مجموعه شعر «داغلار داغی» با گویش ترکی همدانی منتشر شد

آذوح: مجموعه اشعار آقای حاتم نوروزی (حیرت) با عنوان «داغلار داغی» در 328 صفحه به قطع رقعی توسط نشر تکدرخت منتشر شد.

به گزارش یول‌پرس، گویش ترکی استان همدان و سوی‌های آن، شهرهای درجزین، بهار، رزن، کوورنگ (=کبودر آهنگ)،‌ پامبولو (= فامنین)، تویسرکان، آوج، بوئین زهرا،‌تاکستان،‌ قزوین و ابهر را در بر می‌گیرد و در روستاها و کوهپایه‌های این شهر قالب بیان احساسات و عواطف توده‌های مردم است.

از ویژگی‌های این گویش در کنار وجود الفاظ و لغات دوران کهن ترکی، به جا ماندن برخی خصوصیات دستوری در تصریف افعال و ضمایر را می‌توان مثال زد. وجود لغاتی نظیر تانری (= خدا)، آرقیش (= سفیر، پیک)، آغما (= شهاب سنگ)، آخماجا (= آبشار)، بیلرگی (= دانا)، قوشوقچی ( = شاعر)، ساری چیمچک (= قناری)،‌یارانتی (= مخلوق)، هویوق (= حیرت)،‌یئرلشگه (= جایگاه) نشان می‌دهد که گویش ترکی همدان از گذشته‌های بسیار دور سرچشمه‌ گرفته است.

مجموعه‌ی شعر حاضر، به همین گویش سروده شده است. گویشی که می‌توان گفت مرکز آن امروزه شهر بهار در استان همدان است.

مردم شهر بهار و سوی‌ها آن در واقع احفاد تیره‌ای از ایل بزرگ بیگدلی یکی از ۲۴ طایفه‌ی اوغوزان به شمار می‌روند. این شهر روزگاری تختگاه سلیمان شاه سلجوقی (متوفی ۵۵۶ ق.) بود و در عهد جهانشاه حقیقی همراه یازده ایل دیگر به اتحادیه‌ی قرا قویونلوها پیوستند و به تکیه‌گاه اصلی قرا قویونلوها تبدیل شدند و بعدها در تکوین دولت صفوی نقش مؤثری ایفا کردند.[۱]

حیرت برخاسته از همین شهر است. در تاریخ ادبیات ترکی، از شاعران عارفی که به حق عاشیقی معروف شده‌اند،‌ نام برده شده است از جمله از رضا بهاری (۱۱۸۰- ۱۲۶۰ ق.) معروف به گویچک رضا، شاعر و عارف نام‌آور عصر فتحعلیشاه قاجار که تا روزگار ما چوگورنوازان این سرزمین ابداعات موسیقایی و آفرینش شعری او را تداوم بخشیده‌اند. می‌توان ادعا کرد که حاتم نوروزی متخلص به حیرت امروز نقشی چون رضا بهاری را در زادگاه خود دارد. در همه‌ی گونه‌های نظم ترکی شعر می‌سراید و جهان‌بینی مردمی سرزمین خود را با آمیزه‌ای از تجربه‌های تلخ و شیرین خویش در اشعار شورانگیز خود جان می‌بخشد و مفاهیم خفته در اوزان آهنگین شعر فولکلوریک را دوباره به مردم دیار خود تقدیم می‌کند:

بهارین بولگــه سینه شعریمــی تقدیم ائدرم،

سویجی اولدوم اولارا عشقیله تکریـــم ائـدرم.

گلیری یاز چیچکی هر گئجه گوننوز قوخوسی،

بو گوزل عطریله یازدوقلری تقسیــم ائـدرم.

(ص ۱۰۰)

و در جایی همچون شهریار تبریزی از حلاوت گویش ترکی خود سخن‌ می‌راند و می‌گوید:

تۆرکۆن دیلی دریا ایدی بیز بیلمز ایدیک،

دریا دولی لالا ایدی بیز بیلمـز ایدیک.

مؤمنلری بی بخل و ریادی دولی عشق

علامـــه لری آیـیـدی بیز بیلمز ایدیک.

(ص ۱۰۵)

یکی از ویژگی‌های آفرینش شعری حیرت، توجه به فولکلور و ادبیات شفاهی مردم منطقه است. بسیاری از ضرب المثل‌ها، سروده‌های بومی هجایی نظیر بایاتی‌ها، گرایلی‌ها، قوشماها، سایاها و لایلاها که بخش‌هایی گرانبار از شعر شفاهی صفحات شمال‌غرب کشور را تشکیل می‌دهد، در صندوق سینه‌ی معمرین روستاها و کوهپایه‌ها مدفون است. حیرت که خود برخاسته از میان مردم است، و قوت و الهام از زبان و تفکر آنان را اخذ کرده است، نمونه‌هایی به گنجینه‌ی ادب شفاهی منطقه می‌افزاید. بایاتی‌های زیر نمونه‌هایی از سروده‌های خود وی است که بی‌گمان پس از انتشار به گنجینه‌ی فولکلور و شعر بومی مردم آن دیار خواهد پیوست:

قرانلوقــلار چاپــار آت،

ایشیقــلاری ائلر مــات.

چراغ یاندیر اوره‌کـــده،

یانمادی سیــندیریب آت.

آتما گیلــن ائلــیـوی،

اونوتدورمـــا دیلـیـــوی.

ایهانا آتسین دیلون

سیندیراجاق بئلیـــوی

هرای فــلک الیـــندن

بو دوگنــک الیــندن

قاچسین ده چؤزه بیلمین

نقــشه کلـــک الیندن

محبَتیــن اوزوب یار

گؤز یاشیمی سوزوب یار

دریا اولوب بو یاشلار

او دریــــاده اوزوب یار

اولدوز گؤگـدن دوشنــده

بایـــاتی نی قوشنـــده

حــنــا یاخــیــردم اله

یــار بوردان سـووشــنده

حاتم نوروزی متخلص به حیرت فردی معتقد و پای‌بند به شرع مبین است. در جای جای دیوانش با اندرزهای حکمت‌آمیز و احساسات بی‌آلایش مذهبی وی رو در رو هستیم. عشق به مولای متقیان، چیزی است که سر تا سر کوچه‌های شهر شعر او را پر کرده است:

بوداغیمدان تورک اوغلیام،

شــاه مـردانـــه باغـــلیام،

گونوز گئجه، ها آغـــلیـام،

آیرلوغــومـــدان داغـلیام،

گؤزوم مولام یولونده دیر.

(ص ۲۰۲)

[۱] فاروق سومر. قرا قویونلوها، ترجمه: وهاب ولی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۹، ص

Share/Save/Bookmark