نگاهی به سخنان قاضی پور و عکس العمل جامعه و مقایسه آن با نمونه های مشابه- یعقوب رمضانی

یکی از اصول اولیه کرامت انسانی وجود اخلاق فردی و جمعی می باشد. اخلاق، نه تنها در نجات جامعه و مسائل اجتماعی نقش دارد بلکه در نجات فرد و مطالب فردی نیز سهم مؤثری ایفا می کند؛ انسان خواه در جامعه زندگی کند، خواه در زاویه ای به سر ببرد نیازمند به اخلاق است. اخلاق اجتماعی و احترام به حقوق دیگران در ایران به طور فاجعه باری از بین رفته است و این معضل تنها منوط به یک گروه از جامعه نیست بلکه اقشار مختلف در این معضل و مشکل سهیم بوده و هستند و متاسفانه شاهد آن هستیم که این ناهنجاری بیشتر در قشر روشنفکر (بخوانید صرفاً دارای سواد آکادمیک) دیده می شود. در آخرین موردی که موجب شد تا عکس العمل های زیادی در جامعه به خود ببیند سخنان ناپسند آقای نادر قاضی پور نماینده مجلس ایران می باشد. این مساله نه اولین مورد بوده و نه آخرین آن خواهد بود ولی با توجه به هجمه های زیادی که این مورد در جامعه به خود دیده، بر خود واجب دیدم تا با نگاهی عمیق تر به این مساله پرداخته شود.

بعد از انتخابات مجلس که دور اول آن به پایان رسید، آقای قاضی پور با کسب بیشترین آرا از حوزه شهرستان اورمیه به مجلس راه یافت. بعد از این انتخاب، ایشان در یک سخنرانی جملاتی را به زبان می آورد که دور از شان یک نماینده مجلس می باشد ولی این جملات تا حدودی با کمی اغراق و البته با نیت تمسخر و شوخ طبعی ایراد می شود. این سخنان با هر نیت و ذهنیتی به زبان آمده باشد قابل قبول و تایید نمی باشد ولی بعضی از آن جملات واقعیت جامعه را نشان می دهد که یکی از آنها خشونت علیه زنان و نگاه جنسی به آنها در هر مقام و منزلت اجتماعی که باشند، است. اگر جملاتی که آقای قاضی پور در مورد زنان بدان اشاره داشته از زبان یکی از نمایندگان زن در مجلس می بود به طور قطع این چنین واکنش ها را نمی دیدیم و شاید به جای حمایت از این قشر به تمسخر آنها نیز برآمده و با جملاتی همچون زن و مجلس؟ برو بچه داری بکن تو را چه به سیاست، و جملاتی در این اوزان که با ژست مردانه به خود می بالیدیم و در برابر آنهایی که اعتراض می کردند با انگ فمینیستی محکومشان می کردیم. ولی اعتراضاتی که به سخنان آقای قاضی پور و عکس العمل هایی که از طرف بخشی از جامعه دیده می شود دیدی سیاسی به خود گرفته و این تردید در ذهن هر انسانی خطور می کند که نکند کاسه ای زیر نمی کاسه است که دقیقاً هم همانطور است و اعتراضات به طور کامل سیاسی و با نیات مختلف صورت گرفته است. حال برای واضح نمودن مطالب به تعدای از نمونه های قبلی توهین ها و بی حرمتی ها در جامعه ایرانی اشاره کرده و اعتراضات، واکنش ها و عکس العمل های صورت گرفته را بیان خواهم نمود.

توهین های صورت گرفته در چند سال اخیر و عکس العمل جامعه:

1-       توهین صدا و سیما به ملت تورک در اردیبهشت 74 و اعتراض ملت تورک و سکوت مرکز

2-       توهین روزنامه ایران به ملت تورک در اردیبهشت 85 و اعتراض ملت تورک و سکوت مرکز

3-       توهین شنیع آقای خاتمی به ملت تورک و رشتی ها و اعتراض ملت آزربایجان و سکوت مرکز

4-       توهین شنیع آقای کواکبیان در راهروی مجلس به تورکها و سکوت مرکز

5-       توهین شنیع شبکه دو سیما در آبان 94 به ملت تورک و اعتراض ملت و سکوت مرکز

6-       توهین آقای علی مطهری در مجلس به زنان و سکوت مطلق

7-       توهین امام جمعه مشهد به زنان و باز سکوت مطلق

8-       توهین روزنامه های ایران به ملت عرب در بازی های ملی فوتبال و اعتراض آنها و سکوت مرکز

9-       توهین صدا و سیمای ایران به ملت لر و اعتراض آنها و سکوت سایرین

10-     توهین صدا و سیما به مردم گیلان و اعتراض آنها و باز سکوت مرکز

11-     توهین تماشاگران تیم تراکتورسازی توسط آقای فردوسی پور و آن جمله چرا می خند

12-     توهین در صدا و سیما به ملل غیر فارس در برنامه های تلویزیونی و عدم اعتراض از جانب هیچ نهاد و یا گروهی

13-     جوک های قومیتی و نژادی به ملل غیر فارس، توهین جنسیتی به زنان شمالی

و ….

همانطور که در بالا قابل مشاهده است توهین هایی که در جامعه به طیف، گروه و یا ملتی صورت می گیرد صرفا از جانب همان گروه یا ملت مورد اعتراض قرار گرفته و سایرین از این مساله دوری نموده و سیاست سکوت را در پیش می گیرند . این عمل از نگاه انسانی و اجتماعی کاملاً اشتباه و غیر اخلاقی می باشد. سکوت در برابر بی حرمتی ها خود نوعی تصدیق آن توهین و بی حرمتی است ولی چرا در ایران همیشه بهترین سیاست سکوت می باشد دلایل متعددی دارد که اصلی ترین آن همان رضایت از خود عمل است. شاید این جمله به مزاق هیچ کس خوش نیاید ولی عین واقعیت است که در جامعه دیده می شود. وقتی در جامعه ای جوک های قومیتی و نژادی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده، وقتی خود مسئولین حکومتی و دولت یکی از مروجین این عمل شنیع می باشند چگونه می توان قبول کرد که این اعمال در جامعه مورد پذیرش کل جامعه نیست؟ آیا بهتر نیست که با خود صادق بوده و کلاه خود را قاضی نموده و بپذیریم که یکی از اصلی ترین عوامل رشد چنین بی حرمتی ها مرکز نشینانی هستند که همیشه سعی در برتر نشان دادن خود به دیگران هستند. پس اگر چنین است و واقعاً جامعه با این مشکل روبرو هست چرا سخنان آقای قاضی پور این چنین جامعه را برانگیخته است؟ چرا صرفاً این اعتراضات از طرف حزب مخالف یعنی اصلاح طلبان صورت گرفته تا جایی که روزنامه شرق طی دو روز صفحاتی را به این مساله اختصاص داده است؟ چرا در سایت های موافق و مخالف نظام این مساله بولد شده است؟ چرا شبکه های بی بی سی فارسی و صدای آمریکا به این مساله پرداخته در حالی که در شنیع ترین توهین ها به ملل غیرفارس سیاست سکوت را پیش گرفته بودند؟ برای تفهیم این چراها باید نگاهی سیاسی بدان داشته باشیم که در پایین بدان اشاره می شود.

استان آذربایجان غربی و شهرستان اورمیه با قرار گرفتن در یک منطقه استراتژیکی و البته حساس و همسایگی با همسایه های نامطمئنی همچون عراق و کردها، همیشه شاهد اتفاقات ناخوشایندی بوده است. گروهک های تروریستی در این منطقه بیشتر به چشم خورده که همیشه سعی بر آن داشته اند که آذربایجان غربی را پایگاه اصلی کردها قرار داده و به نوعی چنین القا شود که این منطقه یک منطقه کردی می باشد. این مساله باعث شده که حساسیت ها در این منطقه از ایران بیش از سایر مناطق باشد تا جایی که مردم آن منطقه با وجود تبعیضات صورت گرفته چه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی و چه از لحاظ سیاسی و امنیتی، همیشه بیشترین حضور را در انتخابات مجلس و شوراها داشته اند تا با حضور خود و انتخاب نماینده تورک، مانع از حضور یک کرد از حوزه اورمیه در مجلس شوند. شاید در اول این مساله برای خیلی ها قابل لمس نباشد ولی وقتی سیاست غلط و تفکرات نالایق بخشی از فعالین کرد در شناساندن اورمیه به عنوان قلب کردستان به عینه دیده می شود مردم آن منطقه احساس خطر نموده و با عنایت بر آن جمله معروف انتخاب بین بد و بدتر مجاب به انتخاب بد می شوند که در اصل برای آن منطقه از خوب هم بالاتر است. البته ذکر این نکته نیز لازم می باشد که طی یک آماری که در خود مجلس صورت گرفته و گزارشی که توسط شبکه 3 سیما ضبط شده بود آقای قاضی پور یکی از نمایندگانی بودند که هرگز در جلسات غایب نبوده و همیشه طرفدار حقوق مستضعفین و مظلومین بودند. ایشان تنها فردی بودند که در توهین های صورت گرفته در این چند سال اخیر همیشه در مجلس صدای مردم بودند. ایشان اولین نفری بودند که به سفرهای خارجی آقای احمدی نژاد و همراهانشان اعتراض کرده و شکایت نمودند. ایشان در این منطقه، یکی از دلسوزترین افرادی بودند که همیشه با نگاهی کارشناسانه به لوایح ایران نظر می کردند و اگر معیارهایی برای انتخاب داشته باشیم مطمئناً آقای قاضی پور نماینده ای اصلح به نظر می رسد. بعد از انتخاب ایشان و ائتلاف موجود در بین دو نامزد دیگر که به مرحله دوم راه یافته اند (آقایان حضرت پور و بهادری که هر دو تورک هستند)، گروه هایی دست به تخریب شخصی آقای قاضی پور زدند که از این دو نامزد راه یافته حمایت نموده بود. آقای قاضی پور و دو نفر دیگر در هیچ یک از لیست های اصلاح طلبان و معتدلین و ... جای نداشتند و برعکس دو نفر دیگری که به دور دوم راه یافته اند در لیست اصلاح طلبان بود، یعنی اینکه تفکر نژادپرستی و فاشیستی اصلاح طلبان در این مورد قابل مشاهده است. عدم موفقیت در راهیابی به مجلس برای اصلاح طلبان از حوزه های مختلف آزربایجان موجب شده است که این گروه و کردهای افراطی دست به چنین تخریباتی بزنند. وقتی فیلم سخنرانی آقای قاضی پور را بعد از همراهی ایشان با دو نامزد دیگر اورمیه که به دور دوم راه یافته اند دیدم ناخودآگاه یاد سال 88 افتادم که قرار بود آقای موسوی به تبریز بیاید و فیلمی در تبریز پخش شد که آقای خاتمی رئیس جمهور سابق در یک مجلس که اکثر حاضرین از مسئولین بلند بالای کشور بودند به تمسخر ملت تورک پرداخته و آقای انصاری نیز در ادامه ابن اراجیف و توهین ها به شمالی ها و تورک ها جوک گفته و می خندیدند. آن فیلم توسط افرادی پخش شد که سعی داشتند وجهه آقای موسوی و اطرافیان ایشان را برای ملت آزربایجان نمایان کنند بی آنکه بدانند دیگر در آزربایجان راست و چپ معنی ندارد. وقتی به مقایسه این دو عمل می پردازیم به این مساله می رسیم که چپ و راست در ایران همیشه سعی داشته اند سفره ای در تبریز پهن نموده و سهمی داشته باشند که برای این کار همیشه سعی در تخریب دیگری بوده اند ولی آزربایجان و آزربایجانی بی آنکه اهمیتی به چپ و راستی آنها داشته باشد سعی کرده که در صورت نیاز به انتخاب حداقل فردی انتخاب گردد که اگر مفید و در راستای اهداف آزربایجان نباشد مقابل خواسته ها نیز نباشد یعنی حداقل ضرر را ببیند.

در آخر باید به این نکته نیز اشاره شود که سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن در ایران بهترین سیاستی هست که در صد سال اخیر دیده شد و تا زمانی که روشنفرکان دلسوز ملت و انسانیت قدم در راه همدلی و دوستی بین ملل برندارد این ما هستیم که همیشه شکست خواهیم خورد.

یعقوب رمضانی – 17 اسفند 94

Share/Save/Bookmark