در روزهای اولیه اسفند امسال، نامه ی سرگشاده ای از طرف محمد بقایی (ماکان) خطاب به وزیر ارشاد به صور گسترده در مطبوعات،و رسانه های اینترنتی ایران منتشر شد. نویسنده که از جمله روشنفکران و اندیشمندان فارس به شمار می رود و در بیشتر نشریات مهم روشنفکری مانند مهرنامه،اعتماد،شرق و... نوشته ها و گفتگوهایی از او دیده می شود، آشکارا با لحنی و شیوه های شونیستی به هویت طلبان آذربایجانی و برخی مولفه های هویت ملی آرذبایجان تاخته بود و سعی کرده بود آذربایجان را فارس یا فارس شده جلوه دهد.

بهانه محمد بقایی برای تنظیم این نامه کتابی تازه منتشر شده از استاد محمد زاده صدیق (دوزگون) به نام فرضیه زبان آذری و کسروی بود. محمد بقایی به انتشار چنین کتابی اعتراض داشت و ظاهرا چاپ اندیشه های مخالف را پذیرا نمی باشد که البته این موضوع با مولفه های روشنفکری منافات دارد. ما نباید فراموش کنیم بخش بزرگ مطبوعات مهم و تاثیر گذار ایران در دست آن بخش از روشنفکران ایران می باشد که هنوز رسوبات یا اندیشه های شونیستی را دارا می باشند. روزنامه هایی مانند اعتماد،شرق،مهرنامه،ایرانداخت (که به جای شهروند چاپ می شد) ،مردمسالاری امرداد و... تحت نفوذ کسانی هستند که به آن ها پان فارس یا پان ایرانیست گفته می شود. این مطبوعات تاثیر روشنفکری دست راستی ایران از جمله ملی – مذهبی ها،نهضت آزادی، سبز ها، پان ایرانیست ها خالص و ملی گراهای لیبرال می باشند. آقای بقایی نیز از طیف روشنفکران راست ایران به شمار می روند و سخت نیست که باور کنیم اینان به راحتی می توانند نظرات خود را در هر مجله یا روزنامه ای که بخواهند منتشر نمایند. باید دقت کنیم که نشریاتی مانند مهرنامه ( سابقا ایراندخت و شهروند امروز) و شرق با ولع بسیاری از سوی دانشجویان و اقشار تحصیلکرده و اصحب نفوذ خوریده و خوانده می شوند. این موضوع در آذربایجان هم صادق است و نمونه ی آن اشتیاق قشر دانشجو و اساتید نسبت به مجله مهرنامه است. خوب یا بد نظرات روشنفکری به ویژه در حوزه علوم انسانی در چنین نشریاتی منعکس می شود و در تاریخ مطبوعات ایران به جا می ماند.

آقای بقایی هم توانست با یک اشاره کوچک بیشتر خبرگزاری ها، سایت ها و مطرح ترین روزنامه کشور را با مطلب خود پر کند و این برای چنین نیروهایی سخت نیست. آن چه جای تعجب داشت انتشار پاسخ ناشر کتاب استاد صدیق به نامه سرگشاده آقای بقایی در روزنامه شونیستی شرق بود.ناشر تلاش کرده بود در این نامه از استاد محمدزاده صدیق و کتابهایش دفاع نماید و در اواسط نامه کار را به جایی رسانده بود که در موضع دفاع از حرکت ملی آذربایجان  بر آمده بود. اما متاسفانه در این دفاعیه چنان وا نمود کرده بود که حرکت ملی آذربایجان ، چیزی ساخته و پرداخته رژیم جمهوری اسلامی است. نویسنده نامه که تصور نمی کنم بدون مشورت با استاد صدیق آن را نگاشته باشد، به زیر قبای رژیم رفته و از خمینی و آثار وی تجلیل کرده بود. وی نوشته بود که استاد صدیق سهم مهمی در صدور انقلاب اسلامی به کشورهای ترک زبان که منظورشان جمهوری آذربایجان شمالی است دارد!!! و در انتهای نامه نیز اندکی به سکولاریسم فحش و ناسزا داده بود و از رژیم دفاع کرده و به این جا رسیده بود که گویا رژیم و حرکت ملی آذربایجان یکی هستند و هر دو ضد سکولاریسم می باشند.

