چاپ و توزیع گستردۀ پوسترهای رنگی یک مانقورت ورزشکار و کلیپ گرگ، دو توطئه از توطئه های حاکمیت نژادپرست جمهوری اسلامی ایران- اوجالان ساوالان

توضیح: این مقاله را در سال 1389 هـ.ش. و در پی توهین هواداران نژادپرست ایرانچی و ضد تورک تیم فوتبال پرسپولیس تهران در مردادماه همان سال به ملت تورک آزربایجان و حوادث بعد از آن (هواداری سرمربی تورک تیم پرسپولیس از هواداران فحاش نژادپرست فارسچی) نوشته بودم و چون حاوی نکاتی آموزنده و تأمل برانگیز است، اکنون با ایجاد تغییراتی برای نشر می فرستم. البته موضع امروز ما فعالان حرکت ملی نسبت به این ورزشکار بخصوص بعد از کمکهایی که در زلزلۀ اهر هریس ورزقان در تابستان سال 1391 هـ.ش. به هزاران هزار تورک مظلوم ملت آزربایجان کرد و افشاگریهای بعد از آن اقدام تحسین برانگیز، تغییر پیدا کرده و مثبت شده است و اکنون موضع ما به تندی آن روزها نیست، برای همین به جای اسم ایشان از نشانۀ اختصاری استفاده کرده ام.

مقدمه

به تازگی در شهر اردبیل متوجه دو سناریوی جدید از توطئه های بی شمار حاکمیت نژادپرست ضد تورک فارس جمهوری اسلامی ایران در اردبیل علیه ملت مظلوم آزربایجان جنوبی شدم که عبارتند از:

          الف- چاپ و توزیع گستردۀ پوسترهای رنگی و بزرگ و باکیفیّت یکی از ورزشکاران مانقورت اردبیلی (ع.د.) در سطحی بسیار گسترده و بی سابقه و در میان همه مغازه داران و کسبۀ اردبیل به صورت رایگان!

          ب- توزیع همزمان و عجیب و گسترده کلیپ موبایل موسوم به «گرگ» در میان اکثر جوانان اردبیل!

بررسی و تحلیل این دو ترفند جدید حکومت نژادپرست ضد تورک پانفارس جمهوری اسلامی:

این روزها شاهد چاپ و توزیع عجیب و بی سابقه پوستر یکی از ورزشکاران مانقورت اردبیلی (ع.د.) در شهرستان اردبیل و چسباندن این پوسترهای یکسان تقریباً در تمامی مغازه ها و مراکز خرید و بازارها و پاساژهای این شهرستان بزرگ از طرف نهادهای تبلیغاتی رژیم نژادپرست فارس ایران هستیم.

این اقدام عجیب دقیقاً در زمانی صورت می گیرد که مانقورت یادشده، سخنان موهن، نژادپرستانه، ضد آزربایجانی و فاشیستی و پانفارسیستی خود را در مصاحبه معرفش با «خبرنگار خبرگزاری فارس» ایراد کرده و هواداران تیم تراختورسازی آزربایجان مظلوم (در اصل کل مبارزان حرکت ملی آزربایجان جنوبی) را که گناهی به جز خواستن حقوق بشر قید شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به ویژه تمامی مواد مندرج در اعلامیه جهانی حقوق زبانی است و برای مثال آزادی آموزش به زبان تورکی برای تورکان در ایران را می خواهد و شعارشان «تورک دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه» است، متهم به «پان ترکیست» بودن و «تشویق آتاتورک» (!) و «دادن مملکت به آتاتورک»!!! کرده است و به آسانی و با بی غیرتی تمام و خونسردی کامل و حیرت آور که تنها از یک «مانقورتِ ساتقین» تمام عیار و ضد تورک بی غیرت برمی آید، از شعارهای نژادپرستانۀ چهل هزار فارس زبان نژادپرست تهرانی و غیرتهرانی طرفدار تیم «پرس پولیس یا پارس پولیس» که همگی با هم داد می زده اند «ترکه صداش درنمیاد صدای عرعر نمی آد»!!! و «تبریز پاره پاره ک...رم به ک... خواهرت»!!! و غیره گذشته است!

البته نقد و تحلیل این حرکت تامل برانگیز این مانقورت قبلاً توسط فعالان ارزشمند حرکت ملی آزربایجان «سید حیدر بیات» و «سید جواد علوی» و دیگران انجام گرفته و نیازی نیست که من تکرار مکرّرات کنم اما نکته ای که روی آن می خواهم روی آن تأکید کنم اهداف پنهان حرکت مذبوحانۀ و شیطانی رژیم فارس تهران در چاپ و پخش پوسترهای این مانقورت ضد تورک است.

قبل از هر چیز باید به عنوان یک اردبیلی مللتچی تورکچو آزربایجانچی و برای ملت مظلوم آزربایجان خون دل خورده و فعالیّت کرده و زندگی خود و آینده اش را و جوانی اش را در راه حرکت ملی آزربایجان صرف کرده و می کند باید به این نکتۀ مهم تأکید کنم که بهوش باشیم :

«ورزشکار مانقورت ایرانچی حتی اگر در لیگهای فوتبال اروپایی بزرگ بازی کرده باشد و حتی اگر قرهمان جهان باشند و به به زبان تورکی حرف بزنند، نماد اردبیل نیستند؛ نماد آزربایجان نیستند؛ صرفاً نماد ایران و نژادپرستی ضد تورک ایرانچی هستند».

ورزشکاران مانقورت را حاکمیت فارس ایران پرورده و آموزش داده و مغزشویی کرده و مطرح نموده است. هدف شوم حکومت ایران از این مغزشویی و آموزش و پرورش و به اوج رساندن ورزشکاران مانقورت همانا اختلاف انداختن بین تبریز و اردبیل (دو شهر کلیدی آزربایجان جنوبی) است. متأسفانه در بررسی اشعار و شعارهای برخی از انسانهای ناآگاه و خام تبریز به این شعار تفرقه افکن برخوردم که «او اردبیل بو تبریزی ساتیبدیر»!!! به عنوان یکی از هزاران فعال اردبیلی حرکت ملی آزربایجان، باید هشدار بدهم که در شرایط کنونی طرح چنین شعاری به بهانه حرفهای یک ورزشکار مانقورت، در ضدیت با تبریز و تبریزلی، برای حرکت ملی آزربایجان از زهر خطرناکتر است. چرا که متأسفانه باید اعتراف کرد که رژیم نژادپرست جمهوری سلامی در اردبیل با خفقان عجیبی که بعد از خرداد 1385 در اردبیل ایجاد کرده است، در راه اهداف شوم آسیمیلاسیون ملت آزربایجان مخصوصا در اردبیل تلاش مذبوحانۀ شدید و گسترده ای می کند. و این هشدار بزرگ من به فعالان حرکت ملی در اردبیل است که دیگر زمان ترس از جان نیست، باید با تمام قوا شبانه روز مبارزه کرد. اکنون وضعیت اردبیل از همه جای آزربایجان خطرناکتر شده است و بسیاری از زنان بی خبر اردبیلی، تحت تأثیر تبلیغات شبانه روزی و ایدئولوژیک حاکمیت ضد تورک جمهوری اسلامی ایران، به بهانه های واهی و مسخره با جدیّت در حال یاد دادن فارسی (زبان دشمن و قاتل زبان تورکی و زبان استعمار نژادپرست ضد تورک ایران) به فرزندان کوچک و معصوم و کم سن و سال بی گناهشان هستند به بیان دیگر یک نسل کشی فرهنگی کامل و تمام عیار در اردبیل در حال شکل گیری است که طوفان آن 4 یا 5  سال دیگر چشم تمام آزربایجان را اذیت خواهد کرد.و یکی از حساسترین و استراتژیک ترین مناطق آزربایجان جنوبی به همین سادگی و آسانی از دست خواهد رفت.

 در نزد فعالان حرکت ملی در اردبیل ورزشکاران مانقورت اردبیل هر که باشند، هیچ چیز نیستند به جز «مانقورت» خودفروش ضد تورک «ساتقین» بی ارزش که «به اندازه پوست پیازی» ارزش ندارند. مانقورت ورزشکار برای ما فعالان اردبیلی حرکت ضد نژادپرستی آزربایجانی یک «مرده» است و ما فعالان حرکت مقدس ملی آزربایجان او را ساتقین یعنی «مجسّمۀ خود فروشی و آزربایجان فروشی و بی غیرتی» که دیدنش مایۀ ننگ و خجالت و عرق ریزی هر اردبیلی و آزربایجانی با غیرت و هر تورک غیرتمند و هر انسان آزاده ای است، قلمداد می کنیم. حرکت ملی آزربایجان بر اساس هدف مقدّس و انسان دوستانۀ اعادۀ حقوق بشر (حقوق انسانی ملی، زبانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ...) به میلیونها انسان تورک آزربایجانی در ایران به وجود آمده است و «با هیچکس تعارف ندارد».

مانقورت هر که باشد، سمبل تورک تهی شده از خود و از اصل است که حکومت ضد تورک او را ساخته و حکومت خواسته است که بر ضد ملت خودش حرف بزند. در بازی مرگبار «اؤلوم- اولوم» (مرگ یا زندگی) که حاکمیت پارس پرست جمهوری اسلامی ایران علیه اردبیل و تبریز و کل آزربایجان جنوبی راه انداخته است، برای ما هیچ جایگاهی ندارد و بالعکس برای حکومت یک مهرۀ طلایی و یک برگ برندۀ بسیار ارزشمند است از این رو برای آخرین بار به اردبیلی ها (مردم عادی اردبیل نه فعالان آگاه حرکت ملی آزربایجان) هشدار می دهیم که مواظب باشند که دچار این اشتباه مهلک نشوند که «اردبیل را مساوی ع.د. بدانند». چراکه تنها راه برنده شدن در این بازی شوم تنها و تنها «حفظ زبان مادری، زبان تورکی آزربایجانی» در میان تهاجم و شبیخون گسترده و ناجوانمردانه فرهنگی و سیاسی پلید حاکمیت فارس در تبلیغ و ترویج همه جانبه و کاملا گسترده و سیستماتیک زبان فارسی است و همین مشکل اصلی ماست نه ع. د. (اردبیلی) و ک. ب. (تبریزی) و ... .

قبل از روشن شدن ماهیت این مانقورت خودفروخته (ع.د.)، عکس بزرگ او در یک عکاسی در مرکز شهر (چهارراه اردبیل) نصب شده است و در بعضی از خیاطی ها مثلا در خاتم النبیین و در جاهای دیگر شاهد عکسهای بزرگ او بودیم اما اقدام تأمّل برانگیز حکومت در چاپ و نشر گسترده پوسترهای بزرگ این مانقورت در اردبیل بین تمامی مغازه داران و تمامی مراکز اداری و فرهنگی شهر چیزی جز ادامه سیاست شوم تجزیه آزربایجان نیست که با ضدیت اندازی بین اردبیل و تبریز در سالیان دراز و زمان ریاست جمهوری ملا رفسنجانی پلید جانی ضد تورک و ارمنی پرور آغاز شد. حاکمیت در دهۀ شصت و اوایل دهۀ هفتاد شمسی چنین به ذهن مردم اردبیل القا می کرد که گویی بودجه های کلانی را به مرکز استان آذربایجان شرقی (تبریز) می دهد و تبریز همه را برای خودش خرج می کند و به اردبیل چیزی نمی دهد. در حالی که در ان روزگار به خود تبریز هم به اندازۀ یک صدم اصفهان بودجه نمی دادند، و از طرف دیگر در آن زمان به شهرستان قزوین که از توابع استان زنگان (زنجان جعلی) بود، به دلیل نزدکی قزوین به تهران و در پروسۀ فارسسازی شهرهای آزربایجان جنوبی، به اندازۀ دهها برابر مرکز استان (زنگان) رسیدگی می کردند و کارخانه و شغل ایجاد می کردند.  باری، اردبیل در سال 1372 هـ.ش. استان شد و از همان آغاز به بهانه ضدیت و رقابت با تبریز، با طرحهای شیطانی بی شماری زیر پرده دین و شیعه گری انجام شد. سیاست های ضد آزربایجانی در اردبیل به این صورت بود که حکومت پارس پرست جمهوری سلامی ایران حرکت ملی آزربایجان را محدود به شهر تبریز می کند و چنین تلقی عامیانه و سفیهانه ای در ذهن بسیاری از مردم اردبیل آفریده است که گویا ما فعالان حرکت ملی آزربایجان می خواهیم شهر اردبیل را از اسارت تهران به در آوریم و به زیر سلطۀ تبریز درآوریم! گویا آزربایجان جنوبی صرفاً در تبریز خلاصه می شود و بس!!! و گویی شهر تبریز از اردبیل از نظر زبان و هویت و ملیت جدا است!!!

نکتۀ جالب در شعارهای زیر عکسهای مانقورت

در زیر عکس «ع.د. مانقورت» در این پوسترهای بزرگ پخش شده به جملۀ «یاشاسن ترک اوغلی»(!) برمی خوریم که با توجه به املای درست تورکی جمله که باید باشد «یاشاسین تورک اوغلو» در می یابیم که جملۀ مزبور نه کار یک مللتچی دلسوخته بلکه کار یک مانقورت حکومتی ضد تورک است که حتّی این همه شعور و فهم ندارد که به املای درست و فونوتیک زبان تورکی آزربایجانی احترام بگذارد. در ثانی اینان چه قدر مضحک و ابلهانه و به زور می خواهند در مورد ملت آزربایجان و اردبیل تصمیم بگیرند. خیلی از کسبه اردبیل که اقدام به چسباندن عکس علی مانقورت به شیشه مغازه ها کرده اند از ریز قضیه و اقدام شوم و نقشه ماهرانه حاکمیت پانفارس باخبر نیستند و صرفاً با احساس پاک تورک بودن ع.د. این پوسترها را چسبانده اند که انتظار می ورد فعالان اردبیلی با تهیه و پخش اعلامیه ها و شعارنویسیها در دیوارهای شهر، ماهیت این خودفروش را برای مردم فهیم و آگاه اردبیل روشن کنند.

پخش کلیپ گرگ درنده در شهر اردبیل به مقیاس گسترده

 مورد مهم دیگر پخش همزمان گستردۀ کلیپ موبایل موسوم به «گرگ» است که البته این مورد چندسالی است در بین مردم اردبیل دیده می شد اما این روزها و با پخش گستردۀ کلیپ مانقورت، بر شدت پخش آن طوری افزوده شده است که من (شیطان شناس حرکت ملی!) با توجه به محتوای این کلیپ عجیب فهمیدم که این کلیپ نیز با توجه به حالت سمبلیک «قورد» و ژشت معروف و سمبلیک انگشتان جوانان مظلوم هویت طلب تورک آزربایجانی در ایجاد شکل «بوز قورد» در قلعۀ بای بک و تظاهرات خیابانی توطئه ای کاملاً حساب شده است که متأسفانه با ناآگاهی مردم اردبیل در این شهرستان توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در حال اجرا است.

آگاهی از این توطئۀ شوم زمانی اتفاق افتاد که یکی از آشنایان من، که شعور سیاسی و ملی و سواد چندانی ندارد، کلیپ مزبور را که «گرگی را ظاهراً در منطقه ای عرب نشین (از لباسهای مردک محلی که گرگ را گرفته اند پیداست) نشان می دهد که چندین رأس گوسفند یک گوسفندداری  بزرگ را تکّه پاره کرده است و بعد در ادامه کلیپ همان گرگ را جلوی سگان چوپان می اندازند و آن حیونات نیز گرگ را تکه پاره میکنند» به من نشان داد و گفت «بیا! دیدی! حالا شما تورکیستها(!) گرگ را دوست دارید ببین گرگ چه حیوان خائن و جنایتکار و خطرناکی است»!!!

 بعد از شنیدن این حرفها تازه متوجه توطئۀ شوم رژیم ملایان ضد تورک پارس در اردبیل شدم. به راستی آیا قیام و فعالیت و دستگیری و شکنجه و زندانی شدن  ما جوانان استقلال طلب آزربایجان برای یک حیوان (گرگ) است یا برای زنده شدن ابتدایی ترین و اساسی ترین حقوق انسانی سی و پنج میلیون انسان زنده تورک آزربایجانی در ایران فارسی اهریمنی؟! مگر نه این که «بوز قورد» (گرگ خاکستری) تنها یک نماد است برای کل ملتهای تورک جهان و همان گونه که در مثل مناقشه نیست، در نماد و سمبل که حالت فرهنگی و کهن الگویی و ارزشمند دارد، نیز مناقشه نیست. در آتالار سوزو (ضرب المثل تورکی آزربایجانی) وقتی کسی زیاد با دل و جرأت و شجاع و نترس باشد می گویند «سانکی قورد اوره گی یئییب» (انگار دل گرگ خورده است) و نیز در میان ملل تورک از جمله ملت تورک آزربایجان گرگ نماد عقل و خرد و فرزانگی و نیز یمن و برکت و خوشبختی و میمنت است، یعنی این که قورد یا گرگ برای ملت 50 میلیونی آزربایجان شمالی و جنوبی و نیز ملت بزرگ 500 میلیونی تورک جهان «نماد جرأت و شجاعت و عقل و خرد و تیزهوشی و فرزانگی و مبارکی و میمنت» است. و یک ملت بزرگ را نمی توان به خاطر اعتقادات ملی و فرهنگی و تاریخی و اسطوره ای خود با چنین کلیپهایی از یک حیوان گرسنه محکوم کرد. کما این که پارسها موجودات موهوم و عجیب الخلقه ای مثل «آرش» و «سیمرغ» و... را طبق خرافات و جعلیات شاهنامۀ مجعول مقدس می دانند و کسی متعرض آنها نمی شود که هیچ، آنها را می ستایند.

جالب این که همزمان با پخش این گونه کلیپهای گرگ در سطح شهر، ملایان حکومتی مانقورت شیطان در مساجد و منابر این چنین مغز بی سوادها و عوام الناس از همه جا بی خبر ملت تورک آزربایجان را پر می کنند که «این جوانان فریب خورده (ما ملتچیهای آزربایجان) دین اسلام و مذهب حقّۀ شیعه را رها کرده اند و گرگ پرست شده اند، برای همین علامت بوزقورد را با انگشتانشان می گیرند که نشان دهند که به جای خدا و محمد و ائمۀ اطهار، گرگ را می پرستند و عقیده دارند که گرگ آنها را آفریده است»!!! و از این گونه شیطنتهای خطرناک.

 می بینید که تئوریسینهای شوم اندیش حاکمیت مذهبی – سیاسی فارس پرست جمهوری شیطانی هرگز نخوابیده اند و شب و روز توطئه می کنند و نقشه سیاه می کشند و نقشه ها و سناریوهای پلید خود را برای آسیمیلاسیون ملت تورک ما عملی می کنند و در عوض ما چه می کنیم و چه کار می توانیم بکنیم؟ آیا کاری غیر از «روشنگری» که بارها و بارها و بارها گفته ام و نوشته ام و  خون دل خورده ام؟ من با صدای بلند و با فریاد اعلام می کنم دیگر وقت تساهل و تسامح و فریفته شدن به شعارهای خودمختاری یا فدرالیسم و غیره نیست «یا زنگی زنگ یا رومی روم». به قول ما اردبیلی ها به جای «موص موص موص» یک بار و برای همیشه باید بگوییم «موصطفا» و قال قضیه را بکنیم! یعنی به جای کنار آمدن با حاکمیت استعمارگر و نژادپرست پارس باید ضمن احترام به تمامی ملل ایران و جهان به طرح و رواج و ایستادگی بر این اصل بپردازیم که «ما ملت تورک آزربایجان یک ملت مستقل و طرفدار آزربایجان مستقل و یکپارچه هستیم و این حق بشری ماست که آزربایجان جنوبی را مستقل کنیم» والسلام. اما باز دلم آتش می گیرد و برای چندمین بار می گویم:

«آییق اولاق، یاتماق اؤلومدور» « بهوش باشیم، خوابیدن مردن است»

اوجالان ساوالان -   17/03/1395       2016/06/06

       

Share/Save/Bookmark