آینده نا معلوم پس از همهپرسی... تجزیه «بریتانیای کبیر»
آذوح: هنگامی که از بریتانیا پرسیده شد میخواهد در اتحادیه اروپا بماند یا از آن خارج شود؟ پس از ۴۳ سال عضویت در این اتحادیه، خروج را ترجیح داد. اکنون این پرسش مطرح میشود: از این پس بریتانیا چگونه کشوری خواهد بود؟
آیا همانگونه که رهبران کمپین خروج میگویند «کشوری دارای اعتماد به نفس، پیشرو و با انگیزههای اقتصادی و خارجی خواهد بود که مسیر خود را در جهان به سوی آینده باز میکند؟»
یا این که حرکت بریتانیا را به سمت قهقرا میبینیم و به «بریتانیای صغیر» تبدیل خواهد شد؟ «کشوری ناسیونالیست، منزوی، تنیده در خود، دارای هراس از غریبهها؟»
آیا یکپارچه خواهد ماند؟
آیا بریتانیا یکپارچه خواهد ماند؟ اسکاتلند که به شدت هوادار اروپا است، از این رو برای برگزاری دومین همهپرسی استقلال از بریتانیا، فشار خواهد آورد، مسالهای که میتواند پایانی باشد برای «پادشاهی متحد بریتانیا».
بریتانیا، کشوری که از بطن امپراتوری جهانی، ابهت شاهنشاهی و دفاع از مردم در برابر فاشیم زاده شد، اکنون در آستانه آینده مجهولی قرار گرفته که بدون شک در دریایی توفانی حرکت خواهد کرد.
پرسشهای زیادی درباره این آینده مجهول وجود دارد، شاید این پرسشها برای سالهای سال بی پاسخ بماند. نکته روشن این است که بریتانیا، روز جمعه هنگامی که از خواب بیدار شد، همچنان در اتحادیه اروپا ایستاده و عضویتش در این اتحادیه تا کنون نسبت به ۲۴ ساعت گذشته، تغییری نکرده است.
اما به هر حال، پیامدهای این همهپرسی، توفانی، سنگین، طولانی مدت و بسیار فراتر از یک آشوب اولیه خواهد بود که بازارهای اقتصاد را درنوردید. پرسشها درباره آینده بریتانیا، پاسخهای خود را احتمال در میان ندانمکاری بسیار، بیبرنامگیها و آشوبهای سیاسی، قانونی و اقتصادی خواهد یافت.
دولت محافظهکار بریتانیا، پس از آنکه سرانجام توانست برای نخستین بار از سال ۱۹۹۲، به حزب حاکم تبدیل شود، اکنون موقعیت خود را در عرصه جهانی از میان برد و به شدت به خود آسیب رساند. دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا پس از اعلام نتایج همهپرسی گفت پس از آنکه حزبش جانشینی برایش بیابد، از سمت خود کناره گیری خواهد کرد؛ مسالهای که صحنه قدرت را به رینگی برای مشتزنی سخت میان رهبران حزب و دولت تبدیل خواهد کرد. هیچکس برگزاری انتخابات زودهنگام را در بریتانیا بعید نمیداند.
هنگامی که بریتانیا، اقدامهای خود را برای خروج رسمی از اتحادیه اروپا بر پایه ماده ۵۰ قانون عضویت اتحادیه آغاز میکند، گامی که کامرون گفته است آن را به نخستوزیر آینده واگذار خواهد کرد، آن هنگام مذاکراتی دستکم دو سال آغاز خواهد شد؛ دورهای که باعث میشود میلیونها بریتانیایی، میلیونها شهروند اروپای که در بریتانیا زندگی میکنند و همه شهروندان بریتانیایی که در اتحادیه اروپا زندگی میکنند، سر درگم و بدون دانستن آینده، میان زمین و هوا معلق زندگی کنند.
شوک بزرگ
اگر پیشبینیهای وزارت خزانهداری بریتانیا، بانک مرکزی انگلیس، صندوق بینالمللی پول و انستیتوی مطالعات مالی درست از آب درآید، بریتانیا در آستانه یک شوک بزرگ خواهد بود.
بنا بر پیشبینی وزارت خزانهداری آمریکا، تولید محلی که ۳.۵ درصد اقتصاد را تشکیل میدهد، کاهش بزرگی خواهد یافت. مالیات ضربه بسیار سختی خواهد خورد و نیم میلیون تن، بی کار خواهند شد. قیمت املاک نیز دستکم ۱۰درصد کاهش خواهد یافت و بدین ترتیب، ثروت مالکان شخصی، کم خواهد شد.
