نان، فدرالیسم، آزادی، شعار محوری وحدت- غلام شامقازان
کمی بعداز انقلاب بعضی گروههای مردم کم کم متوجه شدند که خمینی سرشان کلاه گذاشته، و تمام وعده وعیده ها دروغ بوده است. بعضی جریانات سیاسی و ملتهای تحت ستم شروع به اعتراض کردند، ولی رژیم به بهانه جنگ خود خواسته و سوءاسفاده از کم آگاهی و اعتقادات مذهبی مردم، متعرضین و جریانهای سیاسی را یکی بعداز دیگری سرکوب کرد.
ولی خواستهای مردم بر آورد نشد و روز به روز بر تعداد ناراضیان افزده شد. اعتراضات زیادتر شدند، سرکوب رژیم هم آشکارتر شد، تقریباً تمام احزاب غیر خودی سرکوب و غیر قانونی شدند، زندانیان سیاسی قتل عام شدند، آنهایی که امکان داشتند مجبور به مهاجرت شدند. خمینی مرد و خامنه ای با دغل کاری رفسنجانی به رهبری انتخاب شد. بدون مخالفین سیاسی و آزادی مطبوعات حاکمیت دروغ، نظامیگری و مافیای خودشان را محکم کردند
چون خواستهای مردم را نمی توانستند بر آوردکنند، اعتراضات مردم ادامه یافت، ولی چون اعتراضات گروهها و اقشار مردم،ملل تحت ستم، کارگران و اصناف هر کدام تنها و بدون حمایت دیگر جریانات متعرض انجام میشد و می شود، در نتیجه رژیم خیلی راحت با تمام قصاوت سرکوب کرده و می کند. در زندانها زیر شکنجه های وحشیانه قربانیان خود را میشکند و هر نام و اتهامی میخواهد روی قربانبان می گذارد، در شوهای تلوزیونی از زبان و دهان قربانیان بنمایش می گذارد، اکثراً هم اعدام میکند
همه شاهد هستیم چگونه اعتراضات سندیکای شرکت واحد را سرکوب و رهبرانشان را در زندانها شکنجه و زبانشان را می برند. چگونه در مقابل خواستههای بر حق کارگران نیشکر هفت تپه، آنهارا بخاک و خون کشیدند، رهبرانشان را زندانی کردند و خانواه هایشان را محتاج نان شب کردند. شما خودتان می توانید دهها مثال از اینها بزنید
ملتهای غیر فارس یعنی ملل تحت ستم ایران بری برابری حقوق با فارسها و اداره خودشان بدست مخصصین خودشان تقریباً از اوایل انقلاب با رژیم مبارزه میکنند و تا حال هزاران شهید داده اند. برای نمونه کردستان، ترکمنستان، عربهای خوزستان، بلوچها، تظاهرات میلیونی آذربایجانیها در رابطه با سوک خواندن ترکهای ایران توسط روزنامه دولتی ایران و شعارهای آذربایجانیها در بازیهای تراختور. اما اینها هم جدا از هم با رژیم در گیر شدهاند و رژیم همه را سرگوب کرده و فعالان را روانه زندان و شکنجه کرده و خونها ریخته است، ولی خواستها همچنین سرجایش هستند و هر آن میتواند شعلهور شود.
یکی از شعارهای اصلی انقلاب آزادی بوده، ولی رژیم آنرا بنفع خود تعریف و تفسیر کرده است. مردم و بخصوص جوانها هیچوقت راضی و توجیح نشدهاند، برای تحقق آزادیهای مندرج در اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل کشته ها داده و می دهند. برای نمونه اعتراضات دانشجویان تهران و تبریز در سال 78 که بیرحمانه سرکوب کردند، ولی با وجود اعتراضات جهانی و حتی بعضی از مقامات ایران، سرکوبگران حاکم و قربانیان محکوم شدند.سال گذشته در رابطه با انتخابات که مردم فقط به صیانت از رأی خود به خیابانها آمدند و هیچ هم قصد براندازی نداشتند، آنگونه سرکوب
کردند، که سبب اعتراض جهانیان شد. ولی حاکمیت به وحشیگری خود ادامه میدهد
اینها نشانگر این است که اکثر مردم ایران رژیم جمهوری اسلامی را یا نمیخواهند و یا ناراضی هستند، ولی چون جدا از هم مبارزه میکنند و نمیتوانند با هم متحد شوند، کاری از پیش نمی رود. البته نقش نیرو های رژیم هم در عدم توافق نیروها خیلی مؤثر هستند، ولی جریانات سیاسی و نیروهای مردمی نتوانسته اند شعار های مشترک پیدا کنند، که حول آن شعار و خواسته متحد شوند. بنظر من شعار نان، فدرال، آزادی میتواند شعار وحدت تمام جریانات سیاسی، اتنیکی، صنفی و اجتماعی باشد و هر گروه خواسته خود را در آن بیابد. البته میدانم برتری طلبان فارس را شعار فدرال خوش نخواهد آمد و آنها صف خودرا جدا خواهند کرد. بنظر من کسانی که نژاد خودرا برتر از دیگران میدانند و حاضرند حقوق ملتهای غیر فارس ایران را بنفع خودشان قربانی کنند، فردا اگر به حکومت برسند، حقوق دیگران را هم پایمال خواهند کرد. پس چه بهتر از همین حالا از صف مردم جدا شوند. دین حکومتی یوخ نان، فدرال، آزادی
غلام شامقازان