کثرت فعلهای تک هجایی یکی از هزاران برتری زبان تورکی بر فارسی- اوجالان ساوالان

راز ماندگاری زبان قدرتمند و باقاعدۀ تورکی: زبان تورکی گنجینه¬ای از فعلهای تک¬ هجایی

زبانشناسان و متخصّصان زبان و ادبیّات به خوبی می دانند که «فعلها پایه و ستون زبان و اساسی ترین رکن هر زبان» هستند. فعلها بر خلاف اسامی، صفات، قیود و حروف، با گذشتِ قرنها خیلی کمتر دچار تغییر و تحوّل یا تبدیل یا حذف می شوند. راز ماندگاری زبان تورکی با وجود هجمه¬های ناجوانمردانه، راسیستی و فاشیستی نژادپرستی پان ایرانیست و فارسیست حاکم ایران در سدۀ اخیر( حاکمیتهای پهلوی و جمهوری اسلامی ایران) از تمامی پیشرفته ¬ترین، ناجوانمردانه¬ ترین، نژادپرستانه¬ترین، فاشیستی ¬ترین، ضد انسانی ترین روشها و شگردهای روانشناختی، زبانشناختی و جامعه شناختی با تمام توان و پتانسیلیه در محو و نابودی آن کوشیده اند، و هنوز هم می کوشند، همین وجود فعلهای تک هجایی (بنهای تک هجایی) فراوان در زبان تورکی است. این بنها (فعلها) از بیش از هشت هزار سال پیش، حتّی قبل از زبان سومر، در گونه¬های کهن تورکی  (چه تورکی غربی و چه تورکی شرقی) مشابه همین صورتی به کار می رفته اند که هم امروز ما تورکان آزربایجان جنوبی (تورکان ایران) آن را با کمترین تغییر به کار می بریم.

اصل اقتصاد زبانی و راز ماندگاری زبان تورکی

بر اساس اصل اقتصاد زبانی (The economics of language) انسانها در تمامی طول تاریخ در بهره گیری از زبانها، برای انتقال پیام به دیگران، ادای مقصود و ارتباط با یکدیگر به طور آگاهانه و ناخودآگاه سهل ترین و موجزترین و سریع ترین راه را برمی گزینند که انتخاب و کاربرد فعلها و اسمهای تک هجایی نیز یکی از موارد شمول این اصل مهم زبان شناختی است. ساده ترین تعریف اقتصاد زبانی از دید زبان شناسی بر اساس «اصل کم‌کوشی» یا «اصل كمترین تلاش»  و «اصل حداکثر کارآرایی ارتباطی» مبتنی است. به این معنی که اهل زبان می کوشند با کم کوشی و کمترین تلاش حداکثر کارآرایی ارتباطی را با دیگران داشته باشند.

 بر اساس اصل اقتصاد زبانی اگر در زبانی که از نظر کلمات، لغات، واژگان (افعال، اسامی و حروف) ضعیف باشد (مثل فارسی)، کلمه ای دو هجایی یا سه یا چندهجایی وجود داشته باشد ولی در زبان نزدیک دیگر، که امکان وامگیری از آن وجود دارد (مثل زبان عربی برای زبان فارسی) معادل و هم معنی همان کلمه، کلمه ای تک هجایی، که امکان تلفظ راحت و سریع آن هست، وجود داشته باشد، اهل زبان می کوشند واژه های زبان غیرمادری را به کار برند؛ مثلا دو واژه «اندوه» (فارسی) و «غم» (عربی) یا واژه های «کوشش» (فارسی) و «سعی» (عربی) را در نظر بگیرد. اهل زبان فارسی به راحتی از دو واژۀ «اندوه» و «کوشش» علی رغم فارسی بودن صرف نظر کرده و به جای آن دو از «غم» و «سعی» بهره می برند. و جالب این که با افزودن پسوند به واژۀ غم ترکیبات جعلی و پر کاربردی چون «غمگین»، «غمناک»، «غمگسار»، «غمناک» و ... می سازند و به کار می برند. همچنین است واژه «رقص» (عربی/ تک هجایی) به جای «بازی» (فارسی/ دو هجایی) یا به «جای دست افشانی و پایکوبی» (فارسی/ هشت هجایی) که فارسی زبانان به جای این کلمات و ترکیبات از «رقص» (عربی/ تک هجایی) بهره می گیرند و با افزودن پسوند «یدن» از آن مصدر جعلی پرکاربردی چون «رقصیدن» می سازند و از افعالی که از این مصدر خارج می کنند، به وفور در همه زمانها بهره می گیرند. همچنین است بن «فهم» (عربی/ تک هجایی) که به جای «دریافت» (فارسی/ دو هجایی) به کار می رود و از آن مصدر جعلی «فهمیدن» ساخته و از مشتقات آن مثل «فهمیده» و غیره به وفور استفاده می کنند. علاوه بر این با افزودن پیشوند به فهم کلمات جعلی «نافهم»، «نفهم» و غیره می سازند. اما زبان تورکی هرگز دارای فقر واژگانی نیست که به این وضعیت اسفبار گدایی تکواژ و واژه از زبان دیگر بیفتد.

