English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

21 آذر؛ روز نسل کشی و نسل سازی- آلغان سالجیق

ما در اینجا جمع شده ایم برای زندانی شدن 50 تن از مبارزان آفریقایی اعتراض کنیم. آنها زندانی شدند، چون به آموزش زبان بیگانه اعتراض میکردند.

آفریکانس زبان آنها نیست. زبان دشمنان آنهاست. بچه های ما چرا باید زبان دیگران را یاد بگیرند؟

اگر قرار است ما زبان آنها را یاد بگیریم، پس باید رئیس جمهور آنها نیز زبان ما را یاد بگیرد. در

سراسر دنیا مردم با حسن نیت برای حقانیت ادعای ما مبارزه میکنند.

"سخنانی از همسر نلسون ماندلا، اسطوره مبارزه با نژاد پرستی"

68 سال پیش در یک چنین روزی بود که فرزندان اصیل آزربایجان جنوبی،بار دیگر پرچم به زیر کشیده شده دموکراسی وانسانیت را در این خاک مقدس برافراشتند.

21 آذر برای هر کسی که بویی از انسانیت برده وخصوصا برای ملت آزربایجان جنوبی در حکم قیزیل آلماست.(قیزیل آلما درطول تاریخ سمبل حق طلبی تورکها، ایده آل ها و گاهی نیز یادآور حسرت های آنهاست).

در21 آذر 1324 بود که فدائیان آزربایجان جنوبی فرقه ی دموکراتیک آزربایجان را تشکیل داده و برای رسیدن به حقوق ملی و پایمال شده خویش به پا خاستند.

21 آذر هم روز نواخته شدن سرود ملی آزربایجان جنوبیست، وهم روز شادی قاتلان ملت آزربایجان جنوبی. هم روز دلدادگان است، هم روز خود فروختگان. هم روز تمدن وانسانیت، هم روز بربریت و درنده خویی. هم روز نسل سازی است، هم روز نسل کشی.

این روز پارادوکسیکال، ریشه در گذشته و رو به آینده دارد. و در یک کلمه بیانگر این جمله محمد امین رسول زاده است که میگوید: اینسانلارا حورییت، میللتلره ایستیقلال.

این روز و واقعه تاریخی، با اینکه میتوانست و میتواند با چشم پوشی از برخی زوایایش الگویی برای تحقق دموکراسی در جامعه چند ملیتی ایران باشد؛متاسفانه چه در دوره  پهلوی و چه در دوره بعد از آن با تخریب ها وتوهین های ناروایی مورد قضاوت قرار گرفته وبا سکوتی سیاه بایکوت گردید.

مخالفین وکسانیکه به جای حرف زدن با سند و مدرک، از راه توهین وتحقیر با فرقه دموکرات آزربایجان برخورد میکنند، معمولا چند دلیل دارند که در لابلای مقاله به ناصواب بودن انها می پردازیم: 1- شوروی آورده بود وشوروی برد 2- کمونیست بود 3- تجزیه طلب بود 4- پشتوانه مردمی نداشت. وبا تکیه بر گزینه چهارم، نسل کشی روز 21 آذر 1325 را متوجه اهالی آزربایجان جنوبی کرده وچنین وانمود می کنند که مردم آزربایجان جنوبی خود وقبل از ورود ارتش شاهنشاهی فرقه ای ها را اعدام خیابانی کرده اند. با اینکه در ادامه ودر جای جای مقاله حاضر به اثبات ناصواب بودن آرای مخالفان خواهیم پرداخت،ولی درهمین جا لازم است به این نکته اشاره گردد که منکران 21 آذر و کسانی که درصدد تحقیر آن بر می آیند، مقدم بر تاریخ با خود امروز مشکل دارند.

حرکت 21 آذر وتشکیل فرقه دموکرات آزربایجان جنوبی به هیچ وجه نقطه آغاز خواسته های ملی ملت آزربایجان جنوبی نبوده، ولی بدون شک مهمترین مظهر تا کنونی آن است.

واقعه 21 آذر هنوز هم بر آسمان آزربایجان جنوبی سایه انداخته است. کسانیکه این واقعه را نفی می کنند با دموکراسی و اصول آن مشکل دارند. دموکراسی هزینه دارد؛ و حکومتی که خود را از اجرای اصول دموکراسی به هر دلیل ناتوان میبیند، به سیستم توتالیتر رو آورده ودر دام فاسیشم فرو می غلتد.

هم در سال های 25-1324 وهم امروز ؛حاکمیت وتئوریسین های آن، یا خود را ناتوان از پیاده کردن دموکراسی در جامعه می بینند، و یا به دلایل خاصی از پیاده کردن آن درجامعه طفره میروند. ودرست به همین دلیل است که هم آن روزها وهم امروز با برچسب تجزیه طلب و... زدن به فرقه دموکرات آزربایجان، سعی درپوشش ضعف های حکومتی خویش نموده، ونیز دست به انکار این حقیقت میزنند که ملت آزربایجان جنوبی قادربه " تعیین حق سرنوشت"  خویش است.

21 آذر برای آزربایجان جنوبی حامل دو پیام است: 1- حاکمیت اراده ملی 2- بی اعتباری حکومت مرکزی. سوالی که در اینجا باید پرسیده شود این است که، 21 آذر تا کی بایکوت خواهد شد؟

آیا زمان تجدید نظر در نگاه هایمان نسبت به مسئله ملل تحت ستم ایران و مخفی شدن در پشت اصطلاح حفظ تمامیت ارضی نرسیده است؟

این سوال راباید ازچه کسی پرسید؟ از جریان اصولگرا؟ یا اصلاح طلب ؟ از سران جنبش سبز یا اوپوزیسیون خارجی؟ از چپ دموکرات یا راست ...؟

کجایند مدعیان حلقه به گوش دموکراسی؟ آیا68 سال جعل تاریخ کافی نیست؟ آیا زمان پایان دادن به هژمونی فرهنگی ملت فارس فرا نرسیده است؟

چیزی که به عمد ازنظر مخالفان فرقه دموکرات آزربایجان  مخفی می ماند، شرایط تاریخی حاکم بر منطقه قبل از روی کار آمدن دولت محلی، ونادیده گرفتن اراده ملت آزربایجان جنوبی است.

هر جنبشی در یک پهنه زمانی(جغرافیا) ودریک ظرف زمانی(تاریخ) وبر اساس شرایط روانی و اجتماعی حاکم بر توده شکل گرفته ، ممکن است این مناسبات را برهم زده ونوع جدیدی از مناسبات و روابط را برجامعه حاکم سازد.

این  مدل:یعنی مثلث زمان ومکان وشرایط روانی ـ اجتماعی  همان مدلی است که دستمان را در تبیین علل تشکیل فرقه دمکرات آزربایجان جنوبی باز میگذارد.

آزربایجان جنوبی در دوره قاجار نخستین ایالت کشوراز لحاظ اقتصادی ـ فرهنگی وحتی سیاسی بود. درهمان دوره  آزربایجان جنوبی به تنهایی هر چهار مرحله تدارک،انجام، نجات وادامه مشروطیت را پیش برد.

این ایالت در سال 1919نیز به رهبری شیخ شهید ،محمد خیابانی،با ایجاد فرقه  دمکرات آزربایجان علیه قرارداد استعماری 1919 به پا خواسته وخواهان اجرای اصول مشروطیت شدند.جنبش شیخ محمد خیابانی نیز پس از شش ماه حکومت بر آزربایجان جنوبی ؛توسط ارتجاع مرکزی سرکوب شد.

اوضاع به گونه ای پیش رفت که رضا پهلوی ،با کمک امپراطوری بریتانیا به قدرت رسید.رضا شاه که در حوزه فرهنگی سیاست یک ملت ـ یک زبان ،وپروژه راسیستی فارسیزاسیون را پیش می برد ،آزربایجان جنوبی را بزرگ ترین دشمن خود می دید.

بهمین دلیل تورکان آزربایجان جنوبی به یک باره مورد هجوم گسترده فرهنگ فارسی ، وتحقیر فرهنگی قرار گرفته ، وبه لقب  "تورک خر"  نایل آمدند. وضع به قدری وخیم بود که در مدارس برای کسانی که فارسی را خوب تکلم نمی کردند ،صندوق جریمه گذاشته بودند.

گرایش فرهنگی حکومت پهلوی منجر به نابودی اقتصاد آزربایجان جنوبی شد ،هتاکی به فرهنگ تورکان آزربایجان جنوبی به قدری بود که مستوفی ،استاندار گماشته شده آزربایجان جنوبی می گوید : مردم این دیار خر هستند،یونجه خورده ومشروط  کرده اند،حالا کاه می خورند وسلطنت رضا شاه را حفظ می کنند.مستوفی آنجائیکه  جوهای فاسد انبار شده در سیلوهای دولت را اسبهای ارتش رضا شاه نیز نمی خوردند،آنها را به تبریز فرستادند می گوید :حال که اسب های رضا شاه این جوها را نمی خورند، میدهم خرهای تبریز بخورند.

در بیانیه ای که اتحادیه کارگران ایران خطاب  به  کارگران آزربایجان جنوبی در 10 اردیبهشت 1310 می نویسد،وضع آزربایجان جنوبی کاملا روشن است. شعار پایانی این بیانیه چنین است : "محو باد اصول وقوانین استبدادی حکومت پهلوی ومجلس او.محو باد فشار ملی که تمام ملل اقلیت را زیر پای یک مشت آقایان و مفت خواران فارسی اسیر کرده است".این بیانیه را می توان بعنوان یکی  از اسناد تاریخی ومکتوب اعتراض ملت آزربایجان جنوبی سرکوب وتحقیر وبردگی ملی به حساب آورد.

اجرای این سیاست های جابرانه  وظالمانه وایجاد ایرانی نوین ،که هر خشت آن با ظلم وجور وخون بنا گردید ،بعد از تبعید پهلوی پدر،با حرکت های دمکرات در آزربایجان جنوبی وکردستان جواب داده شد.

حتی خود رهبر کبیر،شهید سید جعفر پیشه وری بنیان گذار فرقه دمکرات نیز دوازده سال از عمرش را در زندان رضا شاه سپری کرد.بنابراین آزربایجان جنوبی انگیزه زیادی برای قیام داشت.

بعد از سقوط رضا شاه  در شهریور 1320 ،که طرفدار جبهه ی  فاشیزم و آلمان هیتلری بود ؛ناحیه شمالغرب ایران توسط ارتش سرخ شوروی به اشغال در آمد.

بدنبال این حوادث یک سازمان قومی بنام جمعیت آزربایجان شکل گرفت. روزنامه آزربایجان که ارگان این سازمان محسوب میشد، هدف خود را افشا و آشکار سازی ماهیت نژاد پرستانه رژیم پهلوی قرار داده بود.

کسانیکه فرقه دموکرات آزربایجان جنوبی را فاقد پایگاه اجتماعی میدانند، قادر به دیدن سازمانهای مردمی موجود در این ایالت، قبل از تشکیل فرقه نیستند.

قبل از تشکیل  فرقه دموکرات، بغیر از جمعیت آزربایجان، سازمانهای دیگری مثل زحمتکشان آزربایجان، جبهه ی آزادی و همچنین جبهه ی ضد فاشیست نیز در آزربایجان جنوبی فعالیت میکردند.

و فرقه دموکرات آزربایجان با ادغام آنها در یک جبهه ی واحد بوجود آمد.

در فاصله بین تبعید رضا شاه وتحکیم جایگاه محمد رضا شاه که فروغی امور را به دست گرفته بود،قیمت ها 13 درصد افزایش یافته و آذربایجان جنوبی آسایش نداشت به طوری که مردم می گفتند:ما گرسنه ایم ونان می خواهیم.

مجموع این شرایط باعث شد که ملت آذربایجان جنوبی راه برون رفت خود را در همکاری و همسویی با روشنفکران عملگرای خود ببیند.

یکی از این روشنفکران عملگر سید جعفر پیشه وری بود؛وی در زیوه سادات خلخال به دنیا آمد و همراه  با خانواده اش به آذربایجان شمالی مهاجرت کرد ،و در آنجا با ایده های سوسیالیستی که به دنبال انقلاب اکتبر 1917 در شوروی رشد یافته بود،آشنا گردید.

پیشه وری که بعد از آزادی از زندان به انتشار روزنامه آژیر در تهران اقدام کرده بود، در انتخابات مجلس چهاردهم(خرداد 1322) شرکت کرد. همزمان با این روزها جنبش توده ای در آزربایجان جنوبی به گونه ای بود که روز به روز نفوذ تهران در منطقه کمتر میشد. بهمین جهت حکومت مرکزی سرلشکر مقدم را به استانداری آزربایجان جنوبی تعیین کرد، بلکه در این دوره انتخابات، نمایندگان طرفدار خود را به مجلس روانه سازد.

بر خلاف میل تهران، در این انتخابات خویی و سید جعفر پیشه وری با اکثریت آرا به مجلس راه یافتند.

با وجود پیروزی پیشه وری در انتخابات، مجلس ایران اعتبار نامه وی را با این بهانه که وی کمونیست، خائن و غیر وفادار به تمامیت ارضی ایران است، رد کرد.

در رابطه با رد اعتبار نامه پیشه وری دکتر مصدق میگوید:  "اگر وابستگی به عوامل خارجیست، آیا ایشان بدتر از سید ضیا الدین(مزدور و سر سپرده انگلیس) هستند که تاییید صلاحیت نمیشوند؟"

محکوم کردن سید جعفر پیشه وری، و در مرحله بعد فرقه دموکرات آزربایجان، فقط بخاطر داشتن مرام کمونیستی و همبستگی اش به اردوگاه سوسیالیسم- شوروی، تنها بر پایه منطق چپ ستیزی، و از جایگاه کسانیکه  قصد به خاک و خون کشیدن آنرا  داشتند، و کشیدند و می کشند ممکن است.

اگر کمونیسم بد است، چرا برخی از کشورهای اسلامی با کوبا و ونزوئلا و چین و روسیه دست برادری میدهند؟ چرا برخی از کشورهای مسلمان به جای نزدیکی با آزربایجان شمالی،دویم کشور شیعه جهان، با ارمنستان رابطه بس نزدیکی برقرار میکنند؟

اصلا مگر در دوران فرقه دموکرات آزربایجان، مسجدی نابود شد که برچسب ضد دین و ملهد بدانها میزنند؟ آیا عمامه از سر روحانی مسلمانی برداشته شد؟ آیا بالاجبار ریش کسی را تراشیدند؟

مسلمأ نه؛ اینها سخن یاوه گویانی هستند که حاضر به از دست دادن منافع مفتی که از راه استعمار و استثمار ملت مظلوم آزربایجان جنوبی عایدشان میشود، نیستند.

برخیها نیز حمایت فرقه از سوی شوروی را بهانه قرار داده و به تخریب این نهضت دموکراتیک میپردازند. در این رابطه نیز باید به همان مدل زمان – مکان – شرایط اجتماعی متوسل شد.

جنگ دوم جهانی که با پیروزی متفقین به پایان رسیده بود، اینبار به صف آرایی متفقین (روسیه، انگلیس، آمریکا) در برابر هم و آغاز دوره جنگ سرد، و تقسیم دنیا به بلوک شرق و غرب منجر شد.

سیاستمداران آنروز آزربایجان جنوبی که خواهان اصلاح حکومت مرکزی و ایجاد حکومت دموکراتیک در ایران بودند، راه چاره ای جز قرار گرفتن در بلوک شرق نداشتند. چراکه از یک سو مرتجعین تهران در انگلوفیل و آلمانوفیل بودن کارنامه سیاهی داشتند؛ و از سوی دیگر آزربایجان جنوبی در همسایگی شوروی، و خصوصا جمهوری آزربایجان شمالی بوده، و در راه احقاق حقوق تضییع شده ملتشان، با آنها بیشتر احساس یگانگی میکردند.

بی توجه به همه اینها، این نکته را نمیتوان انکار کرد که، جنبشها از بیرون تاثیر میپذیرند. مثلا دوره مشروطه ای سنگش را به سینه میزنیم، مگر سلاح و مواد منفجره مجاهدینش از قفقاز و خاک شوروی تامین نمیشد؟ یحیی دولت آبادی در کتاب "حیات یحیی"  مینویسد که "حکم ابلاغ مشروطیت با مشورت سفارت روس و انگلیس انجام گرفت".

مگر ایران در مقابله با غرب چندین سال خود را به دامان روسیه نینداخت؟ مگر فرانسه اجازه اقامت به آیت الله خمینی در خاک خود نداد؟ مگر...

حالا چطور میشود که مورد حمایت قرار گرفتن این موارد مشروع میشود و فرقه دموکرات نامشروع؟

از طرف دیگر، ایده و آرمانهای فرقه دموکرات آزربایجان نسبتا متفاوت از آرمانهای حزب توده بود.

فرقه دموکرات آزربایجان هویت ملی را بر هویت طبقاتی ارجحیت بخشیده، و یک سنتز فراهم آورد.

و این باعث اختلاف بین فرقه چیها و توده چیها شد.

واقعیت اینستکه با ورود ارتش سرخ به آزربایجان جنوبی،فقط  دست فعالان منطقه در مبارزه علیه حاکمیت راسیستی پهلوی بازتر شد. وگرنه به قول خود شهید پیشه وری، روسها بجز چند تانک از کار افتاده چیز زیادی در اختیار آنها قرار نمیدهند.

21 آذر یک ضرورت تاریخی بود. و حضور ارتش شوروی فقط زمینه حاکمیت اراده ملی ملت آزربایجان جنوبی را تسهیل کرد.

در هر حال آزربایجانیها رد اعتبارنامه نماینده منتخبشان را به مثابه توهینی مستقیم به وحدت و ملیت خودشان در نطر گرفتند. پیشه وری نیز بدنبال این واقعه به آزربایجان جنوبی آمد تا حزب یا فرقه دموکرات آزربایجان را پایه گذاری کند.

کمیته مرکزی فرقه دموکرات آزربایجان با انتشار بیانیه ای در 12 شهریور 1324 هدف خود را دستیابی به خود مختاری کامل آزربایجان جنوبی معرفی کرد. فرقه صراحتا بیان نمود که خود مختاری برای آزربایجان جنوبی بمعنای  جدا شدن از ایران نیست. چراکه بعد از تشکیل دولت ملی، فرقه از عنوان "جمهوری دمکراتیک آزربایجان: ADR" استفاده نکرد، وهمچنین  پیشه وری پستهای  وزارت امور خارجه و وزارت جنگ را که در دولتهای مستقل معمول است، خالی گذاشت.

از طرف دیگر برخی از مغرضین میگویند که هدف شوروی از نفوذ در شمالغرب، جدا کردن آزربایجان جنوبی بود. اینان یا نمیفهمند، و یا نمیخواهند بفهمند که در نوامبر 1943 شوروی نیز همراه با انگلیس و آمریکا در مذاکرات تهران متعهد گردید که بعد از جنگ جهانی دوم(که در 1945 خاتمه یافت) اراضی آنروزی ایران با همان وسعت حفظ شود. پس طبیعیست که نمیتوانست چشمی بر خاک ایران داشته باشد.

و سید جعفر پیشه وری هم با نظر بر همین مذاکرات اهداف خود را پیش میبرد.

تجزیه طلبی در دوران کنونی میتواند خوب و بر حق نیز باشد. یعنی قاعده "حفظ تمامیت ارضی" فقط در برابر حملات کشورهای خارجی میتواند مقدس باشد. بعبارت دیگر جنبشهای آزادیخواهانه داخل هر کشوری این حق را دارند که زیر نام "تقدیس تمامیت ارضی" سر تحمل فرود نیاورند.

با اینکه فرقه دموکرات ادعای تجزیه نکرد؛ما بحث تجزیه طلبی را از آنرو پیش کشیدیم که پیشفرضی منطقی نسبت بدین اصطلاح داشته، و این نکته را یاداوری کنیم که تجزیه طلبی نیز برچسب کسانیست که حاضر به اعطای حقوق ملت آزربایجان جنوبی نبوده و نیستند.

در واقع حکومت ملی آزربایجان جنوبی ادامه دهنده راه شیخ محمد خیابانی بود. همچنانکه هدف خیابانی "از قوه به فعل در آوردن مشروطیت"، و ایجاد انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که پایه های سیستم فدرال دموکراتیک را تشکیل میداد.

بدنبال انتشار بیانیه، سیل تلگرافها از جای جای آزربایجان جنوبی، و در حمایت از فرقه دموکرات به سوی روزنامه آزربایجان براه افتاد.

فرقه در 22 شهریور نخستین کنگره خود را برگزار کرده، و در 29 آبان همان سال مجلس موسسان را در حضور 724 نفر از نمایندگان در تبریز افتتاح کند.

با تلاشهای مجلس موسسان که زمینه برگزاری انتخابات مجلس ملی را فراهم میکرد، در نهایت خواست ملت آزربایجان جنوبی برآورده شده، و در 21 آذر 1324 مجلس ملی در آزربایجان جنوبی استقرار یافت. مجلس در قبل از ظهر همان روز پیشه وری را مامور تشکیل دولت ملی کرد، و بعد از ظهر انروز کابینه پیشه وری مشخص شد.

خواسته های فرقه دمکرات که از روح جامعه آزربایجان جنوبی نشأت میگرفت، ازین قرار بود:

1-استفاده از زبان تورکی آزربایجانی در مدارس محلی و ادارات دولتی

2-تاسیس مجلس ایالتی مطابق قانون اساسی.

3-بازگشت درآمدهای ماحصل از مالیات به منطقه برای توسعه بخشهای مختلف جامعه.

آزربایجان جنوبی. مثلا در سال 1323-1324 بودجه تخصیص یافته به تهران 20 برابر بودجه آزربایجان جنوبی بود. درحالیکه جمعیتش یک سوم آن بود.

4-رساندن تعداد نمایندگان آزربایجان جنوبی به حدود یک سوم کل نمایندگان مجلس.

5-خود مختاری آزربایجان جنوبی در چارچوب سیاسی ایران.

و...

تاسیس این حکومت که پرچم جدیدی برای آزربایجان جنوبی تهیه کرده و سرود ایران را در این منطقه منسوخ کرده بود، باعث تغییرات بسیاری در زندگی و معیشت اهلی آزربایجان جنوبی گذاشت.

در ذیل به اهم اقدامات فرقه دمکرات آزربایجان در فاصله 21 آذر 1324-21 آذر 1325 میپردازیم:

1-با توجه به اینکه بیش از 70 درصد جمعیت آنروز در روستاها و از طریق کشاورزی امرار معاش میکردند؛ اصلاحات ارضی و از میان برداشتن سیستم ارباب-رعیتی به خوبی بیانگر ماهیت مردمی جنبش دمکراتیک آزربایجان است.(16 سال زودتر از کل ایران)

2-برای اولین بار در تاریخ ایران زنان دارای حق رای شدند. یعنی همزمان با اعطای حق رای به زنان در کشورهای ایتالیا و ژاپن.(8 سال زودتر از کل ایران، که همزمان بود با اعطای حق رای به زنان در مراکش، کنگو و کنیا)

3-تنظیم ساعات کاری کارگران مطابق با قانون کاری جدید و حمایت از حقوق تامین اجتماعی کارگران.

4-ممنوعیت کار کودکان و راه اندازی یتیم خانه جهت حمایت از کودکان نیازمند.

5-تاسیس دانشگاه تبریز با دانشکده های زبان و ادبیات تورکی، طب، و کشاورزی. و اختصاص 25 درصد از درآمدهای گمرکی بدین دانشگاه.(لازم بذکر است که مغرضین جهت جلوگیری از نفوذ یاد و خاطره حکومت ملی آزربایجان جنوبی در جوانان معصوم این سرزمین، تاریخ بنای این دانشگاه را به سال 1326 میرسانند)

5-اعتلای فرهنگ و موسیقی و زبان تورکی آزربایجانی.

6-ایجاد ایستگاه رادیویی، مبارزه با بیکاری، افتتاح فروشگاههای دولتی جهت مبارزه با تورم.

7-ایجاد مداریس نوین بسیار، و اجباری کردن سواد آموزی.

8-رساندن 72 تخت بیمارستان  به 800 تخت، فقط در تبریز.

9-ایجاد قشون خلق، و آموزشگاه عالی پلیس نظامی.

10-تاسیس فلارمونیا در تبریز و انواع آموزشگاههای موسیقی برای دختران وپسران.

مرتجعین که بنابر دلایل بی اساس بدنبال راه چاره برای نابودی فرقه دمکرات آزربایجان بودند، تا بهمن ماه 1324 از حل مسئله آزربایجان جنوبی عاجز گشته و کابینه ها یکی پس از دیگری سقوط میکرد.

مشکل عمده در این راه نیز حضور شوروی در ناحیه آزربایجان جنوبی بود. البته هدف شوروی از اشغال آزربایجان جنوبی فشار بر بلوک غرب و مثلا انگلستان بود که مصر و یونان و... را در دست داشت.

با روی کار آمدن کابینه قوام السلطنه،وضیعت تغییر کرد. وی از یک سو به حسین علا دستور داد که در سازمان ملل از شوروی بدلیل اشغال ایران شکایت کرده و آنها را تحت فشار بگذارد.

او که از دیگر سو  تنها راه حل مسئله آزربایجان جنوبی را در شوروی میدید، با شوروی وارد مذاکره شد.

در این مذاکرات اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی منوط به تصویب مجلس پانزدهم شد.

قوام از طرف دیگر ژست آزادی خواهی گرفته، و با سران فرقه دمکرات نیز وارد مذاکره شد.

در دور اول مذاکرات که در تهران برگزار شد، خواسته های فرقه مورد تایید تهران واقع نشد.

ولی در دور دوم، دولت قوام با فرقه دمکرات آزربایجان به توافق رسیده، و فرقه را برسمیت شناخت. اما در پشت پرده به توطئه چینی علیه فرقه پرداخت.

شوروی نیز بعد از کسب امتیاز نفتی اکنون منتظر تصویب آن بود. و این مستلزم برگزاری یک انتخابات سریع برای مجلس بود. قوام این موضوع را روشن ساخته بود که انتخابات تا زمانیکه دولت قادر به نظارت بر آن در سراسر کشور، از جمله آزربایجان جنوبی و کردستان نباشد، برگزار نخواهد شد. بنابراین وجود حکومتهای خود مختار مانعی بر سر راه تصویب امتیاز نفتی شوروی بود.

بنابرین با خروج شوروی از آزربایجان جنوبی، دولت قوام با زیر پا گذاشتن توافقنامه ای که با فرقه آزربایجان امضاء کرده بود، به بهانه نظارت بر انتخابات دوره پانزدهم وارد آزربایجان جنوبی شده، نسل کشی 21 آذر 1325 را رقم زد.

البته شوروی تحت فشار مجامع بین المللی و نیز تهدید آمریکا به استفاده از بمب اتمی عقب نشینی کرد؛ مرتجعین مرکزی نیز با حمایت انگلیس و آمریکا قادر به شکست فرقه دموکرات شدند.

روز سه شنبه، 19 آذر 1325 کمیته مرکزی فرقه دمکرات جلسه ای تشکیل داد تا تصمیمات مقتضی در رابطه با ورود ارتش شاهنشاهی به آزربایجان جنوبی را اتخاذ نماید.

در این جلسه پیشه وری و اقلیتی از کمیته مرکزی طرفدار مقابله با جنگ بوده اند، و اکثریت مخالف جنگ و برادر کشی.

ولی تاریخ نشان داد که نه بر امضاء تهران اعتباری است، نه بر برادر اعتمادی.

چراکه یک سال بعد از برپایی حکومت ملی در آزربایجان جنوبی، و درست در همان روز، دار و دسته ارتجاع و کسانی در دوره حکومت ملی آزربایجان منافع نا مشروع خود را از دست داده بودند، به شهرهای آزربایجان جنوبی ریخته، و با قتل و کشتار بیش از 30000  انسان بیگناه، صفحه ای دیگر بر دفتر مظلومیت ملت آزربایجان جنوبی افزودند.

خشونت بگونه ای بود که در اردبیل آدمها را با تبر شقه کرده بودند. در ارومیه انسانهای بیگناه را از شاخه های درختان توت آویزان کرده بودند. در میانه برای تجاوز به دختر جوانی که منشی فرقه بود،صف کشیده بودند. در تبریز هفته ها چوبه های دار بر افراشته بود، و هر روز صبح جسد چندین قربانی بر سر دار تکان میخوردند. و زیر پای قربانیان کتابهای درسی بزبان تورکی آزربایجانی را به آتش میکشیدند.

26 آذر نیز جشن کتابسوزانیست، که آریامهر محمد رضا شاه بر سر اجساد بی جان شهیدان راه آزادی بر پا میکند. و طنز تلخ تاریخ اینست که آن روزها را روز نجات آزربایجان جنوبی مینامند.

در آن زمان هیچ دولت و هیچ سازمانی به این نسل کشی و کتابسوزی اعتراضی نکرد.

صمد وورغون، شاعر جهانی آزربایجان شمالی، در مقابل این جنایات ضد بشری سکوت را شکسته و در منظومه ای با عنوان  "یاندیریلان کیتابلار" سروده، و آن را در کنگره صلح جهانی پاریس-1952- خواند:

جلاد سنین یاندیردیغین قالاق قالاق کیتابلار     مین کمالین شؤهرتیدیر، مین اورگین آرزیسی

بیز کؤچه ریک بو دونیادان، اونلار قالار یادیگار      هر ورقه نقش اولونموش نئچه اینسان دویغوسو

سؤیله سنمی خور باخیرسان منیم شعیر دیلیمه؟      قوجا شرقین شؤهرتیدیر فوضولینین غزلی

سنمی "تورک خر" دئییرسن اولوسوما، ائلیمه؟      داهیلره سود وئرمیشدیر آزربایجان گؤزلی

ندیر او دار آغاجلاری، ده کیملردیر آسیلان؟        اویونجاقمی گلیر سنه وطنیمین حاق سسی؟

دایان  دایان،اویاق گزیر هر اورکده بیر آسلان      بوغازیندان یاپیشاجاق اونون قادیر پنجه سی

سور آتینی دؤرت نالا چاپ، مئیدان سنیندیر آنجاق      من گؤرورم آل گئیینیب،گلن باهار فصلینی

ق.جا شرقین گونشیدیر یاراندیغیم  بو تورپاق       من یئتیردیم آل بایراقلی ایقیلابلار نسلینی

آلغان سالجیق

گلجک بیزیمدیر

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter