English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

جنبش سبزیا فریبی دیگروحرکت ملی آذربایجان- آذرخش

وقتی که اساس رژیمی ازابتدا با فریب و سوء استفاده از احساسات پاک و انقلابی مردم با کلمه فریبکارانه دینی«فقط جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشترونه یک کلمه کمتر» بنا نهاده شده باشد ، ماهیت چنین رژیم جبّار و ارتجاعی ازهمان ابتدا معلوم بود ، درچنین رژیم قرون وسطائی سخن گفتن از « آزادیهای دمکراتیک ، آزادی انتخابات ، حُرمت به حقوق انسانها» جزساده لوحی چیزدیگری نیست ، رژیم برای بقای سلطه خون آلودش هرچند گاهی با حیله ای تازه مردم را سرگرم میکند ، که  تکرارنمایشنامه های فریبکارانه و چندش آور 32 ساله توسط رژیم آخوندی شاهد گویای ترفندها و حیله هاست ، همه گان میدانیم وتجربه نموده ایم که اساس رژیم اسلامی تهران از همان ابتدا با نیرنگ زورگوئی ، دروغ وجنایت بنا نهاده شده است ، فراموش نکرده ایم که رژیم آخوندی برای تحکیم پایه های حاکمیت خونبارخود جنگ با عراق را دامن زده وآنرا به مدت 8 سال ادامه داد و سرانجام پس ازنابودی بیش از یک میلیون از جوانان بی گناه و ویرانیهای بی شمار، وقتی جنگ به بن بست رسید  خمینی خون خواربا نوشیدن جام زهرمجبور به پذیرفتن قطعنامه معروف گردید،

« خمینی جلاد میگفت : ما دردریا خون شنا خواهیم کرد تا به ساحل عشق برسیم !!»

آری ساحل عشق خمینی وسایر آخوندهای جنایت پیشه جز کشتارمردم بی پناه ، ویرانی ، فساد ، اعتیاد ،بیکاری ، دزدی و چپاولگری چیزدیگری نبود ، این خوی فریبکاری وجنایت پیشه گی در نهاد آخوندهای رنگارنگ نهفته است و انگیزه ذاتی آنهاست ، بیاد بیاوریم  حیله گریهای تک به تک آخوندها را ، از شیخ کوسه رفسنجانی وجنتی و مصباح یزدی گرفته تا  شیخ خاتمی را که با نیرنگ «گفتگوی تمدنها» به میدان آمد و با هنرپیشگی ماهرانه به مدت 8 سال  پرده دیگری از نمایشنامه فریب و ریا رااجراء نمود که  پوچ بودن وعده های دروغین او همان ابتدا معلوم و آشکار بود که همه گان دیده و تجربه نمودیم ، امروز هم نوبت به سناریوئی جدید ولی از همان قماش بنام جنبش سبزرسیده که با تکیه برهمان تاکتیک فریب طرح ریزی شده ، قابل دقت است که موسوی و کروبی با کمال بیشرمی شعار انتخاباتی خود را بازگشت به دوران (خمینی جلاد) اعلان نموداند ! یعنی همان دوران زندانهای پراز شکنجه و کشتار و فتواهای خون آلود قرون وسطائی ! جالب اینکه خود موسوی درآن دوران پرکشتارنکبت بار نخست وزیر و مجری فرمانهای خونبار خمینی بود و تأئید کننده و ناظر همه جنایات بیشمار ضد بشری وقتل عام زندانیان درتابستان 1367  بوده ، این وابسته گان به رژیم ولایت فقیه که خود درزمان اقتدارشان خود ازغارتگران ثروتهای عمومی بوده اند اینبار نیز با عنوان کردن شعار«اصلاح طلبی ! بازگشت به دوران امام !» به میدان آمده وهدفی جز بر پا نگهداشتن ساختار رژیم منحوس اسلامی برای چند صباحی دیگر، با چند اصلاحات فریبکارانه و گذرا چیزدیگری را به مردم وعده نمیدهند همه گان دیده ایم که درآن دوران 8 ساله اقتدارشیخ ریاکار خاتمی با آن لبخند چندش آورش چگونه افراد ساده لوح را فریب داده وهیچ دردی از هزاران  مردم را که رژیم آخوندی مسبب آن است دوا نکرد که هیچ ، بلکه دورانی سرا پا دروغ و ریا ، همراه با زندان وشکنجه ترورواعدام آزادیخواهان بود،  و اما امروز رهبران جنبش سبز(موسوی و کروبی) که درانتصابات سال 1388 بوسیله رقیبی گردن کش وتیرخلاص زن با کودتای پادگانی سپاه پاسداران به کناررانده شده اند ، ازحیله گری حریف به خشم آمده و با براه انداختن تظاهرات اعتراضی به دنبال دعوای مقام از دست رفته خود میباشند ، گویا این آقایان در نیافته اند که امروز دیگر دوران بی خبری مانند سال 57 سپری شده است ، امروزدوران تکنولوژی و اطلاعات است که درجیب هر کودک خردسالی  یک  جعبه سحرانگیز بنام کامپیوتروجود دارد که بوسیله آن ازهمه اخبار و رخداد های دنیا با خبر میشوند ، ودیده ایم که درسالهای گذشته با براه افتادن تظاهرات ضد رژیم توسط مردم جان به لب رسیده اخبار زنده آن به فاصله چند دقیقه درسرتاسر دنیا به اطلاع جهانیان میرسید ، این دیگرروضه خوانی و شعبده بازی نیست علم است ، علم دشمن واپس گرائیست ، امروز نسل جوان بسیار آگاه است وخوب میداند که چگونه باید از فرصت ها استفاده نماید تا دیکتاتورهای تا دندان مسلح را به زانو درآورد و دیدیم که چگونه به یک باره شعار( رأی من کو؟) تبدیل به شعار مرگ بر دیکتاتورشد و درادامه تظاهرات  تبدیل به مرگ برجمهوری اسلامی و مرگ بر ولایت فقیه وغیره شد ، این خود به روشنی نشان میدهد که مردم با رژیم واپس گرای اسلامی با هرعنوان و شکلی که داشته باشد مخالفند و ازوجود آخوند و سلطه حکومت دینی تنفردارند،  اما بعد ازوقفه هائی نه چندان طولانی این فرصتی بود برای توده های جان به لب رسیده که با بهانه قراردادن شعار(رأی) من کو؟ اساس وکلیّت رژیم منحوس آخوندی را به چالش کشیداند و با کشته شدن دختری فداکار و جوان (ندا آقا سلطان ) توسط جیره خواران چاقوکش لباس شخصی شعارهای مردم تندتر و رادیکال تر گردید و شعار مرگ برخامنه ای و مرگ برکلیّت رژیم جمهوری اسلامی طنین افکن شد که این برخلاف خواسته سران اصلاح طلب سبزبود ، ولی درست ترین شعارهمین بود که مردم درحین درگیری ومقاومت در برابرمزدوران رژیم انتخاب نموداند که نشان ازآگاهی نسل جوان میداد ، نسلی که سران کوته فکررژیم آنها را« خس و خاشاک » میخوانند ، که درواقع خس وخاشاک خودشان هستند که سد راه آزادی و خوشبختی کل جامعه میباشند نه ملتی که زمانی فریب خورده و با تأسف آری گفتند ، اصلاح طلبانی نظیر موسوی وکروبی وسایرین که آرزوی باز گشت به دوران خمینی جلاد را دارند گویا هنوزسطح آگاهی و رشد شعور نسل جوان و خواسته های واقعی جامعه را درک نکرده اند ! این نشان میدهد که تفکر آنها فرسنگها ازتفکرو خواسته مردم عقب مانده است ، به همین جهت این حرکت خروشان را خود مردم باید با شعارهای ساختارشکن ، دمکراتیک سازماندهی نموده و با تشکیل کمیته های مخفی ومنسجم تشکیلات بندی نمایند ، درغیراینصورت اگر سازماندهی منسجم با برنامه و خواست مشخص و ملموس نداشته باشند، معلوم نیست سرانجام حرکت مردم به کجا خواهد کشید !؟ موضوع دیگر اینکه امروزدرمجموعه ای بنام ایران ملتهای دیگری هم وجود دارند که بدون در نظرگرفتن خواسته های ملی ملیتهای گوناگون موفقیت هرخیزشی ناممکن خواهد بود ، ازجمله ملت آذربایجان ، کردستان ، عرب ، بلوچ ، لر  ترکمن وغیره  ، چنانچه جبهه مشترکی با شرکت نماینده گان همه ملیتها تشکیل نگردد هیچ حرکتی به هدف مطلوب خودش نخواهد رسید ، درنتیجه حرکت تهران و چند شهر فارس نشین مجرد خواهد ماند و به تنهائی نتیجه ای به بارنخواهد آورد، خصوصاً عدم حضورمیلیونی توده های کارگران و زحمتکشان که امروز در بد ترین شرایط فقر، گرسنگی و زیر فشار نظامی ، امنییتی رژیم قراردارند نبودشان درتظاهرات ضد حکومتی بطور آشکار ملموس میباشد ،

