جمهوری اسلامی گرفتار در تله «حج سیاسی»
آذوح: حسین علیزاده
مناسک حج یکی از فرایضی است که در شرط استطاعت بر هر مسلمانی یک بار در طول عمرش در ماه ذی الحجه واجب و در هر مناسبت دیگری در طول سال مستحب است. حج جزو مناسک آیینی (عبادی) قلمداد میگردد همچنان که برخی دیگر ادیان نیز از مناسک آیینی مشابه برخوردارند.
اما افزون بر عبادی بودن حج، تدریجا با شکل گرفتن صنعت توریسم، امروزه این فریضه نوعی از «صنعت توریسم مذهبی» نیز تلقی میشود و از آنجایی که صنعت توریسم، صنعتی درآمدزا به شمار میآید، چیزی به نام «اقتصاد حج» نیز تدریجاً شکل گرفته که سودآوری و کارآفرینی بسیار زیادی را هم برای دولت میزبان (عربستان) و هم شرکت های خدماتدهنده (در کشور میزبان و میهمان) موجب شده است.
بنا به آمار اعلام شده تعداد زائران ایرانی در سال ۹۴ عبارت بود از ۶۱ هزار و ۵۰۰ نفر که از این تعداد ۲ هزار و ۵۰۰ نفر نفر عوامل اجرایی از جمله کاروان داران روحانی کاروان، خدمه، پزشک و نیروی ستادی بودند. با احتساب حد اقل ۷ میلیون تومان برای هر نفر، هزینه تمام شده برای کشور، چیزی برابر ۴۳۰.۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان است. این رقم منهای ارزی است که هر زائر به میل و دلخواه خود میتواند برده و در عربستان خرج کند.
حج سیاسی
گفته شد که حج از آغاز اسلام تاکنون در طول سدهها و قرون به طور ذاتی از سه ویژگی برخوردار شد. این سه ویژگی از آغاز با حج بوده و جزء جدا نشدنی آن محسوب میشوند:
• حج به عنوان مناسک آیینی
• حج به عنوان توریسم مذهبی
• حج به عنوان اقتصاد مولد (به ویژه برای دولت میزبان)
اما، آنچه بسیار بسیار در خور تامل است اینکه با انقلاب اسلامی و تنها و تنها در جمهوری اسلامی ویژگی چهارمی بر حج افزوده شد: «حج سیاسی».
حج به مفهوم «کنگره جهان اسلام» برای رایزنی مسلمانان با یکدیگر گرچه برخاسته از «اسلام سیاسی» است که اخوانالمسلمین مصر آن را در گام نخست تئوریزه کرد، اما، در سطح دولتهای مسلمان فقط در جمهوری اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده است. برای مثال از خیل وسیعی از رهبران مسلمان جهان، تنها رهبر جمهوری اسلامی بوده و هست که هر ساله برای کنگره حج پیام ارسال میکند.
در امتداد همین درک از حج سیاسی بود که رهبر جمهوری اسلامی به ارسال پیام حج اکتفا نکرده و جمهوری اسلامی سالانه «تظاهرات برائت از مشرکین» را در مکه برگزار کرده و بر انجام آن اصرار دارد.
جمهوری اسلامی همانطور که نماز جمعه را، نماز عید فطر را، نماز عید قربان را، مساجد را و حوزه های علمیه را سیاسی کرده، حج را نیز سیاسی کرده است. جمهوری اسلامی به ادعای اینکه حج کنگره مسلمانان است، همه ساله تظاهرات برائت از مشرکین را در مکه تدارک دیده است ولی تحمل آن را ندارد که شیعیان جهان مثلا در مشهد تظاهرات برپا کنند.
همه چیز حج قربانی یورش به سفارت عربستان
به شرحی که گفته شد اگر حج برای هر مسلمانی به صرف وظیفه عبادی و آیینی مهم است، برای نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک ابزار سیاسی، مهم تلقی میشود. ناگفته پیداست که از نظر دولت محافظهکاری چون عربستان سعودی، حج سیاسی که در قلب مکه رهبر جمهوری اسلامی هر ساله در آن ابراز اندام کند چه زهر جانکاهی است که در متوقف کردن آن تا حد کشتار سال ۶۶ نیز پیش رفت.
اما، طُرفه حکایت مضحکی است که مُرده را به خنده وا میدارد وقتی در نظر آوریم که جمهوری اسلامی پس از نزدیک به چهار ده سرمایه گذاری در حج سیاسی و با دانستن اینکه حج فریضهای دینی برای میلیونها مسلمان ایرانی است و با علم به این که هزاران هزار کارگزار حج در این صنعت امرار معاش میکنند، همه و همه و همه سرمایهگذاری خود و فرائض دینی مردمش و حتی حج سیاسی دلخواهش را با یک حمله و یورش نابخردانه به سفارت عربستان تنها در یک روز بر باد داد تا خود در تله حج سیاسی گرفتار آمده و عربستان از تله حج سیاسی برهد.
