انقلاب فرهنگی چین: عبور از دورهای دردناک؟
آذوح: استیون مکدانل بیبیسی، پکن
همه چینیهایی که حداقل ۵۰ سال دارند انقلاب فرهنگی را از نزدیک تجربه کردهاند.
اگر متولد ۱۹۶۶ باشید، هنگامی که بالاخره این انقلاب پایان یافت، ۱۰ ساله بودید.
اگر والدینتان دانشگاهی، هنرمند، یا مامور دولت بودند، شاید دیده باشید که گروههای فشار آنها را به خیابان بکشند، طنابپیچ و تحقیر بکنند و بلکه هم با کتک زدن بکشند.
بعضی از آنها خود در ایجاد رعب و وحشت و تخریب و سوزاندن "فرهنگ کهنه" نقش داشتند. افرادی هم بودند که به سختی در مزارع کار میکردند تا بلکه راه درست تفکر را از کشاورزان سختکوش بیاموزند.
در پی تسلط مجدد مائو تسهتونگ بر حزب کمونیست و تلاشش برای افزایش آگاهی انقلابی در سطح کشور، تقریبا همه کلاسهای دانشگاهها برای یک دهه تعطیل شد، موسساتی مانند بیمارستانها به سختی از پس وظایفشان برمیآمدند و هرجومرج کامل بر کشور حاکم شد.
تخمینهای متفاوتی از تعداد کشتهها وجود دارد، ولی گمان میرود که چندین میلیون نفر جان خود را در جریان انقلاب فرهنگی از دست داده باشند.
به همین خاطر واقعا عجیب است که در پنجاهمین سالگرد چنین تحول عظیمی تقریبا هیچ صحبتی از آن در چین نمیشود.
روزنامهها و شبکههای تلویزیونی دولتی مهم هیچ حرفی در این رابطه نزدهاند.
تلویزیون فینیکس شبکهای است که تحت هدایت حزب کمونیست از هنگ کنگ پخش میشود و بعضا در مقایسه با رسانههای فعال در چین با ذهن بازتری به مسائل میپردازد.
این شبکه به مناسبت سالگرد انقلاب فرهنگی صفحه ویژهای در اینترنت راه انداخته بود که حالا از دسترس خارج شده.
با این حال، سیاست سانسور به یکپارچگی سیاستی که مثلا با هدف ممانعت از بحث و بررسی کشتار میدان تیانآنمن اعمال میشود نیست.
برای نمونه ترکیب "انقلاب فرهنگی" به زبان چینی در شبکه اجتماعی ویبو فیلتر نشده.
در وبسایت خبری سینا مقالهای با این موضوع منتشر نشده، ولی یکی از اسناد حزب کمونیست به تاریخ ۱۹۸۱ در آن چاپ شده که میگوید انقلاب فرهنگی ساخته مائو تسهتونگ بود و "سختترین ضربات را از زمان شکلگیری چین به حزب، کشور و مردم وارد آورد."
در ادامه این سند میخوانیم که این جنبش سیاسی هیچ ربطی به مارکسیسم، لنینیسم "و یا واقعیت جامعه چین نداشت."
به گفته این سند، در پی مرگ مائو، بازداشت جیانگ چینگ، همسرش، و باقی اعضای "گروه چهار نفره"، به "نجات حزب و انقلاب از این بحران منجر شد و به کشور کمک کرد تا وارد مرحلهای تازه بشود."
به نظر میرسد که کارمندان این وبسایت فهمیدهاند که سانسور اسناد رسمی حزب کمونیست ظاهر خیلی خوبی برای مقامات ندارد.
روزنامه گلوبال تایمز که زبانی آتشین دارد و حامی حزب است حرف خاصی نزده، ولی در وبسایتش تصویری منتشر کرده که خانمی را در حال غذا خوردن در برابر عکس مائو نشان میدهد.
عنوان صفحه چنین است: سالگرد فاجعه.
در شرح عکس میخوانیم: "فروشندهای در حال غذا خوردن زیر عکس مائو تسهتونگ، رهبر چین، در یکی از بازارهای پکن. دوشنبه پنجاهمین سالگرد آغاز انقلاب فرهنگی (۷۶-۱۹۶۶ ) است و خاطره مائو عامل اختلاف بین گروههای گوناگون."
هو شیجینگ، سردبیر گلوبال تایمز، در پیامی شخصی که در ویبو منتشر کرده میگوید "به خانههای والدین و مادربزرگم در پکن حمله شده بود چون آنها را در دسته ملاکین قرار داده بودند. ترسناکترین خاطره من است – وقتی شش ساله بودم گاردهای سرخ مادربزرگم را به زمین انداختند و او را ملاک خطاب کردند."
"به او سیلی زدند و او هم گریه کرد. در ادامه مادربزرگم مجبور شد از پکن برود. پدرم تنها فرزند او بود و فامیلهایش تنها کسانی بودند که میتوانستند از پدرم نگهداری کنند. از بچگی مجبور بودم در همه فرمها بنویسم ملاک. برایم مایه خجالت بود. انقلاب فرهنگی – خاطرهای که فکرش هم دردناک است."
با وجود این خیلیها روی ویبو به او پاسخ دادهاند و جناب سردبیر را به خاطر طفره رفتن روزنامهاش از پرداختن به این موضوع به دورویی متهم کردهاند.
یکی از آنها نوشته: "این نمونه سندروم استکهلم است. این آقا نسبت به کسانی که این جنایات را در حقش مرتکب شدهاند حس دوستی پیدا کرده و حالا دارد به آنها کمک هم میکند."
هیچ تلاشی برای سانسور این مکالمه اینترنتی صورت نگرفته.
اما چرا به جای سانسور کامل اجازه داده شده به اندازه مشخصی به این مساله پرداخته شود؟
این کار به مقامات اجازه میدهد تا بگویند ترسی از مطرح شدن انقلاب فرهنگی ندارند. مساله مهم دیگر این است که خیلیها در آن دوران متحمل رنج و عذاب شدند، از جمله اعضای ارشد رهبری فعلی حزب.
حتی شی ژونگشان، پدر شی جینپینگ، رئیسجمهور فعلی چین، که از انقلابیون کهنهکار بود هم برچسب دشمن حزب خورد، در ملاء عام تحقیر شد و به زندان افتاد.
اینجا خیلیها هستند، از جمله افرادی قدرتمند، که فکر میکنند هیچ وقت به شکل مناسب به حساب این وقایع رسیدگی نشده. تعداد دانشآموزانی که به خاطر قتل معلمانشان محاکمه شدهاند خیلی ناچیز است.
مهمتر از آن، این افراد عقیده دارند که مردم چین باید از اشتباهات انقلاب فرهنگی درس بگیرند و این رخداد باید در فضای عمومی به بحث گذاشته شود.
ولی به نظر میرسد که نگرش غالب در حاکمیت فعلی چنین است: باید از این دوره دردناک عبور کرد و احتیاجی به درنگ بر چیزهای بد و مختومه وجود ندارد.