برهمگان آشکار است که رکن اصلی درهر خیزش اجتماعی  کارگران کارخانه جات و سایرزحمتکشان میباشند، که طاقت فرسا ترین کارها درکارخانه جات ونهادهای دیگر بدوش آنهاست ، خصوصاً گارگران و زحمتکشان ترک زبان و کرد زبان که بجهت کثرت تعدادشان وزنه سنگینی میباشد ، ولی با کمال تأسف هنوزوقتی صحبت از به رسمیت شناختن حقوق قانونی و طبیعی ملیت های ساکن در مجموعه ای به نام ایران به میان میاید بسیارند کسانی که بدون درک اصل و کنه موضوعی آشکار برافروخته میشوند گواینکه همگان مجبورند خود را فارس ایرانی بدانند فقط به زبان فارسی صحبت نموده و فرزندانشان هم درمدارس باید به زبان فارسی درس بخوانند !؟ جالب است که تا به امروز 35 میلیون ملت ترک زبان آذربایجان را «اقلیت قومی» محسوب مینمایند ! ولی حد اکثر12 میلیون ملت فارس زبان را ملت واقعی و فرزندان «کوروش» میدانند ! در صورتی که ملت آذربایجان همیشه گفته است که حساب ملت آگاه و زحمتکش فارس ، جدا ازحساب شوینیسم نژاد پرست فارس میباشد ، آذربایجانی هرگز به ملت زحمتکش فارس هیچ توهین واهانتی ننموده است ، زیرا دشمن مشترک همه ملتهای ساکن در مجموعه ای بنام ایران همان شوینیسم نژاد پرست فارس است ، نه ملت فارس که خود مورد ظلم وستم حکومتگران شوینیسم واقع شدانده ، مطالب فوق گوشه های کوچکی بود ازآنچه که در 32 سال سلطه مرگباررژیم اسلامی برهمه ملتهای ایران گذشته ، واما درمورد ملت آذربایجان.

حرکت ملی آذربایجان و جنبش سبز.