یورش به سفارت عربستان در تهران
روز شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ روز پر حادثه ای بود. از آن روز به بعد نه تنها روابط ایران و عربستان بلکه رابطه ایران و عرب وارد تنش جدیدی شد.
در آن روز سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد مورد یورش قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. عربستان طی ۲۴ ساعت دیپلماتهای خود را خارج، روابط دیپلماتیک با تهران را قطع و کادر دیپلماتیک ایران را از کشورش اخراج کرد.
ریاض به این بسنده نکرد. از شورای همکاری خلیج فارس آغاز و سپس در اتحادیه عرب و پس از آن در سازمان همکاری اسلامی، جمهوری اسلامی را در حمله به اماکن دیپلماتیک محکوم کرد. افزون بر این سه نهاد، سازمان ملل و مجامع جهانی نیز زبان به توبیخ جمهوری اسلامی گشودند. در متابعت از ریاض، کشورهای بحرین، سودان، جیبوتی، سومالی، کومور و اخیراً مالدیو با تهران قطع رابطه کردند و برخی دیگر از کشورهای عربی سطح روابط سیاسی خود را از سفیر به کاردار کاهش دادند.
این همه واکنش اعتراضآمیز به جمهوری اسلامی، به دلیل «پرونده درخشان!» جمهوری اسلامی در صیانت از امکان دیپلماتیک، کار دشواری نبود. یورش به اماکن دیپلماتیک بریتانیا، دانمارک و آمریکا از جمله دیگر برگههای این «کارنامه درخشان!» بودند. تقریبا در طول عمر این نظام هر ۹ سال یک بار به یک سفارتخانه حمله شده است.
به گواهی عکسها و تصاویر، در آن روز پلیس امنیتی هیچگونه مداخله موثری نکرد.
زشتی یورش به اماکن دیپلماتیک، قطع رابطه چندین کشور با ایران، محکومیت جمهوری اسلامی حتی در سازمان همکاری اسلامی، محرومیت صدها هزار نفر از انجام فریضه واجب، همه و همه به یک سو ، آنچه رخ داد این بود که جمهوری اسلامی خود را از حج سیاسی محروم و خاطر عربستان را از حج سیاسی آسوده کرد.
این همه هزینه برای اعتراض به اعدام یک روحانی شیعه عربستانی (شیخ نمر باقر النمر) بود که جمهوری اسلامی برای محکوم کردن اعدام او نیازی همه به حمله به امکان دیپلماتیک نداشت.
تمنای حضور دوباره در حج
اختلافات منطقه ای تهران و ریاض در یمن و عراق و سوریه و لبنان کم نبود که حادثه جانکاه کشته شدن صدها زائر ایرانی در منا در سال گذشته اتفاق افتاد. این اتفاق دردناک در حالی بود که روابط عادی تهران و ریاض برقرار بود.
مقامات ایرانی آن حادثه را سوءمدیریت عربستان اعلام کردند. اما، ریاض حتی از یک اظهار تاسف نیز خودداری کرده است. بدتر اینکه برخی از کشورهای عرب منطقه (مثلا کویت) برگزاری موفقیت آمیز حج پارسال را به ریاض تبریک نیز گفتند.
این همه روابط پر تنش با ریاض به یک سو، سخنان علی خامنهای (همان که هر ساله پیام برای کنگره حج میفرستد) در توصیف آل سعود به تندترین عبارت را نباید از یاد برد. او تا آنجا پیش رفت که آل سعود را از کفار قریش و اسرائیل بدتر دانست. او گفته که: «دولت سعودی در یمن مشابه جنایت صهیونیستها در غزه را انجام می دهد...امروز زشت تر و بدتر از [کفار] مکه... کسانی هستند که در ماه رجب [ماه حرام] خانوادههای یمنی را به عزا می نشانند... بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.»
بدیهی است که چنین هیزمی بر آتش خشم مردم افزودن، آتش کشیدن سفارت عربستان را هم در پی داشته باشد.
اما شگفت اینکه اگر آل سعود از کفار قریش و اسرائیل بدترند و اگر عربستان در مدیریت حج سوءمدیریت دارد و اگر ریاض از یک اظهار تاسف برای جان دادن صدها ایرانی خودداری می کند و اگر عربستان یک آیت الله شیعه (شیخ نمر) را گردن میزند و اگر «مردم خودجوش!» از این رفتار خصمانه عربستان تا آنجا خشمگیناند که اماکن دیپلماتک عربستان را به آتش میکشند و اگر ایران از محاکمه حملهکنندگان خودداری میکند و اگر ریاض جنگ نفت علیه ایران را به راه انداخته تا کمر اقتصاد ایران را بشکند و اگر ریاض روابط خود با تهران را قطع کرده و اگر ریاض باعث قطع رابطه دیگر کشورها با ایران شده و اگر و اگر... تمنای حضور دوباره در حج چرا؟
هدیهی گرانبهایی را که جمهوری اسلام در طشتی از طلا به عربستان داده تا حج سیاسی متوقف شود، چرا ریاض باید پس بدهد؟ چرا ریاض باید راه حضور حجاج ایرانی را بگشاید تا دردسری برای خود بتراشد؟ نه این بهتر برای ریاض که در جنگ تبلیغاتی خود علیه ایران امروز مدعی است جمهوری اسلامی برای طفره رفتن از ضوابط حج که برای همه کشورهاست، مانع انجام فریضه واجب مسلمانان ایرانی شده است؟
آیا آن روز که رهبر جمهوری اسلامی (پلیس ایران تحت فرمان رهبراست نه رئیسجمهور) مداخله موثر در حمله به سفارت عربستان نکرد و یا پس از آن حملهکنندگان را کیفر نداد، یاد حج واجب میلیونها مسلمان ایرانی نبود که دچار خلل میشود؟
علی خامنه ای که گفته بود سیاست خارجی باید «عزتمدارانه» باشد، آیا سخن وزیر ارشاد، علی جنتی، را شنیده است که گفت در مذاکره با سعودی ها برای حج ۹۵، آنان با ما با زبان «تحکم» سخن می گفتند؟ آیا این است سیاست عزتمدارانه جمهوری اسلامی؟ آیا روزی که خیابان بوستان (خیابانی که سفارت عربستان در آن واقع بود) به خیابان «شهید آیت الله نمر باقر النمر» تغییر نام داده شد، در یاد «کنگره جهانی حج» نبودند؟
وانگهی گیریم که عربستان اجازه اعزام حجاج ایرانی را میداد، جمهوری اسلامی که مدعی بیکفایتی عربستان در برگزاری حج پارسال بود با کدام تضمین، جان و ناموس ایرانیان را در خطر حادثه مشابه قرار می دهد؟ پارسال که روابط سیاسی برقرار بود و کلیه نهاد ایرانی در مراسم حج حضور داشتند آن حادثه خونبار رخ داد. چه تضمینی که امسال در قطع رابطه سیاسی، حادثه مشابه دگربار روی ندهد؟
نتیجه
نویسنده قویا معتقد است که بسته بودن حج موضوعی موقتی است. به شرحی که گفته شد تعطیلی حج را نه عربستان بلکه جمهوری اسلامی موجب شده است. جمهوری اسلامی تاب تعطیلی حج را که فریضهای برای هر مسلمان است، ندارد؛ که اگر چنین کند مسلمانی خود را زیر سوال برده است.
از سوی دیگر برای جمهوری اسلامی، گذر کردن از حادثه کشتهشدگان منا و اعدام شیخ نمر، از گذر کردن از حادثه حج خونین که سعودی ها با گلوله مستقیم در مکه صدها تن ایرانی را کشتند، سخت تر نیست. در پی آن حادثه آیت الله خمینی گفته بود اگر از صدام حسین بگذریم از آل سعود نمی گذریم. ولی گذشتند.
عربستان هم هرگز نمیخواهد در برابر میانجیگرانی که در صدد جوش دادن رابطه ریاض و تهران هستند خود را غیر منعطف نشان دهند. ضمن اینکه درآمد کلانی را که حجاج ایرانی برای آنان همراه می برند، نادیده نمیگیرند. اما، این انعطاف را ریاض وقتی نشان خواهند داد که نه اثری از خیابان شهید آیت الله باقر النمر باشد و نه ایران در اعدام امثال شیخ نمر مداخله کند و نه تظاهرات سالانه برائت از مشرکین برگزار گردد. یعنی حج سیاسی کلا تعطیل.
این پیش بینی چه استبعادی دارد وقتی در نظر آوریم تهران عربستان را بی کفایت میداند و آل سعود را از کفار قریش و اسرائیل بدتر میداند و معتقد است عربستان جنگ نفت علیه ایران راه انداخته و معتقد است یک آیتالله را اعدام کرده ولی بازهم به دنبال اعزام حجاج بود. بدیهی است روزی فرا رسد که جمهوری اسلامی از حج سیاسی دست بشوید تا حج آیینی را بگشاید.
اگر بار گذشته پس از حج خونین، تجدید رابطه تهران و ریاض در پی آن رخ داد که ریاض به جمهوری اسلامی دیکته کرد که مراسم برائت از مشرکین را در خیابانهای مکه برگزار نکند و جمهوری اسلامی برپایی آن را به صورت فرمالیته در بیابان های مکه برقرار می کرد، این بار راه حج گشوده نمیشود مگر آنکه «حج سیاسی» کلا تعطیل شود.
اگر جمهوری اسلامی، حج سیاسی را تعطیل نکند، راه مکه بسته خواهد ماند و اگر راه مکه بسته باقی بماند جمهوری اسلامی از حضور در حج سیاسی باز میماند. در یک کلام، جمهوری اسلامی در تله حج سیاسی گرفتار آمده است.