زبان تورکی گنجینه ای است از بنهای (ریشه/ Kök) تک هجایی بی شمار است که از آنها هم افعال و هم اسامی ساخته می شوند. بهتر است بگوییم در ابتدای اسامی و افعال می آیند و رکن ساختاری و معنایی آنها می شوند. در افعال، ساختار این بنها ثابت می ماند اما با افزودن پسوندها، برای ادای مفاهیم و حالات مختلف و بسیار متعدد از جمله ضرورت (الزام)، امکان، شرط، نفی، نهی، انعکاسی، سببی، مجهول، مفعولی، قید فاعلی و غیره به صورت بسیار گسترده به کار می روند و هیچ نیازی نیست که یک متکلم زبان تورکی بنی را از زبانهای فارسی یا عربی به وام بگیرد و مصدر و فعل جعلی درست کند و به کار ببرد. با این گنجینۀ سرشار بنهای تک هجایی، زبان تورکی هرگز دچار فقر واژگانی (چه در مورد افعال و چه در مورد اسامی) نمی شود و نخواهدشد. این بنها، براساس قواعد زبان تورکی، هم بن ثابت و لایتغیّر تمامی افعال و هم اسامی هستند و علاوه بر آن به تنهایی به صورت فعل امر مفرد نیز کاربرد دارند و با افزودن پسوند اسامی و افعال بی شماری از آنها ساخته می شوند. یعنی هم ارزش امر مفرد دارند و هم به عنوان بن ثابت برای واژه سازی بسیار گسترده (اسم/ صفت/ قید/ فعل) در زبان تورکی قابلیت دارند و هم بی هیچ تغییری برای قرنها و هزاران سال باقی می مانند؛ برای مثال بن «یاش» (سن و سال، رطوبت، زندگی) را در نظر بگیریم. از این بن اسامی و افعال متعددی به دست می آید که بعضی از آنها عبارتند از:

یاش، یاشیل، یاشلی، یاشیت (همسن)، یاشانتی (طرز زندگی)، یاشلیق (نمناک)، یاشاماق، یاشاییش (اسم/صفت)، یاشا (به عنوان بن برای دهها زمان فعل) 

 همین ویژگی قابلیت و پتانسیلیته «زایایی فوق العاده صرفی زبان تورکی» است که دشمنان قسم خوردۀ خوانخوار ملت تورک (چه چینیها، چه روسها، چه فارسها و چه صلیبیهای ضد تورک) نمی توانند این زبان غنی را با خبیثانه ترین و نژادپرستانه ترین برنامه ها، توطئه ها و نقشه های ضدبشری و ضد فرهنگی در طول صدها سال نابود سازند . ما در این مقاله تنها به برخی از این بنها (کؤکلر /  Köklər) ، که رکن زبان تورکی هستند اکتفا می کنیم و تحقیق دربارۀ همۀ آنها را به دوستداران و عاشقان زبان قدرتمند تورکی، که بی شک باقاعده ترین زبان زندۀ دنیاست، می سپاریم.    

برخی از ریشه ها (بن های) افعال تک هجایی رایج در زبان تورکی، یعنی افعالی که با یک هجا و فقط با یک بار بازدم جسمی یک مفهوم کلّی را ادا می کنند و براساس قواعد زبان تورکی به تنهایی دارای ارزش امر مفرد هستند و از این بن های غیر قابل تغییر و ماندگار، اسامی نیز مانند افعال ساخته می شوند، عبارتند از:

آز، آل، آن، آرت، آس، آت، آخ، آج، آچ، آش، اَز، اوز، بات، باخ، باس، بئز، بیت، بیچ، بیل، بیش، بوغ، بؤل، بول، بور، پوْز، بوز، بوک، وئر، وور، قاز، قال، قالخ، قان، قاپ، قارپ، قارت، قاچ، قیز، قیی، قیرخ، قیس، قوْو، قوی، قورخ، قوش، قور، قوس، داد، دال، دام، دان، دارت، داش، دئ، دئش، دَی، دَل، دَر، دید، تیک، دین، دوغ، دؤی، دول، دون، دور، دوز، دوی، دورت، دوش، یئن، ائت (ائد)، ائش، اَی، اَک، اَم، اَس، ایت، ایچ، یاغ، یاز، یای، یان، یاپ، یار، یاس، یات،یاخ، یئ، یئن، یئت، ییغ، ییرت، ییخ، یول، یون، یور، ییرت، یو، یوم، کئی، کئچ، کرت، کس، کؤپ، کؤچ، کوس، گئی، گئت، گؤر، گز، گل، اؤت، پؤرت، پیس، پوز، ساغ، سای، سال، سان، سانج، ساپ، سارپ، سات، ساچ، سئو، سئز، سئچ، سوو، سوی، سول، سور، سوخ، سؤک، سپ، سر، سیلک، سیل، سیغ، سیرت، سیز، سؤک، سؤن، سوس، سوز، تاپ، تاخ، تیک، تیس، تیخ، تؤک، تیخ، توت، اود، اوی، اوم، اوچ، اوز، اوت، خیخ، هوپ، هؤر، هورک، هور، چال، چاپ، چات، چاخ، چاش، چئز، چک، چرت، چیم، چیرپ، چیرت، چیخ، چؤز، چؤک، چؤن، جیز، جوش، یول، یون، و ... .صدها مورد از این بنها را می توان برشمرد.

اگر در زبان فارسی بخواهیم مفهومی مثل «باخ» را برسانیم باید از 3 هجا به جای یک هجا بهره ببریم: «نگاه کن» یا 2 هجا «بنگر»! که به روشنی خلاف اصل «اقتصاد زبانی» است. چرا که من متکلم زبان تورکی با کمترین تلاش و صرف انرژی و تنها با یک بازدم جسمی مفهوم «نگاه کن» را تنها با یک کلمۀ تک هجایی «باخ» می رسانم. و نیازی به سه هجای زبان جعلی فارسی «نِ + گاه+ کن» ندارم. مثال دیگر «آس» است که در فارسی می شود: «آویزان کن» (4 هجایی) یا «بیاویز» (3 هجایی). در باقی موارد هم همین گونه است: «گئد» که کلمه ای تک هجایی است فارسی اش می شود: «برو» که از دو هجای «ب + رو» تشکیل شده است و اصل اقتصاد زبان به ما می گوید که «گئت» تورکی از «برو» فارسی مقتصدتر و به صرفه تر و آسان اداتر است. مثال دیگر «چیخ» که در فارسی می شود: «بیرون برو» (4 هجایی). مثالهای دیگر نیز همین گونه هستند.

حال این مثالها دربارۀ مفاهیم و کلمات با هجای کم است وگرنه مفاهیمی در تورکی هست که با یک کلمه کار یک جمله فارسی را می توان ادا کرد مثل : «اؤلدوتدورموشموشلر» که این فعل سببی واداری درجه 2 (سببی سببی یا واداری واداری) اصلا در فارسی وجود ندارد و معادل فارسی آن را شاید می توان چنین گفت: «سبب کشته شدن او شده بودند» یا «دستور قتل او را به کسی/ کسانی داده بودند که کسی/ کسانی او را/ آنها را بکشند». یا کلمۀ «اونوتولماز» (4 هجایی) که فارسی اش می شود: «فراموش نشدنی» (6 هجایی) و یا کلمۀ «گیرلمز» (3 هجایی) که فارسی اش (یا بهتر بگوییم عربی اش!) یک ترکیب می شود: «ورود ممنوع» (4 هجایی) و البته هزاران هزار از این نمونه ها می توان برشمرد.

این فقط یکی از هزاران برتری زبان باقاعده و مظلوم تورکی بر زبان بی قاعده و ظالم و قاتل و جعلیِ فارسی است. 

زبان تورکی زبانی با قاعده

تا این جا فهمیدیم که زبان تورکی زبانی موجز و مقتصد است و کلمات آن دقیقا مطابق اصل اقتصاد زبانی تولید می شوند برای همین هم ماندگار هستند و هم با کمترین کلمات و صرف کمترین انرژی بیشترین بهره وری و نتیجه عاید سخنگوی زبان تورکی می شود. اما برای اثبات باقاعده بودن زبان تورکی دلایل و شواهد زیاد است از قبیل «قانون هماهنگی مصوتها و صامتها» شیوۀ کاملاً باقاعده در تولید اسم/ صفت / قید و فعل که در این مقاله بررسی کردیم و غیره. اما این جا فقط با ذکر یکی از موارد مهم قاعده مند بودن زبان تورکی را با زبانهای فارسی و انگلیسی می سنجیم:

بن ماضی از مصدر دیدن در زبان فارسی می شود: «دید»، بن مضارع از مصدر دیدن می شود: «بین». سؤال این است:  به راستی فکر کنیم: آیا «دید» هیچ شباهتی به «بین» دارد؟ با کدامین قاعده و قانون زبان شناختی می شود «دید» را به «بین» ربط داد؟ آیا یادگیرندگان زبان فارسی، ملل غیرفارس  از جمله فرزندان مظلوم ملت اسیر تورک آزربایجان، راهی به جز اتکا به حافظه و حفظ این بنها برای فعل سازی دارند؟ اتکا به حافظه در یادگیری یک زبان یعنی این که این زبان قیاسی و بی قاعده  و در نتیجه ضعیف است و هیچ قاعده و قانونی برای فراگیری آن نیست. مسئلۀ مهمی که زبان آموزان خارجی، اروپایی و آمریکایی نمی توانند فارسی را به راحتی و آسانی تورکی یاد بگیرند، همین قیاسی و بی قاعده بودن زبان فارسی است. زبان انگلیسی نیز هم خانواده زبان فارسی و زبانی بی قاعده و تصریفی است. زبانی که بیش از 105 فعل بی قاعده دارد نمی تواند زبانی باقاعده محسوب شود. منتها استعمار برایش قاعده و قانون می تراشد. به عنوان مثل کلمات go و went و gone چه شباهتی به هم دارند؟ جز این که زبان آموز زبان انگلیسی باید آنها را به ناچار برای کاربردش حفظ کند (درست به مانند زبان بی قاعده فارسی). یعنی هیچ ضابطه ای جز حافظه برای آموختن فارسی و انگلیسی نیست.

حال بیاییم ببینیم در زبان اصیل و باقاعدۀ تورکی وضعیت چگونه است: در زبان اصیل و باقاعدۀ تورکی برای نمونه ای از هزاران هزار بن، ما بن «گؤر»  (بین/ ببین) را داریم که از این بن هم اسامی متعدد و هم افعال متعدد ساخته می شوند. در ضمن خود این بن به تنهایی ارزش امر مفرد را دارد. بعضی اسامی/ صفات که از این بن ساخته می شوند: «گؤروش، گؤرمک، گؤروکوم، گؤرملی، گؤرمه میش، گؤرونتو و...»؛ در عین حال همین بن «گؤر» در ساخت تمامی فعلها، تکرار می کنم در تمامی فعلها، بی هیچ تغییری در ابتدای فعل می آید. یادآوری می کنم که در زبان غنی تورکی برخلاف زبان ضعیف فارسی که فقط 10 تا 11 زمان برای فعل داریم (پنج/ هفت ماضی، سه مضارع و یک مستقبل)، بیش از 55 زمان برای فعلهای ساده و شرطی داریم که با توابعش (انواع فعلهای ساده و شرطی) اگر حساب کنیم از مرز 100 زمان می گذرد. در تمامی این زمانها و صیغه ها بن «گؤر» در ابتدای همۀ افعال بی هیچ تغییری می آید. برای مثال: زمان ماضی ساده (مطلق): «گؤردوم، گؤردون، گؤردو، گؤردوک، گؤردونوز، گؤردولر»، زمان مضارع اخباری (حال خبری): «گؤرورم، گؤرورسن، گؤرور، گؤروروک، گؤرورسونوز، گؤرورلر»، زمان آیندۀ دور خبری (آیندۀ قطعی): «گؤره جه یم، گؤره حکسن، گؤره جک (دیر)، گؤره جه ییک، گؤره جک سینیز، گؤره جکلر» و ... به همین ترتیب همه ساختها و صیغه های افعال تورکی ساخته می شوند و در همۀ آنها بن، که «گؤر» باشد، می آید. قاعده و قانون به همین می گویند. میشل مالرب زبان شناس فرانسوی در کتاب «زبانهای مردم جهان» در بررسی زبانهای پیوندی (زبان تورکی مهمترین و گسترده ترین زبان پیوندی دنیاست)، ضمن برشمردن ویژگیهای زبان تورکی دربارۀ دستور زبان تورکی می نویسد: «دستور زبانهای تورکی بسیار باقاعده است و در ان استثنایی وجود ندارد». یعنی تورکی به مانند فارسی و انگلیسی پر از تبصره و استثنا نیست و به حق «باقاعده ترین زبان بشری است».       

 تبلیغ و ترویج «آذری فاذری مانقورتی» خطرناکترین شگرد نژادپرستانۀ شوونیسم حاکم فارس در نابودسازی تدریجی زبان اصیل تورکی آزربایجانی

راز ماندگاری زبان تورکی با وجود تغییر و تعویض عمدی و نژادپرستانۀ اسامی و حروف با بررسی «زبان آذری» که گونه ای تورکی مسخ شده و جعلی و پر از کلمات فارسی و عربی است و نژادپرستان ضد تورک و ایدئولوگهای زبان شناس پان ایرانیست از جمله غلامعلی حدّاد عادل ایدئولوگ و استراتژیست ضد تورک و ضد آزربایجان و نژادپرست شاخص الگوی حاکمیتی و فکری ضد تورک شیعۀ پارسی یا اسلام آریایی در سدۀ اخیر که با طرحها و برنامه ریزیهای شیطانی و مطالعات زبان شناختی گسترده و پرورش میلیونها مانقورت در مراکز مخوفی چون فرهنگستان زبان فارسی و مراکز مطالعات استراتژیک جمهوری اسلامی ایران، در آزربایجان جنوبی کوشیده اند رایج کنند، معلوم می شود.

نژادپرستی حاکم فارس در ایران یک سده است که ما تورکها را به عنوان انسان ایرانی نمی شناسد و تعریف نمی کند و به رسمیت نمی شناسد. شعار این الگوی نژادپرستانۀ فاشیستی برای ما چنین است: «یا آذری شو یا بمیر»! و وقتی ما می گوییم که «این آذری دیگر چه زبانی است؟ لطفاً معرفی کنید!». از آنجا که «زبان آذری» مورد ادعای این شیادان ضد تورک چیزی جز باد هوا و توهم و دورغ نیست و در اصل قصد قالب کردن زبانهای تاتی و تالشی را به عنوان زبان اصیل آذری (؟!) به ملت ما دارند، از این رو با شیادی تمام حاصل سالها تجربۀ فاشیستی شان در مرکز مطالعات فرهنگی و سیاسی شان را جلوی ما می گذارند: گونه ای زبان مسخ شده که همه اجزای جملات آن فارسی و عربی (غیر تورکی) است و تنها «فعلها» تورکی هستند، توضیح این که  کلّیّۀ اجزای جمله از جمله اسامی و قیود و حتّی حروف به زبانهای فارسی و عربی است امّا تنها فعل جملات، که رکن و پایۀ اصلی زبان است بی تغییر، تورکی می ماند. فعالان حرکت ملی آزربایجان جنوبی به طنز این  جعل زبان را «آذری فاذری» (آذری جعلی که در اصل فارسی است)  یا «آذری مانقورتی» یا «فاذری مانقورتی» (آذری مورد استفاده توسط مانقورتهای ضد تورک پارس پرست) می¬نامند. ما نیز یک بار برای همیشه نام این زبان جعلی و جعل زبان تورکی را «آذری فاذری مانقورتی» می گذاریم و از دوستان ملتچی آزربایجانی می خواهیم در مورد نامیدن این زبان وحدت رویّه داشته باشیم. اما باید بدانیم که این کوششها کاملا سیستماتیک، برنامه ریزی شده و تحقیق شده، دولتی و حاکمیتی است به نحوی که به صدا و سیمای مراکز تبریز، اردبیل، زنگان و اورمو از مرکز بخشنامه محرمانه می کنند که باید 90 درصد برنامه های تلویزیونی و دیالوگها و مونولوگهای زنده و ضبط شده در صدا و سیمای مراکز استانهای تورک نشین به فارسی باشد و تنها ده درصد به تورکی! این یعنی دستورالعمل رایج کردن آذری فاذری در رسانۀ سراسری جمهوری شیطانی ایران.

جعل زبان تورکی از نوع آذری فاذری، از آن لحاظ جالب توجه است که بر خلاف زبان فارسی، زبان پیوندی و اصیل تورکی هم از لحاظ افعال (بیش از 24000 فعل با قاعده و اصیل) و هم از نظر اسامی (هزاران هزار اسم متداول در جهان تورک)، زبانی بسیار غنی است امکانات فراوان برای جمله سازی و البته (بدون نیاز به فرهنگستان و تنها بر اساس شم زبانی متکلمانش) امکانات بسیار غنی و ارزشمند برای لغت سازی دارد و هیچ نیازی نیست که برای این کار از کلمات فارسی یا حتی عربی وام بگیرد.

 بررسی این گونۀ زبانی جعلی برای تبیین اصل ماندگاری افعال بسیار جالب است:  مثال از زبان یک مسئول مانقورت امور کشاورزی در تلویزیونهای فارس زدۀ اردبیل و تبریز و ارومیّه به زبان جعلی آذری فاذری: «در راستای اجرای تحقیقات برای بهینه سازی آبیاری اراضی کشاورزی نتیجه آلمیشیق کی...» می بینیم که به جز فعل «آلمیشیق» که نمی توان کاری با آن کرد (!)، و اگر به جای ان فعل «گرفته ¬ایم» بگذاریم جمله کاملاً فارسی می¬شود، همگی اجزای جمله (حتّی حروف «در» و «برای») فارسی و عربی هستند امّا مانقورت تعلیم دیده یا خودباخته، فعل «آلمیشیق» را به اصطلاح «خالا خاطیرین قالماسین»! تورکی آورده است تا به اعتراض کنندگان هویّت طلب تورک بگوید که «من ده زبان تُرکی دانیشدیم دا»!! به نظر شما چرا دشمن خونی ملت تورک آزربایجان، یعنی شوونیسم حاکم فارس، با سوء استفاده از امکانات حاکمیتی جهنمی رسانه ای، فرهنگستان زبان فارسی، و آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بنیاد ایران شناسی و غیره که دربست در اختیار اوست، «آذری فاذری» را در آزربایجان جنوبی رایج می کند؟ جواب این سؤال با توجه به محتوای این مقاله آسان است: سیستم نژادپرست ضد تورک فارس به خوبی به قدرت زبان تورکی و توانایی و پتانسیلیته این زبان در واژه سازی (بدون نیاز به فرهنگستان و فقط با اتکا به شم زبانی متکلمانش) آگاه است، بنابراین با رزیلانه ترین و ضد بشری ترین توطئه ها و برنامه ها و طرحهای سیستماتیک و دولتی می کوشد این زبان را از بن و ریشه بزند. توضیح این که متخصصان ضد تورک ایرانی طبق حساب شده ترین برنامه ها ابتدا می کوشند با ترویج و تبلیغ زبان تورکی مسخ شدل آذری فاذری مانقورتی، با حذف عمدی اسمهای تورکی، صفات تورکی، قیود تورکی و غیره (تمامی اجزای جملات به جز فعلها) دستها و پاهای قدرتمند این زبان را قطع کنند و فقط افعال را که رکن زبان تورکی هستند نگه دارند و پیش بینی انها این است که این فعل هم با گذشت زمان و آمدن نسلهای جدید، خود به خود حذف می شود و خواهیم توانست زبان تورکی را به تمامی از صحنۀ ایران آریایی بزداییم و حذف کنیم. نقشه شیطانی نژادپرستانۀ ضد تورک این خبیثان ضد تورک این است. حرکت ملی آزربایجان با مبارزان جان بر کف، صادق، فعال و کوشای خود در مقابل چنین توطئه هایی ایستاده است و با کوششهای ما فعالان حرکت ملی به نظر می رسد این توطئۀ خبیثانۀ حاکمیت ضد تورک هم به ثمر نخواهدنشست و این زبان گونۀ مسخ شده و جعلی و مزخرف «آذری فاذری مانقورتی» به درد خود مانقورتها و ارباب نژادپرستشان، غلامعلی حداد عادل و فرهنگستان فاشیستی ضد تورک زبان فارسی اش و اربابان نژادپرستشان می خورد نه ملّت بزرگ و تاریخ ساز تورک آزربایجان.

رایج کردن سیستماتیک زبان جعلی «آذری فاذری مانقورتی» تنها یکی از هزاران توطئه، نقشه، برنامه و طرح شیطانی نژادپرستانه ای حاکمیتهای ضد تورک پهلوی و جمهوری شیطانی (سیستم حاکمیتی نژادپرستانۀ ضد تورک فارس) در سدۀ اخیر برای نسل کشی فرهنگی و زبانی ملت تورک آزربایجان است و باید بگوییم یکی از زیرکانه ترین، خطرناکترین و موذیانه ترین و شیطانی ترین طرحها و برنامه هایی است که مراکز مطالعات استراتژیک سیاسی و فرهنگی جمهوری شیطانی ایران با همیاری اوپوزیسیون قلابی کورش پرست و ضد تورک این حاکمیت طرح و اجرا شده و می شود. وقتی که حتی با نسل کشی موحش سال 1325هـ.ش. و سالهای بعد از آن که همۀ انسانهای تورک را که قادر به خواندن و نوشتن به زبان مادری بودند، و تمام نخبگان و خواص سیاسی، فرهنگی، هنری و تمامی باسوادهای ملت تورک را از دم قتل عام کردند یا در اردوگاههای مخوفی چون کمپ «بدرآباد» خرم آباد (لرستان)، تعداد بیش از 6000 خانوادۀ تورک آزربایجانی را که بعد از سال سیاه 1325 هـ.ش. / 1946م. به آنجا تبعید کرده و در سخت ترین و جانکاه ترین شرایط استالینیستی- پهلویستی چون عدم پوشش و سرپناه و خوراک مناسب حتی در زمستانهای سخت، تمامی ان 6000 خانوادۀ هوادار فداییان آذربایجان را، حتی اطفال شیرخواره شان را با گرسنگی و رواج بیماریهای کشنده قتل عام کردند تعداد شهدای حکومت ملی آزربایجان به بیش از 75000 نفر رسید و نتوانستند ملت تورک را با قتل عام سیاسی نابود کنند، با تمام قوای اهریمنی شان و با سوء استفاده از تمامی امکانات علمی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و فرهنگی دولتی که دربست و مطلقاً در اختیار خودشان است، بیش از 90 سال است که با پیشرفته ترین روشهای فاشیستی- راسیستی در جهت امحای زبانی و فرهنگی و معنوی ملت تورک آزربایجان کوشیده اند و می کوشند و رواج «آذری فاذری مانقورتی» یکی از آخرین حیله ها و یکی از مؤثرترین شگردها و تاکتیکهای این موجودات پست نفرت انگیز نژادپرست ضد انسان، ضد فرهنگ،  نژادپرست، فاشسیت، ضد تورک پست دو پای ایرانچی است. بهوش باشیم و بدانیم هر کسی که به زبان «آذری فاذری مانقورتی» حرف بزند و آن را تبلیغ کند و ترویج دهد و یا تورکانی که به بچه های معصوم کوچکش به جای  زبان مادری تورکی فارسی یاد دهند و در جهت تحقیر زبان اصیل و بزرگ تورکی و فرهنگ ناب و اصیل آزربایجانی به هر نحوی از انحا بکوشد، هر که باشد پانفارس ضد تورک و مانقورت است.  

اوجالان ساوالان- جمعه 1394/12/28        2015/03/18

Share/Save/Bookmark