همان گونه که گفته شد ملت آذربایجان جنوبی ضمن احترام به مبارزات حق طلبانه همه ملیّت های ساکن در (ایران) که در راه آزادی و رهائی ازظلم و سلطه فاشیسم مذهبی و شوینیسم  فارس به پا خواسته اند را با دیده احترام نگریسته و آرزوی موفقیت وپیروزی برای نسل جوان وآزادیخواه دارد،  امروز35 میلیون ملت آذربایجان جنوبی راه خودشان را با صراحت و روشنی مشخص نموده اند و آن جز آزادی و استقلال ملی چیزدیگری نیست ، شرکت درتظاهرات (اصلاح طلبان حکومتی) نمیتواند به اهداف ملی ترکهای آذربایجان کمک ویاری رساند ، با توجه به توصیفی که فوقاً ذکرگردید ، اصلاح چهره ظاهری حکومت دینی واپسگرا و شوینیست محور تکرار همان نمایشنامه های قبلی با رنگ ولعابی دیگر میباشد ،                                           1 ــ دقت نمائیم که رهبران (اصلاح طلب) خودشان از پیکرهمین رژیم ولایت فقیه میباشند که تا همین چند سال پیش با همه سران رژیم هم کاسه بوداند ، این آقایان درهیچیک ازسخنان رسمی وغیر رسمی شان هرگز به حقوق طبیعی و پایمال شده ملت ترک زبان آذربایجان و یا سایرملیتهای های ساکن در(ایران) هیچگونه اعتراض ، اقدام و یا اشاره ای ننموده اند ، این آقایان هنوزهم با ذهنیات شوینیستی وآخوندی خود همه را « امُت مسلمان !» یعنی برده گان ولایت فقیه میدانند ، ومبارزات حق طلبانه ملیّت های دیگر را در راه آزادی و تعیین سرنوشت خویش خلاف (اسلامیت وایرانیت) دانسته و بی اهمیت جلوه میدهند ، آیا میتوان وجود ملت 35 میلیونی ترک زبان آذربایجان را که دارای تاریخی کهن و فرهنگ و زبان مستقل میباشند را به هیچ شمرده ؟ و زبان فرهنگ این ملت را انکارنمود ؟ ملت آذربایجان چرا باید دنباله رو اهداف نا مفهوم وتاریک این آقایان باشد؟                                                           2 ـ بیاد بیاوریم که آقایان موسوی و کروبی وسایرهم مسلکانشان درجریان توهین روزنامه (ایران ارگان رسمی رژیم ولایت فقیه) به زبان و ملیّت ومقدسات ملت ترک زبان آذربایجان که نتیجه اش خشم و قیام روزهای خرداد 1385 را در پی داشت چه اعتراض و یا انتقادی به نویسنده گان و یا دست اندرکاران این روزی نامه نموداند ؟ آیا اعمال جنایتکارانه عوامل و مجریان هجوم وکشتار مردم حق طلب و ترک زبان آذربایجان محکوم  نموده اند ؟  و یا درآن روزهای کشتار سکوت اختیار نموداند ؟ ، مضافاً براینکه مهره چند چهره اصلاح طلبان شیخ محمدخاتمی درمجلس بذله گوئی آخوندها که فیلم آن را همه دنیا دیده اند ، خود با گفتن انواع توهینها و جوکهای چندش آورعلیهه ملت ترک زبان آذربایجان موجب تفریح و خنده همریشان خود را فراهم نموداند !.                                                       3 ـ امروز دیگرملت واحد آذربایجان و سرزمینهایش شمال وجنوب ندارد ، ملتی ایست واحد با زبان و آداب و رسوم و تاریخ واحد ، چگونه است که آقایان   اصلاح طلبان مسلمان که دربینشان کم نیستند «آذبایجانیهای خود فروخته و آسیمیله شده ، تا کنون نسبت به اشغال سرزمینهای آذربایجان مسلمان و شیعه  توسط جنایتکاران تجاوز پیشه ارمنی که به مدت 19 سال است 20% سرزمین هایش را تجاوزکاران تروریست ارمنی اشغال نموده اند هیچ عکس العمل و یا اعتراض رسمی ابراز ننموده اند ؟ و هرگز کشتاروقتل عام زنان وکودکان و پیرمردان بی سلاح و بی دفاع شهر( خوجالی) را که بدست جانیان ارمنی قتل عام شداند محکوم ننموداند ؟ چه بسا که از این تجاوزخوشحال هم هستند !   خصوصاً که این آقایان همیشه ازمهره های موثر رژیم اسلامی ایران هم بوده اند ومیتوانستند به مانند مسلمانان همسایه نسبت به ظلمی که توسط قاتلان بی رحم ارمنی نسبت به همدینانشان اعمال شده اعتراض نموده و حتی مانع کمک های بی دریغ تسلیحاتی ، نفتی ، تعلیماتی ، نظامی رژیم تهران به جنایتکاران ارمنی شوند ، همانطوریکه نسبت به اعراب مسلمان فلسطینی، آخوند فتنه انگیز وتروریست مقتدا صدر و شیعیان عراق ، فتنه انگیزان شیعه لبنانی و سایر  مزدبگیران و جیره خواران رژیم تهران دل میسوزانند و سینه چاک میکنند ، میتوانستند حد اقل تا آزادی کامل سرزمینهای اشغال شده آذربایجان ، قاراباغ وغیره مرزها را به روی دولت تروریست ارمنستان ببنداند که تاکنون چنین کاری نکرده اند که هیچ ،بلکه هر روزبیش از پیش رهبران تروریست ها را در آغوش میکشند و وعده های کمکهای رایگان بیشترهم میدهند !                                                                          4 ـ اگرآقایان موسوی ، کروبی ودیگر(اصلاح طلبان) درپروسه همین جریان سبزازحقوق قانونی و طبیعی ملت ترک زبان آذربایجان که فوقاً به گوشه هائی از آنها اشاره گردید مطرح و دفاع مینموداند ، امروز مسئله به شکل دیگری به خود میگرفت ، ولی از این پس ملت آذربایجان دیگربخاطرآقائی وفرمانروائی شوینیسم نژاد پرست خون جوانانش را نخواهند داد که درآخرهم مورد توهین وتحقیرواقع شوند و زبانش را به زبان «سوسکها» تشبیه نمایند وملیت و تاریخش را انکار نمایند و مورد انواع توهینهای  بیخردان قرار بگیرند ، بدین جهت است که ملت آذربایجان راه خود را از راه تهران جدا نموده است که بسیار روشن است،  استقلال ، آزادی ، رهائی، جزاین چیزدیگری نمیتواند ملت ما را قانع کند ،  دراین پروسه زمانی ملت آذربایجان ضمن احترام به مبارزات حق طلبانه همه ملیتهای تحت ستم که برای آزادی و رهائی از چنگال خونبار ستم گران مبارزه میکنند، همچنین به مبارزان جوان و حق طلب جنبش سبز نیزاحترام قائل است و برای ملت فارس درراه دست یابی به حقوق طبیعی و عدالت خواهانه شان آرزوی موفقیت های بزرگ را دارد . آزادی و رفاه همسایه ام آزادی من
Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter