ما همه لسانی هستیم- سیامک میرزائی
در هر کجای دنیا اگر حق یک انسانی پایمال شود و یا خون او به ناحق ریخته شود همه انسانهای جهان گناهکارند.سارتر
انسانها به صرف انسان بودن مسئولیت دارند، مسئولیت هایی انسانی ، اخلاقی،وجدانی و ملی.
در جغرافیای کثیرالمله موسوم به ایران ،ملل مختلفی هر کدام با فرهنگ و زبان و پیشینه متفاوتشان به درازای تاریخ زیسته اند، اما در دوره ای که سیاستگزاریهایی به روش سانترالیزم و مرکزگرایی شدید با شناساندن هویت زبان و فرهنگ یک ملت ،بعنوان یگانه فرهنگ و هویت ای جغرافیا طرح ریزی و اجرا شد،حقوق ملی ساکنان دیگر ملل ایران در معرض نابودی قرار گرفت.
تمرکز و انباشت ثروت در مرکز و ایالت های فارس نشین منجر به فقر دیگر ایالت ها و مناطق ملی غیر فارس انجامید،
تمرکز قدرت در مرکز و اعمال ساخت سیاسی یونیتری،اختیارات سیاسی دیگر ایالت ها را به حد مینیمم رسانید،
تعریف هویت زبانی-فرهنگی فارس،هویت، زبان و فرهنگ دیگر ایالت ها را به طرز شدیدی متاثر نموده و به ورطه وضع فلاکت باری کشانید،
این سیاستهای فرهنگی اقتصادی و ملی در حالی صورت میگیرد که ما در عصر مدرن امروزی درتایید و قبولی نسبیت فرهنگی،رعایت اصول و ارزش های دموکراسی و حقوق بشر،رعایت حقوق ملی اقلیت ها و شناخت و تعریف حوزه های زبانی فرهنگی و توسعه اقتصادی انسانی درتمامی مناطق یک کشور را بعنوان منشورهای زبانی،منشور حقوق بشر،منشورهای جهانی حقوق ملی-مدنی و اقتصادی و حق تعیین سرنوشت ملل متفق القول شده، این برایند اندیشه ها و ارزشهای انسانی جهانشمول را پذیرفته ایم.
در پی اعمال و اجرای سیاستهای ناعادلانه،تبعیضی ، ضد دموکراتیک ، ضد بشری و ضد ملی مرکز، حرکتها و جنبش هایی در حواشی جغرافیای ایران بر علیه مرکز شکل گرفته اند.
حرکت ملی آذربایجان بعنوان نهضت آزادیبخش ملی تورک با گفتمان هویت مقاومتی پا به عرصه سیاسی-اجتماعی ایران گزارده است.
این حرکت با روشهای مدنی –قانونی و منطبق بر اصول و ارزش های دموکراتیک، درصدد مدافعه،حفظ و شناساندن هویت و فرهنگ و حقوق ملی خویش ،بعنوان عضوی از یک حوزه فرهنگی سرزمینی خاص و آزادی از استیلای ملی مرکز ظهور نموده است.
متاسفانه مجریان سیاست های فارسیزاسیون در ایران،گفتمان ،اندیشه و عمل حق طلبانه سیاسی –اجتماعی دیگر ملل را بر نتافته و با اعمال سیاستها و رفتارهای سرکوب و امنیتی کردن فضا،هزینه های جانی-مالی و روانی را بر فعالین ملی-مدنی تحمیل میکنند.
سعید متین پور،آیت مهرعلی بیگلی و دیگر همرزمانش، حسین علیمحمدی، مرحوم امانی و... به دلایل واهی متحمل چندین سال حبس شدند.
در مورد اخیر یکی از فعالین سرشناس ملی آذربایجان بخاطر اعتراض به سیاست های اقتصادی ایران که منجر به خشکیده شدن دریاچه ارومیه گردید، به تحمل یک سال حبس محکوم شده و راهی بند7 زندان اردبیل گردید.
زندانبانان زندان با صلاحدید نیروهای امنیتی از ذکر و ثبت هویتی واقعی وی امتناع نموده بجای عباس لسانی،عباس امانی را ثبت نمودند.
عباس لسانی در اعتراض به عدم رعایت حقوق زندانی اش از جمله حق تلفن و مکالمه و همچنین در اعتراض به تعدی و تعرض ایالتی استان گیلان نسبت به گردنه حیران، بخش حیاتی و جداناپذیر اردبیل ،دست به اعتصاب غذا میزند، و این عمل وی با حمله گارد ویژه زندان به بند 7 و ضرب و شتم وی و دو تن از زندانیان بلوچ میانجامد.
اما در خارج از زندان نیروهای امنیتی به سراغ مغازه ایشان رفته و مغازه شخصی وی را پلمپ میکنند و اما مسئولین امنیتی ذیربط به این اقدامات بسند نکرده و به سراغ محل کارپسر وی که تنها نان آور خانه شان میباشد رفته اند مسئول رستورانی که وی در آنجا مشغول کار بوده، را با زبان تهدید نسبت به اخراج فرزند وی راضی میسازند.
بیتفاوتی و سکوت در برابر چنین اعمال ناشایست و غیر انسانی و غیر شرعی مسئولین ذیربط، گناهی نابخشودنی محسوب میشود،و اعتراض هر وجدان بیدار و انسانهای آگاه و آزاد اندیش را فرا میخواند.
لذا:
اگر دفاع از زبان مادری جرم محسوب میشود ما هم لسانی هستیم
اگر دفاع محیط زیستی از نگین آذربایجان ،دریاچه اورمیه جرم است ما نیز مجرمیم و ما نیز لسانی هستیم
اگر دفاع از گردنه حیران و آستارا بعنوان بخشی از جغرافیای آذربایجان جرم محسوب میشود ما هم لسانی هستیم
اگر دفاع از نوع بشر،دفاع از اصول دموکراسی،دفاع از حوزه ملی-سرزمینی تورک و دفاع از حق تعیین سرنوشت باشد ما هم لسانی هستیم
و اگر دفاع از موجودیت،هستی و آزادی ملت تورک آذربایجان باشد ما همه لسانی هستیم.