من تصور نمی کنم که شونیست هایی که در روزنامه شرق نشسته اند، بدون هدف چنین نامه را منتشر کرده باشند. آن ها خواسته اند بگویند که حرکت ملی آذربایجان که استاد محمد زاده صدیق یکی از سر آمدان آن است، حرکتی ضد سکولار و ضد تجدد است و به رژیم ایران وابسته می باشد. ادعاهای استاد صدیق و ناشر آثارش در پاسخ به روزنامه شرق نیز بهانه لازم را به آنان می داد.به این وسیله شونیسم فارس با یک فریب تاکتیکی حرکت ملی را به افتضاح کشانید. شاید برای خوانندگان دریافت این موضوع سخت نباشد که برای کسانی چون ما در محیط فوق العاده روشنفکری و سکولاری مانند دانشگاه تهران فعالیت می کنیم دریابد که دفاع از این پاسخ به عنوان یکی از فعالان حرکت ملی چه اندازه سخت بود! هر کس این نامه را در شرق خوانده بود (توجه داشته باشید که خوانندگان شرق از چه طیفی هستند) ابزاری برای تمسخر افرادی چون من به دست آورده و با بی شرمی تمام ما را به اطلاعات و سپاه  وصل می کرد. آن ها ادعا می کردند وقتی لیدر شما مترجم آثار خمینی است و از صدور انقلاب دفاع می کند و با سکولار ها بد است، پس شما چه فرقی با رژیم دارید و در بهترین حالت افسارتان دست رژیم است چون یکی از نویسندهای بزرگ شما در خدمت آرمان های آن است!

چند روز پس از انتشار این نامه فیس بوک و بسیاری از سایت ها و وبلاگی های شونیست پر شد از مطالبی که می گفتند حرکت ملی حرکت ارتجاعی و ساخته و پاخته اطلاعات نظام است و... . متاسفانه مشاهده نشد که در دنیای مجازی نیز پاسخ های درستی به محمد بقایی داده شود و ما ماندیم و کلی تهمت و افتراء که ا ز نامه به اصطلاح دفاعیه ناشر استاد صدیق بیرون آمده بود. توجه به این نکته هم ضروری است که نویسنده نامه دفاعیه همانطور که در نامه اش آورده است، آذربایجانی نبوده بلکه اصفهانی است. آیا جای تعجب ندارد که یک فارس اصفهانی بیاید از حرکت ملی آذربایجان در مطبوعات فارس دفاع بکند؟ آیا در میان این همه فعال حرکت ملی باید اصفهانی ها از آذربایجان دفاع نمایند و در نهایت ریشه آن را به رژیم و سپاه برسانند؟؟؟ من فکر نمی کنم که همین نامه دفاعیه نیز خالی از حکمتی شونیست پرداخته بوده باشد. هزینه هایی که ما در محیط های سیاسی و فکری ایران به ویژه تهران برای چاپ چنین نامه ای از سوی منسوبین حرکت ملی داده ایم بسیار زیاد است و تصور نمی کنم که آن ها به راحتی این بهانه را رها کنند.

هر چند بنده به عنوان یک فعال بی ادعا بر رصد کردم مطبوعات فارس همیشه تاکید داشته ام، اما پاسخ رسمی به مطالب نباید از سوی هر کسی صورت بگیرد و نوشته های ناسنجیده برای ما به منزله هزینه تحمیل شود.استاد صدیق می توانست به نحو دیگری از نامه سرگشاده ی آقای بقایی دفاع نماید. به نحوی که رسالت روشنفکر آذربایجانی نیز ادا شود و درجه تعقل و تفکر این قشر نشان داده شود نه اینکه با تایید نوشته های نسنجیده آبروی فعالان را به خظر اندازد. باید توجه داشته باشیم که هنوز در آغاز راهیم و نباید با نوشته های بی مورد به اصطلاح دفاعیه های غیر مسئولانه سلامت حرکت ملی را به خطر اندازیم.