English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

بحران هویت در اورمیه را جدی بگیرید وگرنه با توده های عظیم و مردمی ناسیونالیسم تورک روبرو خواهیم شد- حسین عدل خواه

پدران و مادران شهر ما به ظاهر، ریشه همه ناکامی ها، گرفتاری ها ، عقب ماندگی ها و ناملایمات روزگار را در تکلم به زبان مادری دانسته و در بیگانه نمودن فرزندان خویش به هویت ملی با همدیگر به رقابت برخواسته اند. غافل از اینکه ایراد کار در جای دیگری است.

از مقابل بازار آغزی در حال رد شدن هستم که صحبتهای دو دختر که ظاهرشان به دبیرستانی بودن می خورد توجهم را جلب می کند.

” من دونسته  دونسته این حرف رو زدم” جمله ای بود که می شنوم و نمی توانم مانع خنده ام شوم. در حالی که شاید یکی دو متر هم از آنها فاصله نگرفته ام یکی از آنها با عصبانیت رو به من می کند و می گوید: آغا نه دی؟ اوزوون  نه نه باجون یوخده؟

بدون آنکه برگردم قدمهایم را تندتر می کنم وتا پیش از بوجود آمدن بحث و جدلی و احتمالن درگیری، از آنها فاصله می گیرم در حالی که خنده همراه با ناراحتی ام ادامه دارد.

چندی پیش در خیابان پسر بچه ای همراه با مادرش را در مقابل گل فروشی دیدم  که رو به او می گفت: “مامان من قرمز گل می خوام”. و مادرش هم با محبت مادرانه اش داشت توجه بچه اش را به چیزهای دیگری جلب می نمود.

 ” پسرم قرمز گل به چه دردت می خوره آخی ؟”. “وقتی خونه رسیدم به بابایی می گم واست اون آبی ماشین رو بگیره”.

” الان می ریم خونه مامان بزرگ ببینم اکبر دایی برات چی خریده”.

وقتی که راهم رو کشیدم تا از آنها سبقت بگیرم دیگر حوصله مادر به سر رسیده بود و پسر بچه کماکان بهانه گیری می کرد. صدای مادر کم کم بیشتر و بیشتر و تبدیل به فریاد می شد.

“ایت اوغلو ایت نه دیییرسن آخی؟!”

” گل جهنم اول بویانا گوروم”  آخرین حرفهایی بود که با گریه پسرک در هم آمیخته بود  و گوش مرا آزار می داد.

مواردی اینچنینی را کم ندیده و نشنیده ام. در اورمیه بچه هایی را می توان دید که فارسی را با لهجه پیرمردهای ۷۰ ساله تورک صحبت می نمایند.

اصطلاح ” دونسته دونسته” عین ترجمه ” بیله بیله”  و “قرمزگل” ترکیب تورکی است که همشهریان من در اورمیه به زبان فارسی اهدا نموده و لابد بر غنای آن افزوده اند.

پدران و مادران شهر ما به ظاهر، ریشه همه ناکامی ها، گرفتاری ها ، عقب ماندگی ها و ناملایمات روزگار را در تکلم به زبان مادری دانسته و در بیگانه نمودن فرزندان خویش به هویت ملی با همدیگر به رقابت برخواسته اند. غافل از اینکه ایراد کار در جای دیگری است.

هر چند از اشتها و ولع برخی از همشهریان در فارسیزه کردن زندگی خود کاسته شده است اما جمعیت این عده در اورمیه کم نیستند.

زمانی تعداد خانواده هایی که به این کار مبادرت می کردند اندک بود و به برخی از مرفهین و محصلین دکتر مهندس شده شهر محدود می شد. اینها همانهایی بودند که احساس می کردند مدرکشان آسمانی است و ثروتشان در حد و اندازه بیل گیتس! برای همین با دیگران باید فرق می کردند!

وقتی اقشار ضعیف از این موضوع آگاهی یافتند نخواستند که در این سیر تجدد از غافله عقب مانند! و نتیجه آن شد که اکنون می بینیم. تغییر رویه طبقه فرادست و آگاهی آنها از داشته های ملی شان و بازگشت  به  خویشتن نیز دیگر موجب نشده است تا طبقات ضعیف تر به خود آیند.

چنین کنشی واکنش های را نیز در پی داشته است. اینجاست که باید به مارکس و جامعه شناسی او احترام گذاشت. ظهور ناسیونالیسم تورکی در یک دهه اخیر در اورمیه بیش از آنکه به عوامل دیگری بستگی داشته باشد عکس العملی است به بحران هویت ریشه دوانده در این شهر.

پیداست که بحران هویتی شهر ما به این راحتی و به این زودی ها راه حل خود را نخواهد یافت.

شاید تنها حسن این بحران کارساز بودن آن در پیدایش و تقویت ناسیونالیسم تورکی شهر اورمیه بوده است که روز به روز بر تعدد آنها نیز افزون میشود و تمامی اقشار جامعه از دکتر ، مهندس ، دانشجو ، طلبه ، دانش آموز ، کارخانه دار ، کشاورز و … بر حس هویت خواهی آذربایجانی خویش اسرار میورزند و دوستان و آشنایان خود را نیز برای مبادرت در هویت خواهی خویش تلاش میکنند.

نویسنده : حسین عدل خواه _ دانشجوی جامعه شناسی

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter