English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

باستان‌گرایان متوهم و سیلابئس درسی زبان و ادب تورکی- مهدی میابی

اخیرا موجی از مخالفت‌ها از سوی باستانگرایان و محافل ژورنالیستی مرتبط به آنها در خصوص تدریس زبان و ادب تورکی در دانشگاه‌ها و خصوصا به برنامه درسی کارشناسی زبان ترکی آذربایجانی مصوب سال ۸۲ وزارت آموزش عالی، به انحای مختلف ابراز شده است. از نامه‌نگاری پان ایرانیست‌ها به رییس مجلس گرفته تا درج مطالبی در روزنامه شرق.

کل دلیل و منطق این دلواپسان فرهنگ و تمدن ایران که نمونه‌هایی از آن در روزنامه شرق نوشته شده است، در دو مورد خلاصه می‌شود:

۱- جغرافیای سیاسی منابع تعیین شده از سوی وزارت آموزش عالی در سال ۸۲ برای رشته زبان و ادب ترکی خارج از ایران است.

۲ اکثر نویسندگان کتاب‌های ادبی و گرامری زبان ترکی، توده‌ای و دشمن نظام و اسلام و انقلابند…

در مورد بهانه اول این آقایان بایستی گفت که مطالعه زبان و ادب تورکی آذربایجانی جز با مطالعه تاریخ تکوین این زبان در پهنه گیتی میسر نیست. این چیز عجیبی نیست و برای زبان فارسی نیز چنین تاریخ و جغرافیایی لازم است که تدریس شود. در غیر این صورت چگونه اجازه داده می‌شود که اشعار و آثار بزرگانی چون اقبال لاهوری، زیب النسا، صفیه گلرخسار و یا حتی نظامی گنجوی و خاقانی تدریس شود.

کسی می‌تواند در خصوص سیلابئس درسی زبان و ادب تورکی اظهارنظر کند که خودش در زبانشناسی و ادبیات تورکی متخصص باشد. این باستانپرستان متوهم و دلواپس در حد و اندازه‌ای نیستند که در خصوص این مسائل اظهارنظر کنند. اینها در درجه نخست بایستی کتاب “معاصر ادبی آذری دیلی” پروفسور زهتابی را مطالعه کنند، تعداد صامت و مصوت در زبان تورکی را بشمارند، تمرینات داده شده را حل نمایند و سپس وارد این حوزه خطیر شوند. اظهار نظر این آقایان درباره زبان تورکی چیزی شبیه به این است که من که هیچ اطلاعی از زبان اسپانیولی ندارم، بخواهم درباره این زبان نظری بدهم. حتما خوانندگان این مقال نیز تصدیق می‌فرمایند که این اظهارنظر غیرتخصصی آنان هیچ ارزشی ندارد و این آقایان با این اظهارات مضحک و غیر منطقی، به تعبیر شاعر مورد احترام ادب معاصر فارسی، سهراب سپهری، “سنگ به دیوار دبستان ” می‌زنند.

اما دلیل دوم این حضرات حکایت از دست خالی بودن این آقایان از استدلال‌های منطقی دارد. تنها یک ذهن مسلول و یک اندیشه متصلب است که از فرط عصبیت و بی‌باری چنین اظهاراتی را بیان می‌کند. می‌گویند چون زهتابی، هیئت، نطقی، فرزانه و… عمری در خدمت سرزمین شوراها بوده‌اند، بنابراین آثارشان نباید تدریس شود. نوشته‌های تخصصی موهنان به تشیع و نظام و اسلام نباید به آذربایجانی‌ها تدریس شود. صرفنظر از این که این مفروضات چقدر درست هستند و یا برساخته ذهن حضرات، بایستی گفت که با این استدلال باید شعرها و نوشته‌های نویسندگان و شاعرانی چون ابتهاج، بزرگ علوی، هدایت، ایرج میرزا، سهراب، اخوان ثالث و حتی مولوی و نظامی و خاقانی و جامی (که سنی مذهب بودند) باید از ادبیات فارسی حذف شود… شاید چندان بد هم نباشد.

این باستان پرستان متوهم که عقلشان را روی هم گذاشته و استدلالی کرده‌اند که مرغ پخته را به خنده وا می‌دارد (اؤز دیلیمیز: پیشمیش تویوغون قازاندا گولمه‌یی گلیر…). کودک وار سنگ بر قطار پلورالیسم فرهنگی و زبانی می‌زنند غافل از آنکه جوانان و زنان و مردان آذربایجانی ضرورت پایداری را دیرزمانی است که دریافته‌اند. به این حقیقت ایمان آورده‌اند که زبانشان باید در مدارس تدریس شود. اجماع نخبگان سیاسی و فرهنگی آذربایجان در این خصوص بی‌سابقه است. از همین حالا روزی را می‌بینیم که دختران و پسران آذربایجانی زبان مادری شان را با عشق و علاقه یاد می‌گیرند. قشقایی‌ها و تورکمن‌ها نیز به ما پیوسته‌اند در ساختن بنای فرهنگی اصیل ، بومی و البته مدرن. البته که آن روز خیلی دیر نخواهد بود اگر همت کنیم و باهم باشیم.

گوج بیرلیکده‌دیر…

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter