قالب پیش ساخت اخلاق سیاسی- ستار اسلامی

«کار، کار انگلیسی هاست » سالها ست جاری شدن این جمله در فلات ایران برای ملل این منطقه نه تنها آشنا بلکه خیلی خسته کننده و تکراریست، حال تجربۀ ملل از سیاست استعماروعمل کرد و نقش این سیاستها در زندگی روزمرۀ خود آنان یک داستان تلخ دیگریست.

 یعنی ترکیب ایران با پتانسیلهای واقعا موجود وحقیقتهای تاریخی گذشته وفعلی یک طرف قضیه وحمایت یکطرفۀ استعمار از یک هژمونی کم ظرفیت در فلات ایران وانجام جعلیات وسیع به نفع آن واینکار حقیقتهای موجود در ایران  فعلی طرف دیگرآن، در واقع فاجعه ای تاریخی و نهادینه شدن پیشداوریها ونفرت, کینه درعین حال زمینه سازی قبلی برای لاینحل ماندن بحرانهای  اجتماعی ، سیاسی وعدم انجام رفرمهای اساسی، پایدار نشدن صلح وثبات دراصل اینجا پایه ریزی شده است .                                                         

برای درک مطلب باید به این سوالها صمیمانه جواب مناسب پیدا کرد .

آیا هژمونی موجود کم ظرفیت درایران مستقل عمل می کند ؟ آیا این هژمونی موجود در ایران خود مستقل به این اشتباهات فاحش عمل کرده ، سبب زیانهای جبران ناپذیر شده و می شود ؟  یا مستقیم وغیر مستقیم هدایت می شود؟

جواب این سوالها محرز وکاملا واضح می باشد یعنی هیچ نیروی خودی به دست خود ملتش و کشورش را به منجلاب بدبختی و به میل باطنی خود به ضررهای فاحش تاریخی نمی کشاند. به اصطلاح دیگر با هیچ منطق سالم قابل قبول نیست که فرصتهای طلائی از دست رفته را یک حاکمیت ملی ومردمی بدست خود به کشورش روا داشته باشد.

آری ! پس این هادی غیبی کیست؟ و در کجاست ؟ که به درستی از ترس و از تنگ نظری هژمونی کم ظرفیت فارس سوءاستفاده کرده و با تمام استادی به دست آن پتانسیلهای غیر فارس را یا حذف کرده یا آنها را در برابر هم قرار داده به فرسایش کشاند است.

درست درهمین راستا به حق سئوال پتانسیل سازندۀ فارس نیز مطرح است .

چرا این هژمونی کم ظرفیت رل فتنه و بهم زنی را هم در داخل وهم در خازج یعنی در بین کشورهای همسایه ایران به نحو احسن انجام داده و اجرا می کند؟ آیا از این بحرانها سودی برای کشور وملل در آن حاصل است ؟ این همه دشمن آفرینی بر علیه فارسها در دراز مدت به نفع ملت فارس هست ؟

گفتنیست که داود اوغلو زمانی که وزیر امور خارجۀ ترکیه بود دریکی از دیدارش در تهران گفت « همکاری ایران و ترکیه در بین کشورهای شرق باید مثل همکاری آلمان و فرانسه در اتحادۀ اروپا باشد »  تقریبا عین همین پیشنهاداتی از طرف کشورهای همسایۀ اعراب نیز بارها به ایران شده است، حالا باید پرسید چرا ایران از عهدۀ این تعهدات شانه خالی می کند ؟ چرا ایران برعکس و برعلیه حسن تفاهم و برای تشدید بحرانها در منطقه عمل کرده و خود بحران سازی می کند ؟ دقیقا شک ، تردید درهمین نقطه نهفته است !

باید دوباره تاکید کرد ظرفیت کم این هژمونی باعث بوجود آمدن سد معبریست، بعنوان بهانه برای همکاری نکردن وحتی حذف پتانسیلهای سازندۀ دیگردرایران ، خود این عمل سبب از بین رفتن خرد جمعی در تصمیم گیریها درایران است ، عین حال در توضیح و توجیه ضرراین اعمال یا به سفسطه رفته ،یا با جعلیات بنفع خود تبلیغ کرده و با مقدس سازیهای بسیاری تلاش کرده تا این باخت را طبیعی ونرمال نشان بدهد. تا بدین توسط منتقدین خوش نیت را دشمنانی جلوه دهد که از بیرون مرزها دستور می گیرند یعنی درهمان لحظه باید خفه کند، استناد به سیاست باخت باخت این هژمونی حکایت از ظرفیت آن می نماید.

دراصل از خودی ها دشمن ساختن وسیلۀ است در دست استعمار یعنی در اصل خود این عمل باعث می شود به هدایت کنندگانی مستقیم یا غیر مستقیم محتاج شده بناچار روزی دست به دامن آنها دراز کند ، اینجاست که هادی مقدس به دادش می رسد.

 آیا طرحها و کمکهای هادی به نفع ملتها در ایران است ؟ آیا حذف پتانسیلهای غیر فارس به نفع ملت فارس به نفع کشور ایران است؟

بطورمثال پتانسیل آذربایجان در ایران شامل دو نیروی عظیم سازنده می باشد، یک ـ حرکت مستقل ملی آذربایجان با رهبریت غیر متمرکز در داخل ایران، دوم ـ فراکسیون آذربایجانیها در سیستم سراسری در ایران .

 دریغا هردوتای اینها در تصمیم گیریها حذف می شوند که ضرر، زیان حذف این استعدادها به ضرر تمامی ایران است. این در حالیست شکوه و شکایت و تومار نویسی آذربایجانیها راه به هیچ جا نمی برد ، جواب خواهش و تمنای ملت آذربایجان موجب تمسخرهست، خواسته های صلح آمیزمدنی تحدید ترورستی میشوند.

افسوس ظرفیت این هژمونی درک این مهم را غیر ممکن می نماید، گویا دراین ظرفیت یک سیاست پیش ساخت قالب ریزی شده است به عبارت دیگریک اخلاق سیاسی پیش ساخت جا افتاده است تغییرش ممکن نیست.

اثبات این نقاط درعملکرد رادیو تلویزون بی بی سی فارسی کاملا آشکار واضح می باشد. جهت دهی  بسیار موذیانۀ حرفه ای، توأم با نفرت ،کینه ،تبلیغ سیاستهای آنتی ترک آنتی عرب انگار برای صد سال آینده قالب ریزی شده است.

حمایت یک طرفۀ استعمار از هژمونی کم ظرفیت در منطقه سبب مشتبه شدن اپوزسیون کم ظرفیت را نیر به دنبال داشته است ، ظاهرا خوشحال از حاکمیت برملل با پتانسیلهای سازندۀ بسیاربزرگ با حذف ماهیت آنها در فلات ایران غرور کذایی آنان را دو چندان کرده است.

 به همین جهت بوی تعفن سانسور، بایکوت، تحویل نگرفتنهای حساب شده وسطح پایین از طرف به اصطلاح اپوزسیون سراسری سبب عدم همکاری با پتانسیل سازندۀ آذربایجانی شده است.

شرط هنوز به قوت خود باقیست ! آنها تنها به اندازۀ ظرفیت خود مسئله را دیده و درک می کنند ، پتانسیل آذربایجان با هویت مستقل خود به اندازۀ کیفیتش مسئله را دیده و تشریح می کند ، عناد وعمل کرد جهان سومی از طرف اپورسیون سرتاسری تا کی؟ نه شنیدن شعارهای صلح آمیز آذربایجانیها تا چند ؟

 این ها حاضرند ضررهای به خود بزنند به شرطی که ما هم ضرردیده باشیم ، این نوع افکار تنها در کشورهای استعمارزده و خیلی عقب مانده مثل ایران ، هنوزهم به حیات خود ادامه می دهد.

 در دنیای مدرن منافع مشترک سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وغیری مطرح است در این رابطه تشنج زدایی ایجاد فضای گفتمان برای رسیدن به صلح برای رسیدن به میدان تفاهم همکاریهای سیاسی،اقتصادی به نفع همۀ ملل با هویت مستقل خود جایز و کار ساز است.

شعارهای ارتجاعی نژادپرستانه از طرف این هژمونی ، اعراب  سنی را در مقابل خود قرار می دهد.

از این اوضاع  تنها استعمار با قالب پیش ساخت سیاسیش استفادۀ کلان را می برد ، منطقه در آتش می سوزد روشنفکران فارس به دنبال اقتدارهای کم ظرفیت خود می لنگند، به هیچ وجه حاظر به همکاری با کیفیت های ارزشمند دیگر در ایران نبوده ونیستند.

آنان مدارا با دیکتاتورهای خود را  نسبت به همکاری با سایر پتانسیلها  ترجیح می دهند. سیاست فاجعه بار باخت، باخت  همگانی شده وهنوزادامه دارد.

ستار اسلامی  18.10.2015

Share/Save/Bookmark