسیقادر است كه قدرت مخفی ما را از بین ببرد؟ فراماسونری فقط به منظور مخفی نگاه داشتن نقشههایما است و طرز اجرای آن در محلهای مختلف باید برای همیشه بر ملتها پوشیدهبماند.»
بسیار روشن است كه اكنون در ایران كسانی كه سعی میكنند جوانان آذربایجان دربرخورد با فرهنگ پربار تركی اسلامی و ایرانی، بیغیرتی و بیاعتنائی نشان دهند و آنرادغدغه و مسأله خود ندانند و باعث عدم اطلاع جوانان از افتخارات فرهنگی تركی خودمیشوند و نهضتهای فرهنگی اسلامی مقدس تركیگرائی را به بیثباتی سوِمیدهند، به نوعی سر در آخور فراماسونری جدید صهیونیستی دارند.
فراموش نكنیم كه فراماسونرهای ایران پیوسته خط «نفوذ» در حاكمیتها را دنبالكردهاند. بر ما روشن است كه پس از صدور انحلال فراموشخانه از سوی ناصرالدینشاه، ملكم خان مهره اصلی فراموشخانه، با نفوذ در ارگانهای دولتی، تشكیلات سابقخود را با شیوهای جدید احیاء كرد و این بار «جامعه آدمیت» تشكیل داد و حتی موفقشد «كتابچه غیبی» خود را منتشر سازد. و پس از آنكه باز دستش روشد، به شیوهایدیگر در اركان حكومتی نفوذ كرد تا جائی كه حتی با سمت كنسول روانه مصر شد و درسال 1288 در تهران «مشاور صدراعظم» گشت و مجلس تنظیمات حسنه را تنظیم كردو به تصویب شاه و صدراعظم رسانید و اولین قرارداد استعماری با «بارون جولیوس دورویتر» را منعقد ساخت كه به همت روحانیت معظم شیعه لغو گردید.
قصد من نقل تاریخ نیست ، اما میخواهم به شما بگویم كه میرزا ملكمها نمردهاند.جای پای آنها را در كتابهای درسی تاریخ، تاریخ ادبیات، فارسی و غیره مشاهده میكنمو معتقدم كه اكنون اینان در «پوششی» از «تركی ستیزی» فعالیتی موذیانه و مخربدارند. هرگونه رویكرد به احیاء و گسترش زبان مقدس تركی با پشتوانه عظیم اسلامیخود در ایران، خلاف منافع این جاسوسان بیمزد و مواجب سرویسهای اطلاعاتیصهیونیستی خواهد بود و هرگونه دشمنی با احیاء عزت و عظمت زبان و ادبیات تركیدر ایران، به هر انگیزه و پوششی كه باشد، در راستای خدمت به «ملكم خانهای جدید»خواهد بود كه لعاب اسلامی هم به ظاهر دارند.
- حرف و درد شما زیاد است، اجازه بدهید از بحث اصلی منحرف نشویم. اخیرااطلاع یافتیم كه شما دو اثر قدیمی به زبان تركی را كشف كردهاید كه یكی از آنهاترجمه عهدنامه حضرت علی(ع) به مسیحیان است و دیگر «قارا مجموعه» از شیخصفی، آیا ممكن است توضیحاتی در این باره در اختیار ما بگذارید؟
سه روز پس از كسب خبر وجود این یادمان گرانبها به اصفهان رفتم. ساعت 10 صبحوارد كاخ چهل ستون شدم و با هماهنگی قبلی كه با مسئولین موزه انجام داده بودم،طومار را در یكی از اتاِهای مخزن كاخ تحت مطالعه در آوردم و به فضل الهی تاساعت چهار عصر همان روز توانستم كلیه مطالب این طومار هفت متری را قرائت وكتابت كنم.
- از مشخصات این طومار بیشتر صحبت بفرمائید؟
استنساخ كننده نسخه، متن عربی عهدنامه را به خط نسخ وبا اعراب كامل و درعرض 80 سانتیمتر استنساخ كرده است و در فاصله سطور، كه فضای قابل توجهیاست، ترجمه تقریبا تحت اللفظی و مفهوم جملات عربی را با نستعلیق زیبای مكتبتبریز نوشته است و از آنجا، آغاز كردهاست كه برگردان و معادل هر لغت را زیر همانلغت بنویسد، از این رو در اغلب سطرها جای خالی و فاصله زیاد بین كلمات افتادهاست و گاه به نظر میرسد كه جملات به ترمیم نیاز دارد. اما چنین نیست و ما با تفرسدر ساختار جملات، با یك هماهنگی عالمانه و ماهرانه رودررو شدیم كه نشان ازقدمت، صلابت و ظرفیت كم نظیر تركی آذربایجانی و سنت نثر سیاسی و فلسفی اینزبان در ایران دارد.
- این ترجمه در چه سالی انجام گرفته است؟
نسخهای كه ما تحت مطالعه قرار دادیم، در دوره صفویه در جلفای اصفهان استنساخشده است و بنا به تصریح كاتب نسخه در مقدمه، آنرا از روی طومار چرمی مستنسخ درسال 447 هجری قمری در تبریز استنساخ كرده است. یعنی میتوانیم ادعا كنیم كه «عهدنامه حضرت علی (ع) با مسیحیان فلسطین» در اوایل قرن پنجم هجری (و یا شاید پیشاز آن) در شهر تبریز به زبان توانمند و پر صلابت تركی آذربایجانی ترجمه شده است واثری از مجموعه فرهنگی مدروس و مكتوب تركی آذربایجانی در یكهزار سال پیش بهشمار میرود.
- با توجه به اینكه این طومار و سند تاریخی در موزه كاخ چهلستون اصفهان سالها نگهداری شدهاست، چرا تاكنون مطرح نشده است؟
در ایران پیوسته ارادهای متمركز فعال بوده است تا زبان تركی را در این كشور ریشه كنكند و آذربایجان را از فعالیت تهی سازد و آثار فرهنگی این سرزمین را امحاءكند. دلایلو شواهد این توطئه روشن است. مسكوت گذاشتن طرح این سند تاریخی با ارزش،ناشی از همین اراده متمركز بوده است. این گوشه از واقعیت تلخ به جریان افتادن سیلبنیان برانداز «تركی ستیزی» در این كشور است. ابعاد تلخی ماجرا خیلی بیشتر ازاینهاست.
- لطفا درباره تركی ستیزی روشنگری بیشتری بفرمائید و شیوهها و عملكرد اینسیاست را روشن كنید. نظر شما درباره روشهای سیاسی تركی ستیزان چیست؟
تركی ستیزی ابعاد وسیعی دارد نمیتوان در یك گفتگوی كوتاه به آن پرداخت. اینشیوه فراماسونری در هر كشور به یك نوع خاص اجرا شده است. اگر شیوه اجرا مثلا درایران دوره پهلوی با یونان یكسان بود در عراِ، سوریه، اتحاد شوروی سابق وبلغارستان تفاوت عمده داشت. اما مقصد نهایی یكی بود: ایجاد احساس كهتری درتركان و آسیمیلیزاسیون و محو میراث فرهنگی تركی با چشم انداز آیندهایناسیونالیستی و ضد اسلامی. تركیستیزی و اسلام ستیزی دو مقوله جدای از همنبودند ونیستند. هر دو در راستای هم به كار گرفته شدهاند. اگر غرب از قدرت تركانمیترسید به خاطر آن بود كه این قدرت را اسلام به تركان دادهبود. از این رو هر تركیستیزی میبایست نخست به اسلام زدایی بپردازد. چنانكه در همه كشورهای اسلامی،در قرن اخیر رژیمهای دست نشانده و غیر الهی و غیر مردمی تركی ستیز، اسلام زداییدهشتناكی پیش گرفتند. حتی در خود كشور تركیه لائیكها، گرچه سنگ دفاع از فرهنگتركی را به سینه میزدند، اما با تغییر الفبا و انكار فرهنگ غنی اسلامی دوره سلجوقی وعثمانی، در واقع به نوعی تركی ستیزی هم دست میزدند و آناطولی را از گسترشعظیم اسلامیت و تركیت جدا كردند. این شیوه، ویژه آن سرزمین بود كه فراماسونریدیكته میكرد. شیوه تركیستیزی در ایران به تمامی با آن متفاوت بود و در اینجا با تبلیغایدئولوژی نژادگرایی پارسیسم، شوونیسم فارسی، پان ایرانیسم، و ناسیونالیسم عجمی(= پارسی) به تركی ستیزی و اسلام ستیزی پرداختند.
- آیا رابطهای بین پان تركیسم و پان ایرانیسم وجود دارد؟ اگر وجود دارد این رابطه راچگونه ارزیابی میفرمائید و به نظر شما در جمهوری اسلامی پان ایرانیسم فعال استیا منفعل؟
بله پان ایرانیسم نام حزبی است كه در دوره شاه خائن تأسیس شد. دارای مرامنامهبود و ارگان رسمی خود را با نام «خاك و خون» هر روز منتشر كرد و فعالیت گستردهایدر آذربایجان داشت. شالوده مرامنامه این حزب شیطانی بر اساس نظریه نژادگراییآریایی و نفی و تقبیح تازیان و تركان ریخته شده بود و نظریه پردازان حزب، اسلامستیزی و تركی ستیزی را تئوریزه كرده بودند و با همكاری محافل فراماسونری، مراكزعلمی و فرهنگی كشور را در دست داشتند. بعد از انقلاب بعضی از سران و مهرههایاین حزب شیطانی، رنگ عوض كردند و ظاهرا اسلام ستیزی را از مرامنامه خویشحذف كردند و با تظاهر و تعارف به اسلام سعی كردند پان ایرانیسم و آریاگرائی وشوونیسم و فارسیسم را رنگ و لعابی اسلامی دهند. اینان در واقع اسلام و آرمانهایاسلامی را تبدیل به وسیله و دستموزه برای شرح و بیان و تبلیغ آریاگرائی و تركیستیزی میكنند و اغلب در ارگانهای فرهنگی كشور نظیر صدا و سیما (برنامههایتاریخ و فرهنگ ایران زمین و نظائر آن)، دانشگاهها (رشته های تاریخ و زبان و ادبیاتفارسی و زبان فرهنگ باستانی و جز آن)، آموزش پرورش (دفتر تحقیقات و تالیفكتابهای درسی، پژوهشكدههای مجلات رشد و انتشارات و غیره) سعی دارند نفوذ كنندو نیات پلید شیطانی خود را با دست مسلمین صافی ضمیر و پاكدل اجرا سازند و دربسیاری ارگانهای مطبوعاتی حضور دارند و مجلات و هفته نامههای فزون از شمارمنتشر میكنند. و عموما جو غالب فرهنگی كشور را به دست گرفته اند و طرحهایموذیانه زیرزمینی فراماسونری را اجرا میكنند.
- آیا پان تركیسم و پان ایرانیسم در مقابل هم قرار دارند و اكنون در ایران پانتركسیت و پان ایرانیست ها با هم در جدال هستند؟
پان تركیسم یك جریان فكری مرده و مضمحل شده است اما پان ایرانیسم برنامهموذیانه و پیچیده و گسترده بسیار فعالی است كه برای پیاده كردن نیات پلید پانایرانیستی اكنون خیزش فرهنگی معقول در آذربایجان را به پانتركیسم، این اسطورهخیالی و موهوم نسبت داده است و از آن تعریف مشخص هم نمیتواند به دست دهد.
پان ایرانیستها دشمن سرسخت غیرت و صداقت و فعالیت و تدین در آذربایجانهستند و از هر گونه پیشرفت اقتصادی و فرهنگی كه نصیب جوانان این دیار میشود،ناخرسندی نشان میدهند. از اعتناء و توجه مسئولان دولت به منطقه با شگردهایمختلف جلوگیری میكنند و با تحلیلهای پیچیده و موذیانه، مسئولان را از غول بیشاخو دم پان تركیسم میترسانند و متاسفانه موفقیت نسبی نیز به دست آوردهاند.
اینان از سویی مسئولان جمهوری اسلامی را مرعوب میسازند و از سوی دیگر باتربیت نوچههای پانایرانیستی، سعی در حفظ و تحكیم این جو غالب دارند. پانایرانیستها بویژه پس از شكست كودتای نوژه از اقدامهای نظامی علیه جمهوری اسلامیموقتا صرفنظر كردند و به اقدامهای فرهنگی روی آوردند. پان ایرانیستها میدانند كهتركیستیزی مغایر با منافع نظام و انقلاب است، از این رو محیلانه تلاش دارند كهبرخی از مسئولان نظام مقدس جمهوری اسلامی را نیز با خود همراه و همدین وهمساز كنند و یا بگونهای مرعوب سازند كه هیچیك از مسئولان، قدمی در تركیپژوهی و پاسداشت زبان و ادبیات تركی ایرانی و اسلامی برندارند. و ما اكنون دراستانهای آذربایجان (اردبیل، تبریز، ارومیه و زنجان) كمتر مسئول فرهنگی سراغ داریمكه خدمت به فرهنگ و زبان تركی آذربایجان را سرلوحه اهداف فرهنگی خود در منطقهقرار دهد و مرعوب جوّ پان ایرانیسم نگردد و یا دستكم خود شیرینی و خوش رقصینكند و به اصطلاح سری را كه درد نمیكند دستمال ببندد و عافیت نطلبد.
- آیا به نظر شما آزادی تحصیل به زبان تركی باید هدف مسئولان جمهوری اسلامیباشد؟
هدف تركیستیزان، سلب آزادی تحصیل به زبان تركی است. اما برای ما مسلمینآذربایجان، آزادی زبان تركی هدف نیست بلكه وسیله است. هدف رشد و كمال جوانآذربایجانی است. برای تحقق این رشد و كمال باید هر گونه تنگنا را از میان برداریم كهدر فلسفه «نوعی رهاسازی از قیود» نامیدهمیشود. ما ادعا میكنیم كه تركیستیزی،تنگنا و مانعی در مقابل رشد و كمال انسان تركی زبان و جوان آذربایجانی است و برعكس آن، تحقق آزادی تحصیل به زبان تركی طریق رشد و كمال او را هموارتر خواهدساخت. آزادی پدیدهای است كه اگر نباشد، روندی به نام پیشرفت و تكامل پیدانخواهد شد. از آزادی تعریف حد تام داریم، نه حد ناقص. خود مقوله آزادی نمیتواندهدف نهائی باشد. بلكه هدفی است كه تبدیل به وسیلهای برای رسیدن به هدف یااهداف والای رشد و كمال الهی در انسان خواهد شد.
- نظر شما درباره اعتراض استاندار آذربایجان شرقی به پخش برنامه هتل پیادهرو ازسیمای جمهوری اسلامی ایران و اهانتهای عدیده به زبان تركی چیست؟
مسأله ما، مسأله زبان فارسی نیست. انقلاب ما انقلاب اسلامی است نه انقلابفارسی. انقلاب ارزشهای اسلامی است نه انقلاب ارزشهای پان فارسیسم و پانایرانیسم. اما متاسفانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بویژه در سالهای اخیر،این مساله را به فراموشی سپرده است و «فارسی بازی» را عمده كرده است و در كنار آن«تركیستیزی» وحشتناكی را هم دنبال میكند.
برداشت من به عنوان یك بیننده سیما این است كه سیاستگذاران فرهنگی سیما،بیشتر در اندیشه گسترش زبان فارسی هستند تا گسترش معارف اسلامی و مفاهیمقرآنی. و در بسیاری از برنامه های خود، «بیگانه ستیزی» القا میكنند. گویا فارسی زبانیوالا و برتر و فرابشری و تركی، زبان اراذل و اوباش و دلقكان و لودگان و زبانی پستاست. بیننده چنین تلقی كند كه القاء این مطلب هدف پنهانی سیاستگذاران «سیما»است. اعتراض استاندار آذربایجان شرقی هم ناشی از بررسی عمیق سیاستهای فرهنگیكلان پان فارسیستها علیه فرهنگ مقدس اسلامی آذربایجان بوده است.
- آیا به نظر شما پان فارسیستها در جمهوری اسلامی نقشی دارند؟
نفوذ پان فارسیستها در ارگانهای فرهنگی كشور یك واقعیت تلخی است كه متأسفانهباید به آن اعتراف كنیم. پان فارسیستها بازمانده فرقه «شعوبیه افراطی» هستند كه درمقابل حركت ضد ارزشی ترجیح عرب بر عجم، اینان عجم (فارس) رابرتر از عرب وترك میدانستند و سعی داشتند كه آن را «تشیع علوی» تبدیل سازند. پانفارسیستهایامروزی كه تعارفی هم به تشیع میكنند بازمانده چنین فرقهای هستند كه در دوره پهلویبسیار فعال بودند و حتی حزب دیگری با نام «سومكا» داشتند. گروهكهایی نظیر«نهضت آزادی» نیز از این آبشخور سیراب میشوند. اینان در پنجاه سال اخیر لژهایفراماسونری عدیدهای تاسیس كردند از جمله «لژ صفا» كه موسس آن «ذبیحالله صفاشهمیرزادی» رئیس دانشكده ادبیات دانشگاه تهران در دهه چهل بود و «ابراهیم پور داودرشتی» كه مبلّغ كیش نئومزدیسنا و مخالف سرسخت تدریس قرآن و عربی در مدارسایران بود. وی از عنصر ترك پیوسته با عنوان «اجنبی و انیرانی» نام برده است. طبقنظریه او زبانی به اسم تركی، وجود ندارد و آنچه كه اكنون به این اسم نامیده میشودمجموعه لغاتی از مغولی و فارسی و عربی است كه گویا قبائل وحشی آسیای میانه برایران تحمیل كردهاند و تازیان (مسلمین) آن را رواج داده اند!
متاسفانه نوچهها و تربیت شده های این افراد اكنون در مراكز دانشگاهی و فرهنگیكشور نفوذ دارند و محتوای فكری خود را در قالبهای اسلامی و مردمی تبلیغ و القاءمیكنند.
- شما در جائی گفتهاید كه ایران گرایی از خارج هدایت میشود، آیا این صحت دارد؟
ببینید من گفتهام و میگویم پان فارسیسم و پان ایرانیسم را پیوسته لژهایفراماسونری و جاسوسهای انگلیس و نوكران و عوامل سرویسهای اطلاعاتی بیگانگانو دشمنان اسلام هدایت كردهاند. «احمد كسروی» را در نظر بگیرید. او مرد شماره یكتفكر پان فارسیسم و اسلام ستیزی و تركیستیزی بود و میدانید كه عضو وابستهانجمن پادشاهی لندن بود و فرمان از آنجا میبرد. خود رضاخان را هم كه عامل اجرایایدئولوژی ناسیونالیسم فارسی ضد اسلامی بود اجنبیان آوردند و رسم نامیمون تركیستیزی را هم او در ایران تقویت كرد. دیگران هم همینطور، همه سر در آخور دشمناناسلام داشتند و دارند. هم اكنون پایگاه اصلی پان فارسیستها و تركی ستیزان در امریكادكه «احسان یار شاطر» است و او در چهل سال اخیر سوء قصد به فرهنگ و اعتقاداتمردم ایران اعم از ترك و فارس كردهاست و میكند.
اینها مسائل كم اهمیتی نیست كه از كنار آن بیاعتنا رد بشویم. ساده لوحی است اگرما خیال كنیم كه دشمنان اسلام سلاح بر زمین گذاشتهاند اینان تلاش دارند كه مسالهاصلی ما را مساله زبان و مساله نژاد بكنند و با نفوذ دادن عوامل و ایادی درجه یك تادرجه دهم خود در ارگانها و نهادهای فرهنگی و تاسیس بنیادها و انجمن های فرهنگیو غیره و از طریق رسانهها، با «فارسی بازی و تركی ستیزی» محیلانهای نیات پلید خودرا با شگردهای عجیب و گاه غیر قابل تصور به اذهان پاك جوانان ما القا میكنند.
خوب، این القائات چه نتیجهای خواهد داد. از سوئی در جوانان فارس هیستریتوجه افراطی به پان فارسیسم ایجاد میشود كه منجر به نوعی فاشیسم خواهد شد و ازسوی دیگر جوانان ترك اصیل ایرانی رابه دامهائی كه دیگران پهن كردهاند سوِ خواهندداد و یا حداقل دل آزردگی از نظام مقدس جمهوری اسلامی و ...
- به نظر شما چه باید كرد؟
من نظر خودم را بارها گفتهام. باید اصل پانزدهم قانون اساسی به تمامی و با قدرت،بویژه در شمال غرب كشور اجرا شود.در این كار بیش از این تعطیل و اهمال و سستیروانیست. تا دیر نشده، دولت باید ابتكار عمل را به دست گیرد. من امروز اخطار میكنمكه فردا بسیار دیر است. مردم شمالغرب كشور طالب آن هستند كه به زبان تركی ایرانیتحصیل كنند. هر آذربایجانی چنین آرزوئی را در دل دارد و این امری اجتناب ناپذیر وبسیار طبیعی و عادی است.