کمپین «خروج» که برخی از اعضای بلندپایه دولت هم در آن عضویت دارند، از این پیشبینیها انتقاد کرده و آن را در جهت ایجاد ترس بیپایه و اساس توصیف کرد. اما بریتانیا اکنون خود صحت و اعتبار این پیشبینیها را درخواهد یافت.
این همهپرسی، شوک بزرگی برای طبقات سیاسی بریتانیا بود که رایدهنگان خشمگین و حیران بریتانیایی به آنها وارد کردند.
حزب کارگران بریتانیا، به کمپین کامرون برای ابقای بریتانیا در اتحادیه اروپا پیوست. تقریبا تمام احزاب دارای نماینده در پارلمان این کار را انجام دادند به جز دو حزب اتحاد دموکراتیک و استقلال که به کمپین خروج پیوستند. با این وجود، نتایج همهپرسی بر خلاف نظر اکثر سیاستمداران بود. این مساله نشان دهنده خشمی فراگیر از سیاستهای سیاستمدارانی است که سالها در بریتانیا حاکم بودند، به ویژه در حزب محافظهکار و کارگر.
حزب محافظهکار خود شاهد شکاف داخلی است. این شکاف میان چهرههای سنتی همچون کامرون است با شخصیتهایی که مواضعی مخالف نخبگان و مخالف مهاجران دارند و به کمپین خروج پیوستند. برجستهترین آنها بوریس جانسون شهردار سابق لندن و مایکل گروف یکی از برجستهترین اعضای دولت کامرون هستند.
کامرون همچنین دیدگاههایی دارای انعطاف بیشتر نسبت به بسیاری از اعضای حزبش داشت، به گونهای که محافظهکاران را به دفاع از مسائلی همچون ازدواج همجنسگرایان سوق داد.
اکنون احتمال دارد شخصی جانشین کامرون شود که نسبت به اتحادیه اروپا زاویه بیشتری داشته باشد، هچون ترزا مای وزیر کشور یا جانسون که خود را محافظه کاری میداند که برای وحدت امت به روش چرچیل فرا میخواند.
حزب کارگر هم باید راهی را برای مقبول واقع شدن از سوی رای دهنگان از طبقه کارگر بیابد که از آثار جهانی شدن و مهاجرت خارجیان بر زندگیشان راضی نیستند از همین رو خود را همراه با کمپین خروج یافتند. جرمی کوربن رهبر حزب کارگر، آن شور و هیجان لازم را برای حمایت از کمپین بقا در اتحادیه اروپا نداشت؛ مسالهای که نشان میدهد خود درباره اینکه تصمیم درست برای کمک به طبقه کارگر بقا در اتحادیه است یا خروج از آن دچار تردید بود.
نتایج همهپرسی همچنین شکاف بزرگ میان نخبگان بریتانیا و شهروندان را نشان داد، به ویژه اختلاف طبقاتی میان ثروتمندان و فقرا.
آمارهای منتشره نشان داد که شهروندان بالای ۴۵ سال به ویژه بازنشستگان، در پی خروج از اتحادیه اروپا بودند در صورتی که جوانان، از کمپین بقا حمایت میکردند.
کسانی که زندگی مرفهی دارند، بیم آن را دارند که این زندگی را از دست بدهند. در مقابل کسانی که زندگیششان به انگلیس بند است و با فشارهای جهانی شدن و مهاجرت دست و پنجه نرم میکنند، خواستار بازگشت به گذشته آرامتر (به حد تصورشان) هستند.
از این رو شکافهای فرهنگی و اقتصادی، پرسشهایی جدی درباره یکپارچگی سیاسی بریتانیا، وحدت آن و مدت زمانی که بحران شوک خروج و تاثیرات آن طول خواهد کشید، مطرح میکند.
نتایج همهپرسی بر شدت گرفتن تنش میان چهاربخش پادشاهی متحد بریتانیا به وجود آورد و میتواند تثیر آن را بر یکپارچگی بریتانیا بگذارد.
علاوه بر افزایش خواستها برای برگزاری دوباره همهپرسی خروج از بریتانیا در اسکاتلند، درخواستها در انگلیس، که خود ۸۵ درصد ساکنان بریتانیا را تشکیل میدهد، برای وضع قوانینی در پارلمان ویژه خود بیشتر شده است، همچون اقدامهایی که پارلمانهای اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی انجام میدهند.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا جدایی اسکاتلند و یا ایرلند شمالی که هوادار باقی ماندن در اتحادیه اروپا هستند یکپارچگی پادشاهی متحده را تهدید نمیکند؟
العربیه