تعاونی محله، راهی برای همبستگی محلی
آذوح: آوا برزگر
تعاونی محله یکی از فرمهای جدید تشکلیابی در محلههای کشورهای اروپایی برای تقویت توان اقتصادی−اجتماعی اعضای محله و شبکههای اجتماعی محلی است. راهاندازی چنین تعاونیهایی به محلههای مهاجرنشین یا عقبمانده از نظر اجتماعی یا اقتصادی کمک کرده است تا وضعیت خود را بهبود بخشند. هدف اصلی این تعاونیها به دست آوردن قدرت اقتصادی و به دنبال آن قدرت تصمیمگیری (سیاستگذاری) خود ساکنان و کاسبان محله است.
تعاونی چیست؟
تعاونی، یک پدیده جدید یا صرفا غربی نیست. تعاونیهای بسیاری در سراسر دنیا وجود دارند که در آن مردم بر اساس صنف یا اهدافی مشترک، در کنار هم جمع میشوند و با سرمایه شخصی یا شرکتی، صنف و هدف خود را در مسیر زندگی یا موقعیت شغلی/کاری حمایت میکنند.
به غیر از حمایت مالی، تعاونی میتواند با سرمایهگذاری روی یک پروژه مالی به سودآوری برسد. به سودی که سهامداران تعاونی از آن بهره ببرند.
اولین بار در سال ۱۷۶۰ میلادی در بریتانیا شکلی از تعاونی به طور رسمی شکل گرفت. در یک کارخانه تولید آرد همه کارگران سهامدار بودند و میتوانستند از تولیدات این کارخانه بهرهبرداری کنند.
در سال ۱۸۱۶ یک مصلح اجتماعی به نام رابرت اووِن (Robert Owen) که از این تجربه الهام گرفته بود با همکاری پارلمان تصمیم گرفت این ایده اقتصادی را در جامعه و بین صنعتگران گسترش دهد. او و همفکرانش با انتشار مجلهای در اینباره به نام «The Co-operator» شروع به اطلاعرسانی کردند.
این موج گسترش پیدا کرد و کمکم مغازههایی به شکل تعاونی شروع به کار کردند و پس از آن شرکتهای خانهسازی و کارخانهها. بهمرور زمان نیز جنبشهای سیاسی سوسیالیست و آنارشیست از این موج حمایت کردند که البته با مخالفت کلیسا که خود را تنها حامی فقرا میدانست، مواجه شد.
راهاندازی تعاونیها و رشد اقتصادی آنها تا جنگ جهانی اول ادامه داشت و پس از آن، با رشد اقصادی و گسترش سرمایهداری، قدرت تعاونیها و تعداد آنها به مرور کمتر شد.
البته تعاونیها در دوران بحرانهای اقتصادی هر بار باز محبوب شدهاند و گسترش پیدا کردهاند. نمونههای بسیاری از تعاونیها در صنایع کشاورزی و دامداری پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ در اروپا شکل گرفتند که بسیار موفق بودند.
اهداف و آرمانهای تعاونی
یکی از اولین اهداف تعاونیها، کاهش وابستگی فقیران و کارگران به کمکهای خیرخواهانه کلیسا و ثرومتمندان بوده است. تهیدستان تلاش کردهاند که خودکفا شده، به خودشان کمک کنند و از وابستگی مالی به سیستمهای قدرتمند رها شوند. در تعاونیها معمولا همه سهامداران (مالکان) برای اولین بار مالک یک قطعه زمین یا کارخانه یا مؤسسه بودند. همین مالک بودن و سهامدار بودن موقعیت سیاسی آنها در جامعه را نیز متحول میکرد، چرا که در دوران شروع قرن نوزدهم در بریتانیا فقط مالکان حق رأی سیاسی داشتند.
تعاونیها نه تنها به قشر تهیدست و کارگر قدرت مالی بخشیدند، بلکه قدرت سیاسی آنها را نیز بیشتر کردند. این پدیده در روند دموکراسی و تقسیم حقوق و امکانات جامعه نقش به سزایی داشته است و در شرایطی که سرمایهداری در حال رشد بود و سود کارخانهها و صنایع فقط به جیب سرمایهدار میرفت، تعاونیها توانستند با تقسیم ارزش افزوده بین کارگران و کارمندان، به رشد اقتصادی این اقشار کمک کنند.
رشد تعاونیها و شکلگیری آنها در سراسر جهان با فلسفه اقتصاد دموکرات تشویق و راهاندازی شده است. فلسفه اقتصادی که حامی گسترش و توزیع عادلانه تصمیمگیری در سیستم اقتصادی است. این فلسفه در دورانهای مختلف و توسط حامیان گروههای سیاسی و ایدئولوژیهای متفاوت بازخورد متفاوتی داشته است. از آنارشیستها تا کمونیستها و سوسیالیستها از چنین فلسفهای حمایت کرده و به شکلهای مختلف تلاش کردند به آن شکل دهند.
تعاونی محلهای در ایران
برای بسیاری از ایرانیان پدیده تعاونی پدیده جدید یا ناشناختهای نیست. در سالهای اول پس از انقلاب، جنبش تعاونی جنبشی پرقدرت بود. حکومت کوشید از طریق مسجد و کمیته و بسیج و دیگر عوامل خود در محلات، تعاونیها را به کنترل خود درآورد.
به غیر از تعاونیهای بزرگ و رسمی مانند تعاونی شرکت واحد و تعاونیهایی در صنعت دامداری و کشاورزی و توزیع، در سالهای اخیر بسیاری از مردم در شهرها و حتی روستاها، تعاونیهای محلی و غیررسمی خود را دایر کردهاند. در این تعاونیها که بین اعضای یک خانواده/فامیل بزرگ یا همسایهها و هممحلیها رونق پیدا کرده است، مردم ماهانه پولی را در صندوقی جمعآوری میکنند و به نوبت یا به قید قرعه از آن برای هزینههای بزرگ زندگیشان استفاده میکنند.
این روش برای بسیاری از مردم، راه گشایشی در زندگی بوده و جایگزین صندوق قرضالحسنه مسجد شده است. البته این تلاش بدون مشکل هم نبوده و نیست. نمونههای بسیاری از کلاهبرداری هم در این تعاونیها رخ داده است و نه تنها در تعاونیهای محلی بلکه حتی در تعاونیهای خانوادگی هم بودهاند افرادی که بر سر قرار غیررسمی خود نمانده و پول جمعآوری شده را پس ندادهاند.
تعاونیهای مدرن محلی در اروپا
در چند سال گذشته شاهد رشد تعاونیهای محلی در شهرهای بزرگ اروپا هستیم که تفاوت چشمگیری از نظر اهداف و ساختار تعاونیهای سنتی دارند. این تعاونیها هم خواستار دموکرات شدن اقتصاد و بازگرداندن قدرت اقتصادی و سیاسی به شهروندان هستند،اما تفاوت آنها در این است که هدف آنها تنها اقتصادی و تقسیم سود نیست بلکه تمایل به تحول اجتماعی و ایجاد امنیت و همبستگی بین افراد محله دارند.
این تعاونیها معمولا در محلههای نسبتا خطرناک و مهاجرنشین شهرهای بزرگ اروپا شکل گرفتهاند. در این محلهها میزان جرم بالاست و درآمد متوسط ساکنان آن پایین است. این محلهها از طرف سیاستمداران به عنوان محلههای مشکلدار لقب میگیرند و بسیاری از مؤسسههای اجتماعی و مددکاری تلاش میکنند به مجرمان و فقیران محله برای ساخت یک زندگی امن و مرفه کمک کنند.
تعاونیهای محلی نیز بیشتر از درون همین مؤسسههای اجتماعی و داوطلبانه که مردم خود محله برای ایجاد تحول درست کردهاند، شکل میگیرند. بیشتر آنها اما پس از مدتی تلاش در زمینههای فرهنگی و اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که وابستگیشان به دولت و پیش بردن اهداف سیاستگذاران در سطح کشوری و شهرداری، آنها را از رسیدن به هدف اصلیشان که ایجاد همبستگی در محله و به وجود آوردن فضایی دوستانه و دلنشین برای زندگی است، منحرف میکند.
coop 4
برای استقلال مالی از دولت و شهرداری و از طرف دیگر ایجاد همبستگی بیشتر در محله، این گروههای داوطلب و مددکار اجتماعی تصمیم به راهاندازی تعاونی گرفتهاند.
نمونهای از تعاونی محلی مدرن
یک نمونه از تعاونیهای محلی مدرن در غرب شهر آمستردام در حال شکلگیری است. این منطقه که تا پنج سال پیش به محله ناامن مهاجرنشین معروف بود، امروز به محلهای شناخته شده در کشور تبدیل شده است.
پس از حملهای مسلحانه به یک جواهرفروشی در محله و کشته شدن صاحب مغازه، گروهی از مردم منظقه دور هم جمع شدند تا مشکلات محلهشان را حل کنند. آنها در مشارکت با شهرداری، پلیس و مؤسسههای مددکاری، طرحهای مختلفی را برای تشویق گفتوگو بین ساکنان محله به راه انداختند.
پس از آن با برگزاری کنسرت و نشان دادن فیلم از فرهنگهای مختلف، تلاش کردند همه طبقات و گروههای فرهنگی ساکن محله را به همکاری با هم تشویق کنند. امروزه این محله جزو محلههای نمونه شهر آمستردام شده است و مردم محله و سیاستمداران شهری این موفقیت را مدیون گروههای داوطلب و فعال محله هستند که با ایجاد ارتباط انسانی و درک و شناخت نیازهای ساکنان محله، توانستهاند نوعی همبستگی ایجاد کنند.
همین گروههای فعال اجتماعی در سپتامبر ۲۰۱۵ یک تعاونی محلی به راه انداختند و قصد دارند با کرایه و خرید مغازه در محله، قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری به ساکنان ببخشند.
با مالک بودن در محله، نه تنها مردم تشویق میشوند که در همان محله خرید کرده و پول خود را در محلههای دیگر خرج نکنند، بلکه به علت اینکه در ملکی (جایی) سرمایهگذاری کردهاند، نسبت به شرایط کنونی و آینده آن حساستر میشوند و با علاقه بیشتری در فعالیتهای محلی شرکت میکنند. هر چقدر هم که شرکت همگانی در محله بیشتر باشد، باعث همبستگی بیشتر در محله و در نتیجه آن ایجاد امنیت بیشتر خواهد شد. در کنار آن مردم محله نیز سهمی از تلاشهای خود برای بهبود محله داشته و همه سرمایه فقط به جیب سرمایهداران بزرگ و کوچک نمیرود.
یک نمونه دیگر که در اروپا بسیار موفق و شناخته شدهاست، یک تعاونی محلی در شرق لندن است که با خرید چندین مغازه و منزل مسکونی توانسته است تحول چشمگیری در فرهنگ و توان اقتصادی محله ایجاد کند.
با این نمونهها میتوان دید که چگونه مردم یک محله میتوانند سیاستگذاری و اقتصاد محله را در دست خود بگیرند و با روشی دموکراتیک خود سرنوشت زندگی خود و فرزندانشان را رقم بزنند.