پادشاهی سعودی چگونه به جنگ سوریه میرود؟
آذوح: حسن هاشمیان
از نظر جغرافیایی دو کشور اردن و عراق، پادشاهی سعودی را از سوریه جدا میکنند و اگر قرار باشد عربستان به جنگ زمینی سوریه برود باید از این دو کشور عبور کند، موضوعی که در حال حاضر تا آنجا که به عراق مربوط میشود بعید به نظر میرسد.
قطعاً عراق با چنین رویکردی شدیداً مخالفت خواهد کرد، اما در آن سو نشانهای در اردن یافت میشود که این کشور موافق گشایش مرزهای خود به روی نیروهای سعودی برای گذر به سوریه است. اردن ارتباطات خوبی با پادشاهی سعودی و امارات دارد و بعد از مدتها تردید، اعلام کرد که حاضر است در ائتلافی به رهبری سعودی در سوریه شرکت کند.
گزینه دیگر عربستان برای اعزام نیرو به سوریه ترکیه خواهد بود، اما این امر مستلزم آن است که ترکیه خود قبلاً وارد جنگ سوریه شده باشد. در حال حاضر ترکیه مایل است که از مرزهای خود در برابر حملات تروریستی به شدت حفاظت کند و از سوی دیگر تبعات منفی آوارگان جنگ سوریه را در داخل مرزهای خود کاهش دهد، اما هیچ نشانهای از این دیده نمیشود که این کشور تصمیم به ورود نظامی در داخل سوریه گرفته باشد. آن چه اکنون قطعی است این است که تا وقتی ترکیه وارد نبرد زمینی سوریه نشده باشد، پادشاهی سعودی نیز از طریق مرزهای ترکیه وارد این جنگ نخواهد شد.
علاوه بر این برای ورود زمینی به جنگ سوریه یا باید دولت بشار اسد تقاضا کند یا سازمان ملل چنین دخالتی را تجویز کند، در غیر این صورت مشکلات زیادی از نظر قوانین بینالمللی برای عربستان سعودی ایجاد خواهد شد. برای مثال، دخالت پادشاهی سعودی در یمن بر اساس تقاضای دولت عبدربه منصور هادی و با حمایت سازمان ملل صورت گرفت و به دلیل موضوع همسایگی امور لجستیکی آن به راحتی انجام شد، اما سوریه وضع متفاوتی دارد.
آن چه احمد عسیری، مشاور وزیر دفاع سعودی، دربارهٔ ورود به جنگ زمینی در سوریه مطرح کرد، بدون در نظر گرفتن تهدیدهای مسئولان نظامی ایران و به دنبال آن سخنان ولید المعلم، وزیر خارجه سوریه، در اصل میتواند محدود به اعزام نیرو در چارچوب نیروهای ائتلاف ضد داعش به رهبری ایالات متحده تفسیر شود.
اما در سایه چنین تحرکی بر ضد داعش در سوریه، احتمال این که سلاح پیشرفته ضد هوایی در اختیار مخالفان بشار اسد قرار بگیرد، زیاد خواهد بود. در این صورت پیشرویهای اخیر نیروهای اسد که به برکت جنگندههای روسی صورت گرفت، متوقف خواهد شد. بشار اسد بدون حمایت جنگندهها در آسمان، چیزی برای جنگیدن بر روی زمین ندارد و این میتواند کل معادله را تغییر دهد. تصمیم به فرستادن جنگافزار ضد هوایی تصمیمی جدی است و در این مرحله آمریکا با آن همراهی خواهد کرد.
شکست مذاکرات گزینه جنگ را تقویت کرد
تفسیر متفاوت هیئت مذاکرهکننده دولت بشار اسد از دو ماده ۱۲ و ۱۳ قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل دربارهٔ سوریه، امیدها برای گشایشی حداقلی در وضع انسانی این کشور جنگزده را بر باد داد. طبق این دو ماده، باید فوراً به محاصره شهرها پایان داده شود و کمکهای انسانی به مناطق محاصره شده رسانده شود. همچنین دولت سوریه باید زندانیان و بهویژه زنان و کودکان را آزاد کرده، حملات هوایی و کشتن شهروندان به وسیله بشکههای انفجاری را متوقف کند.
اما تفسیر نماینده بشار اسد از این مواد قطعنامه به شکل زیر بود: آتشبسی به مدت شش ماه برقرار شود و در اثنای آن مخالفان مسلح اسلحه خود را زمین گذاشته و از منطقه خارج شوند. این تفسیر هرگونه حق سیاسی برای مخالفان جهت شرکت در دولت انتقالی آینده را از بین برده و انتخابات آزاد را در هالهای از ابهام قرار میداد. همچنین نماینده دولت بشار اسد مخالفان شرکتکننده در مذاکرات را تروریست مینامید و تنها شرکتکنندگان در مذاکرات مسکو را «اپوزیسیون» واقعی تلقی میکرد. همزمان با چنین رویکردی در مذاکرات، حملات نظامی رژیم اسد در شمال و جنوب ادامه داشت و با پیشرفتهایی همراه بود.
جمهوری اسلامی که از بدو تشکیل شعار اتحاد دنیای اسلام سر داده است اکنون در کنار روسیه مجبور است در برابر کشورهای اسلامی بایستد و این میتواند هزینههای زیادی برای حاکمان ایران در جهان اسلام به بار آورد.
با چنین اوضاعی اکنون هم برای مخالفان و هم برای دولتهایی چون آمریکا کاملاً مشخص است که بشار اسد، روسیه و ایران گزینه نظامی را برای حل و فصل امور سوریه انتخاب کردهاند. از این رو تنها گزینه باقیمانده تقویت رویکرد نظامی است.
تضعیف داعش، گامی در جهت کمک به مخالفان
درست است که پادشاهی سعودی و همپیمانان آن نمیتوانند به شکل مستقیم به سوریه نیرو اعزام کنند، اما میتوانند در ائتلاف ضد داعش بر روی زمین وارد شوند و از ضرباتی که این گروه تروریستی به مخالفان وارد میکند جلوگیری کنند.
در هفتههای گذشته علاوه بر حملات ارتش بشار اسد، روسیه، ایران و شبه نظامیان شیعه، داعش در بیشتر مناطق حلب، حومه دمشق و اطراف حمص با شبه نظامیان مخالف بشار اسد ستیز سختی را پیش برده بود. آمدن نیروهای سعودی و همپیمانانش میتواند فشاری را که داعش بر مخالفان وارد میکند کاهش دهد. این موضوع اگرچه به جنگ با بشار اسد امتداد نخواهد یافت، اما میتواند کمک بزرگی برای مخالفان او باشد، زیرا از فشار حملات داعشیها خلاص خواهند شد.
پادشاهی سعودی با چنین هدفی وارد سوریه خواهد شد و در تفسیرهای تلویزیونی روزهای گذشته که دربارهٔ دخالت این کشور در سوریه مطرح شد، بیشتر مفسران بر این زاویه تأکید داشتند. علاوه بر این فرستادن نیروی زمینی در چارچوب مبارزه با داعش به سوریه موجب میشود که دیگر کشورهای مسلمان مانند مصر، اردن، برونئی، مالزی، پاکستان و سودان نیز به این کشور نیرو اعزام کنند و کشورهایی مانند مغرب و ترکیه از آن حمایت کنند که در نهایت وجود چنین نیروهایی به تقویت مخالفان بشار اسد منجر خواهد شد و میدان را تنها برای روسیه و جمهوری اسلامی خالی نخواهند گذاشت.
بُعد دیگر این قضیه این است که نیروها به اندازه کافی خواهد بود و همانند گذشته به چند هزار اکتفا نخواهد شد. برخی برآوردها حکایت از ۶۰ تا ۸۰ هزار نیرو به میان آوردهاند که نشان از جدی بودن این کشورها برای ایفای نقش واقعی در سوریه دارد. بیشتر این کشورها در قالب ائتلاف اسلامی وارد سوریه خواهند شد و بنابراین جمهوری اسلامی در امتداد ستیزهای منطقهای خود، عملاً در برابر کشورهای اسلامی قرار خواهد گرفت. جمهوری اسلامی که از بدو تشکیل شعار اتحاد دنیای اسلام سر داده است اکنون در کنار روسیه مجبور است در برابر کشورهای اسلامی بایستد و این میتواند هزینههای زیادی برای حاکمان ایران در جهان اسلام به بار آورد.
در گذشته جمهوری اسلامی پس از آن که در چند شهر مهم سوریه متحمل شکستهای سنگین شد، به روسیه پناه آورد. حالا باید دید با ورود نیروی زمینی کشورهای اسلامی به سوریه، گام بعدی ولی فقیه چیست؟ در حال حاضر فرماندهان سپاه و مقامات دولت بشار اسد برای رویارویی با این شرایط جدید به تهدیدات کلامی روی آوردهاند. اما مهم آن است که چیزی غیر از کلام در چنته خود داشته باشند.