اسبابکشی از زابل، قدغن!
آذوح: محسن کاکارش
مشکلات زیست محیطی در ایران در چند سال گذشته تجمعات و اعتراضهای اجتماعی و سیاسی زیادی در مناطق مختلف به دنبال داشته است.
اعتراضهای مردم در مناطقی مانند اهواز به شکل زنجیرههای انسانی برای حمایت از رود کارون و در ارومیه به شکل تجمعات خیابانی جلوهگر شده است. این تجمعات گاهی با دخالت نیروهای امنیتی و سرکوب معترضان به پایان رسیده است.
خشکسالی و مساله کمبود آب، یکی از نمونههای مشکلات زیست محیطی در ایران است که به مهاجرت از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، دامن زده است و به شکل یک معضل اجتماعی درآمده است.
خبرآنلاین در پیوند با همین موضوعات و بهطور کلی تغییر اقلیم و گرمایش زمین و تاثیرات و ابعاد آن در ایران، میزگردی با حضور جمعی از کارشناسان این حوزه برگزار کرده است.در فرازهایی از گزارش این نشست، به مشکلات اجتماعی مانند مهاجرت و حاشیهنشینی در زابل و مساله تغییر میزان جمعیت سنی و شیعه، اختلافات بین ملل و اقوام ایرانی و نامگذاری سد کرخه از سوی عربها به «سد عربکش» اشاره شده است که جای بررسی دارند.
زابل، یک زندان بزرگ
گفته میشود حاشیهنشینی ۲۲ درصد از گستره استان سیستان و بلوچستان را تشکیل میدهد که عمده آن در شهرهای زاهدان، چابهار و زابل وجود دارد. عامل اصلی حاشیهنشینی در زابل مهاجرت مردم روستاهای اطراف به این شهر عنوان میشود.
جواد هروی، نماینده مجلس ایران در سال ۱۳۹۳ گفته بود بحران آب در استان سیستان و بلوچستان باعث شده که ۲۰۰ روستای این استان خالی از سکنه شوند.
او به روزنامه شهروند گفته بود: «صحبت از خالی از سکنه شدن ٢٠٠ روستا در سیستان و بلوچستان است، سکنهای که بسیاری از آنها تأمینکننده امنیت مرزهای جنوب شرقی کشور بودهاند اما خشکسالی و بحران تأمین آب، آنها را از خانه و کاشانه فراری داده و آنها یا ساکن روستاهایی دورتر شدهاند یا حاشیهنشین شهرها.»
در کنار مهاجرت و حاشیهنشینی، مردم زابل با معضل بیکاری نیز دست و پنجه نرم میکنند.
هوشنگ ناظری، فرماندار زابل چند سال پیش اعلام کرده بود که ۸۰ درصد مردم زابل در پی خشکسالی سالهای اخیر بیکار شدهاند.
در گزارش میزگرد مورد اشاره هم آمده است: «اطراف هامون به خاطر تغییرات اقلیمی دارد از جمعیت خالی میشود. این را باید چه کرد؟ مردم هم سازگاری پیدا نکردند؛ مدام در آنجا گرد و خاک و طوفان شن هست.»
شاهرخ فاتح، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی اما میگوید: «اتفاقا {مردم} سازگار هستند. اگر سازگاری نداشتند؛ این تخلیه شدن خیلی وقت پیش اتفاق میافتاد.»
اما در پاسخ به این مسائل، محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست میگوید: «میدانید که هر نوع اسبابکشی از زابل قدغن شده و نمیگذارند مردم بروند. واقعیت این است؛ زابل یک زندان بزرگ است. به خاطر اینکه مردم خالی نکنند و نروند و نسبت میزان جمعیتی سنی و شیعه به هم نخورد و به این خاطر که اگر زابل را از دست بدهیم تا قم هیچ سکونتگاه دیگری در آن عرض جغرافیایی وجود ندارد؛ دارند مردم را نگه میدارند. اگر هم بفهمند که مردم میخواهند شبانه اثاثهایشان را ببرند، خیلی هم جریمههای سنگین میکنند. هر کس هم که میرود، اثاثهایش را میگذارد و میرود. وضعیت در زابل به شدت بحرانی است.»
دیگر شهرهای سیستان و بلوچستان هم وضعیتی چندان بهتر از زابل ندارند. برای مثال زاهدان یازدهمین شهر پرجمعیت ایران که جمعیت آن ۸۰۰ هزار نفر است، ۳۰۰ هزار نفر حاشیهنشین دارد.