سهم ناچیز معممین در مجلس
آذوح: احسان مهرابی
سالهاست که نه احزاب سیاسی در فهرستهایشان به روحانیون آنگونه که دلخواهشان است، سهم میدهند و نه مردم به آنها رأی. اصولگرا و اصلاحطلب هم فرقی نمیکند. از سه رئیس سابق روحانی مجلس، اصلاح طلبش در حصر است، اصولگرایش سالهاست از سوی یارانش به بازی گرفته نمیشود. دیگری نیز مورد غضب حامیان رهبر جمهوری اسلامی است.
از این رو دور از انتظار نیست که مهدی کروبی، علی اکبر ناطق نوری و اکبر هاشمی رفسنجانی مجلس اول را بهترین مجلس بخوانند. مجلسی که با وجود حضور نیروهای ملی و نیروهای ملی، مذهبی، روحانیون در آن ۱۶۴ کرسی یعنی اکثریت را در اختیار داشتند. اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس، روحانی بود و نایب رئیسانش هم. مجلسی با تعداد زیادی از روحانیون مجتهد که برخی از آنها مرجع تقلید شدند و برخی دیگر به مراتب عالی در حوزه علمیه دست یافتند.
حتی تعداد زیادی از اعضای کمیسیونهای تخصصی مجلس مانند انرژی، صنایع و بهداشت نیز روحانی بودند. مرتضی الویری، عضو هیات رئیسه مجلس اول، در توصیف نحوه تقسیمبندی نمایندگان در کمیسیونها گفته است که به دلیل کمبود نمایندگان متخصص «یک روحانی را که اکثر اوقات مریض بود و یک پلاستیک دارو همراه داشت، به کمیسیون بهداری مجلس فرستادیم و گفتیم تو چون زیاد به دکتر مراجعه میکنی از مشکلات بخش درمان اطلاع داری».
در فضای انقلابی آن سالها حضور این تعداد روحانی در مجلس طبیعی بود. روحانیون هم به لحاظ سیاسی دست بالا را داشتند و هم به لحاظ فردی اگر در حوزهای کاندیدا میشدند شانس رأی آوردنشان بالا بود.
هر چند که تعداد روحانیون از ۱۶۴ نفر در مجلس اول به ۱۵۳ نفر در مجلس دوم و ۸۵ نفر در مجلس سوم کاهش یافت اما حضور روحانیون در جایگاههای کلیدی تا مجلس سوم همچنان ادامه داشت. اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس بود و چهرههایی چون مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینیها از روحانیون چپ و محمد یزدی از روحانیون راست نایب رئیسش.
اسدالله بیات، علی موحدی ساوجی و محمد اسماعیل شوشتری دیگر روحانیونی بودند که در این سه دوره در هیات رئیسه مجلس سمتهایی داشتند. پس از ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، هیات رئیسه مجلس سوم تماماً به روحانیون مشهور به چپ رسید. مهدی کروبی رئیس شد و اسدالله بیات و حسین هاشمیان نایبرئیسانش.
ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و فضای مشهور به سازندگی، پایان جنگ ایران و عراق و مرگ آیتالله خمینی از جمله دلایلی بود که باعث شد اقبال مردم به نامزدهای روحانی در بسیاری از حوزههای انتخابیه کم شود، هر چند که روحانیون در فهرست گروههای سیاسی باز هم سهم خود را داشتند.
رهبری آیتالله خامنهای نیز برخی از روحانیون چپ را برای همیشه از عرصه مدیریت ایران حذف کرد. از جمله اسدالله بیات زنجانی که عضو هیات رئیسه سه دوره و نایبرئیس مجلس سوم بود، ترجیح داد که به حوزه علمیه قم بازگردد و قدم در راه مرجعیت بگذارد.
در مجلس چهارم با اکثریت راست هر چند که علیاکبر ناطق نوری رئیس شد و چهرههایی چون حسن روحانی و محمد علی موحدی کرمانی، نایبرئیسان مجلس بودند اما تعداد روحانیون به ۶۷ نفر کاهش یافت.
مجلس پنجم را میتوان پایان زعامت روحانیت بر فضای انتخابات مجلس دانست. پس از انتخابات مجلس چهارم هر چند که مجمع روحانیون مبارز از مدیریت و فضای سیاسی در ایران حذف شده بود اما در میان گروههای چپ همچنان شاخصترین گروه بود. در آستانه انتخابات مجلس پنجم شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی فضای جدیدی را به وجود آورد و بخشی از نیروهای چپ با این گروه همراه شدند. به جای روحانیون شاخص چپ اما روحانیون جوانتری چون عبدالله نوری در فهرست این گروه قرار گرفتند و به مجلس راه یافتند.
در جبهه راست نیز گروههایی چون جامعه اسلامی مهندسین و حزب موتلفه اسلامی فعالتر شده بودند و نقش جامعه روحانیت مبارز در انتخابات مجلس به حاشیه رفته بود. هر چند ریاست و نایب رئیسی مجلس همچنان در دست روحانیون اصولگرا بود اما چهرههایی چون محمدرضا باهنر نیز دارای نقش ویژهای در مدیریت مجلس شده بودند.
تعداد روحانیون در مجلس پنجم به ۵۲ نفر کاهش یافت. در این انتخابات این مجلس، هم تعداد روحانیون در فهرستهای انتخاباتی در مجموع کاهش یافته بود و هم روحانیون به صورت فردی در حوزههای انتخابیه مانند سابق توان رأی آوردن نداشتند.
در مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلب تعداد نمایندگان روحانی مجلس به ۳۵ نفر کاهش یافت. پیش از برگزاری انتخابات مجلس و با تشکیل حزب جبهه مشارکت عملاً مجمع روحانیون مبارز و دیگر گروههای نزدیک به آن به حاشیه رفته بودند و لیست این گروه در انتخابات مجلس ششم از جمله لیستهای شکست خورده محسوب میشد. درنهایت تعدادی از اعضای مجمع روحانیون مبارز که در فهرستهای دیگری چون فهرست حزب جبهه مشارکت و فهرست روزنامه نگاران قرار داشتند به مجلس راه یافتند.
درحالیکه رضا خاتمی، دبیر کل حزب جبهه مشارکت در انتخابات تهران اول شده بود، مهدی کروبی، دبیر کل جامعه روحانیون مبارز جایگاه بیست و پنجم را به دست آورد. پیش از تشکیل مجلس، اعضای شاخص جبهه مشارکت در مصاحبههای خود اعلام کردند که مهدی کروبی نامزدشان برای ریاست مجلس نیست اما در نهایت با اکراه به ریاست او تن دادند. هر دو نایب رئیس مجلس اما برای اولین بار غیر روحانی بودند، محمدرضا خاتمی و بهزاد نبوی. روحانیون در دیگر سمتهای هیات رئیسه نیز نقشی نداشتند. در مقابل اما سهیلا جلودارزاده و شهربانو امانی نخستین زنانی بودند که عضو هیات رئیسه مجلس میشدند.
در جبهه مقابل اصلاح طلبان نیز مدیریت جناحی که از راست به اصولگرا تغییر نام داده بود از دوم خرداد ۷۶ به بعد از دست جامعه روحانیت مبارز خارج شده بود.
جوانان اصولگرایی که در انتخابات شورای شهر دوم در قالب گروه آبادگران پیروز شده بودند، دیگر حاضر به پذیرش رهبری بزرگان اصولگرا نبودند. از سوی دیگر روحانیون اصولگرایی چون علی اکبر ناطق نوری دیگر حاضر نبودند خود را به رأی مردم بگذارند و پس از دوم خرداد این جمله او در فضای سیاسی مشهور بود که دیگر در هیچ انتخاباتی نامزد نخواهد شد.
هر چند با پیروزی اصولگرایان در مجلس هفتم تعداد روحانیون به ۴۳ نفر افزایش یافت اما هیچ یک از روحانیون شاخص اصولگرا در این مجلس حضور نداشتند و برای نخستین بار یک غیر روحانی یا به تعبیر آنان یک «مکلا» رئیس مجلس شد.
در مجالس اصولگرای هشتم و نهم نیز روحانیون شاخص اصولگرا و اصلاح طلب نامزد نشدند. در مجلس هشتم اما ریاست مجلس به آیتالله زادهای رسید که مورد حمایت مراجع تقلید بود. نقل است که قبل از انتخاب رییس مجلس هشتم محمد یزدی، رییس جامعه مدرسین، نزد آیت الله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، رفته و از او تقاضا کرده بود در انتخاب رییس مجلس دخالتی نکند، چرا که دخالت او به نفع غلامعلی حداد عادل به معنای مقابله با مراجع تقلید و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خواهد بود.
علی لاریجانی گاهی در مصاحبههای مطبوعاتیاش تعدادی از خبرنگاران قم را از طریق ویدئو کنفرانس شرکت میداد. روزی خبرنگاری با کنایه به لاریجانی گفت که با این کار میخواهد حمایت روحانیون قم از خود را به رخ بکشد. لاریجانی به این کنایه پاسخ تندی داد و گفت که «با خیال خام خود خوش باشید».
در انتخابات مجلس دهم اما حمایت روحانیون سرشناس حتی در شهر قم به کمک علی لاریجانی نیامد و احمد امیر آبادی بیشتر با تکیه بر پایگاه رأی فردیش اول شد و لاریجانی دوم.
در مجلس دهم هم تعداد روحانیون از ۲۷ نفر در مجلس نهم به ۱۶ نفر کاهش یافته است. احزاب اصلاح طلب که به دلیل پایگاه اجتماعی خود چندان انگیزهای برای قرار دادن روحانیون در فهرست خود ندارند. روحانیون اصولگرا نیز برای پایگاه رأی اصولگرایان و نهادهای چون بسیج محافظهکار به نظر میرسند و به تعبیری نمیتوانند «شور انقلابی» آنان را به درستی پاسخ دهند.
به این ترتیب هر چند که روحانیون موفق شدهاند پس از یک دوره هشت ساله ریاست جمهوری را از «مکلاها» پس بگیرند، اما بعید است به این زودیها موفق به حضور چشمگیر در مجلس شوند.