English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

یک سال بعد از برجام: توقعات اقتصادی ایرانیان برآورده شد یا نشد؟

آذوح: حمید کیهان

یک سال پس از آغاز برجام، این سئوال مطرح است که توافق هسته‌ای چه منافعی برای اقتصاد ایران داشته است به ویژه اینکه با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری، نتایج برجام، از جمله در زمینه برآوردن انتظارات اقتصادی ایرانیان به موضوعی در عرصه رقابت‌های جناحی تبدیل شده است.

مقامات دولتی که ماموریت انجام مذاکرات را برعهده داشته‌اند می‌کوشند با ارائه تصویری مثبت از شرایط اقتصادی فعلی، آن را نتیجه اقدامات خود از جمله در مذاکرات منجر به برجام جلوه دهند درحالیکه جناح مقابل تاکید داشته است که با پذیرفتن برجام، بخش مهمی از "دستاوردهای هسته‌ای" جمهوری اسلامی از دست رفت بی آنکه بهبود مورد انتظار در شرایط اقتصادی تحقق یافته باشد.

در مورد موضع مقامات دولتی، باید به خاطر آورد که چند ماه پس از آغاز دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و زمانی که هنوز از توافق نهایی اثری نبود، مقامات دولتی از موفقیت خود در بهبود شرایط اقتصادی ایران سخن می‌گفتند. و براساس آمار اقتصادی، حتی اگر بهبود اوضاع به همان اندازه مورد ادعای مقامات دولتی هم نبود، باز هم در این واقعیت تردیدی وجود نداشت که تغییر دولت از سرعت سقوط اقتصاد ایران کاسته بود.

چنین تحولی دور از انتظار نبود. تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، پافشاری جمهوری اسلامی بر ادامه برنامه هسته‌ای، نه تنها موانع عمده‌ای را در راه صادرات نفتی، و بدتر از آن، دسترسی به عواید ارزی ایران ایجاد کرده بود، بلکه به نظر می‌رسید که برخی از طرف‌های تجاری ایران به خاطر هزینه سنگین ارتباط تجاری و از بیم افزایش این هزینه‌ها، ترجیح می‌دادند این ارتباط را کاهش دهند یا حتی قطع کنند.

اعلام پیروزی انتخاباتی حسن روحانی، با وعده تلاش برای حل بحران هسته‌ای، این نگرانی و همراه با آن، محدودیت‌های تجاری خارجی را تا حدودی تخفیف داد و آغاز مذاکرات و در نهایت، دستیابی به توافق هسته‌ای، دسترسی ایران به بازارهای نفتی و عواید ناشی از آن را تضمین کرد. با توجه به وابستگی تمامی ابعاد اقتصاد ایران به عواید نفتی، این تحولات، فارغ از تدابیر و سیاست‌های اعلام شده دولت، طبیعتا به بهبود وضعیت اقتصادی، یا دست کم کاهش مشکلات موجود منجر شد.

مخالفان برجام

مخالفان برجام این تغییرات را کافی ندانسته و گفته‌اند که جمهوری اسلامی با قبول برجام، اهداف و منافع قابل توجهی را از دست داد بی آنکه نفع چندانی کسب کرده باشد.

برای ارزیابی این نظر، باید به سه سئوال اصلی پاسخ داد: اینکه اهداف و امتیازات از دست رفته چه بوده است، دوم اینکه ایران بدون برجام چه وضعیتی می‌توانست داشته باشد، و بالاخره چه انتظاراتی از برجام می‌رفت که تحقق یافته یا نیافته است؟

در مورد اول، با گذشت حدود دو دهه از آغاز فعالیت هسته‌ای ایران، هنوز هم مشخص نیست این فعالیت به چه شکل و با چه هدفی آغاز شد، چه هزینه‌ای داشته و این هزینه از کدام منبع تامین شده است؟

اگرچه طبق معاهدات بین‌المللی، ایران از حق فعالیت صلح آمیز هسته‌ای و حتی دریافت کمک خارجی در این زمینه برخوردار بود، نحوه دنبال کردن این فعالیت‌ها که به گفته نهادهای بین‌المللی، به صورت مخفیانه و بدون اطلاع‌رسانی لازم دنبال می‌شد، طبیعتا باعث شک در ماهیت و اهداف اتمی ایران شد.

اظهارات برخی مقامات در این مورد که هدف برنامه اتمی ایران تولید و انبار کردن سوخت برای نیروگاه‌هایی بود که می‌بایست سالها بعد ساخته شود طبیعتا چندان قانع کننده به نظر نمی‌رسید و توجیه بعدی، یعنی این هدف که ایران در صدد ورود به بازار صادرات سوخت هسته‌ای است نیز با توجه به ساخت اقتصادی و سطح دانش و فناوری ایران نمی‌توانست هدفی معقول محسوب شود.

نتیجه اینکه جمهوری اسلامی متهم شد که در پوشش برنامه‌های صلح آمیز هسته‌ای، مخفیانه در پی دست یافتن به تسلیحات اتمی بوده است، هر چند مقامات ایران همواره این اتهام را تکذیب می‌کردند.

انگیزه و هدف دیگری که به خصوص پس از برجام توسط مخالفان این توافقنامه مطرح شده این بوده که برنامه‌ هسته‌ای به منظور پیشرفت علمی آغاز شد و ادامه یافت و این پیشرفت با قبول برجام، متوقف شد. البته تلاش برای پیشرفت در هر شاخه علمی هدفی ستایش برانگیز است، اما واقعیت این است که تحقیقات علمی نیاز به پنهانکاری و تحمل هزینه‌های گزاف مستقیم و غیرمستقیمی نداشت که برنامه‌های هسته‌ای ایران بر این کشور تحمیل کرد. علاوه بر این، برجام مشخصا از تحقیقات علمی حمایت کرده و زمینه ادامه آن را فراهم آورده است.

البته برخی از مخالفان جمهوری اسلامی از نگاهی بدبینانه به منتقدان برجام نگریسته و گفته‌اند که با توجه به رواج سودبری شخصی از فعالیت‌های اقتصادی و معاملات دولتی در ایران، اجرای یک طرح مخفیانه با بودجه مبهم و بیرون از نظارت و ارزیابی عمومی، محل مساعدی را برای سودبری ایجاد کرده بود که با قبول برجام از میان رفت.

ایران بدون برجام

در مورد وضعیت ایران بدون برجام، طبیعتا تنها می‌توان به گمانه‌زنی در باره شرایطی پرداخت که ادامه تحریم‌های اقتصادی در پی داشت، البته با این فرض که واکنش مخالفان برنامه هسته‌ای ایران از محدوده تنبیه‌های اقتصادی فراتر نمی‌رفت.

به نظر می‌رسد که پیش از آغاز مذاکرات "جدی" با گروه ١+٥ در پائیز ١٣٩٢، مراکز اصلی تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی بر احتمال تشدید تحریم‌ها و وخامت بیشتر اوضاع اقتصادی و تبعات خطرناک آن وقوف یافته و لزوم اقداماتی برای حل این بحران را در نظر داشتند.

البته در سال‌های قبل از مساله هسته‌ای نیز جمهوری اسلامی با تحریم‌های مختلف خارجی مواجه شده بود اما در اکثر موارد، هدف تحریم‌کنندگان از حد اعتراض به برخی اقدامات حکومت ایران و نتیجه این تحریم‌ها هم از حد افزایش هزینه معاملات خارجی فراتر نرفته و فشار اصلی آن به صورت کمبودهای مختلف و محرومیت از فرصت پیشرفت اقتصادی صرفا بر مردم ایران تحمیل شده بود.

آنچه که تحریم هسته‌ای را از تحریم‌های قبلی متمایز می‌کرد نگرانی واقعی و مشترک قدرت‌های بزرگ از آن چیزی بود که خطر اتمی شدن ایران تلقی می‌کردند و در نتیجه، وضع و اجرای تحریمی کاملا هدفمند را لازم می‌دانستند به نحوی که بیشترین فشار را بر این کشور وارد کند و مکانیسم تشدید فشار را هم در خود داشته باشد.

در چنین شرایطی، آثار ادامه و تشدید تحریم می‌توانست از حد فشار طاقت فرسا بر معاش مردم فراتر رود و آثار پیش‌بینی نشده‌ای را برای موقعیت داخلی و خارجی حکومت داشته باشد.

در اقتصادی که تمامی اجزاء آن به عواید نفتی وابسته است، کاهش روزافزون درآمدهای نفتی در نهایت باعث می‌شد تا ایران به معامله پایاپای با چند کشوری روی آورد که امکان نادیده گرفتن تحریم‌های غرب را داشتند. نتیجه چنین وضعیتی، شکل گرفتن یک رابطه اقتصادی شبه مستعمراتی با این قدرت‌ها بود که طبیعتا سیاستگزاری داخلی، از جمله در زمینه فعالیت هسته‌ای را بدون موافقت و نظارت آنان ناممکن می‌کرد.

از سوی دیگر، خشک شدن سرچشمه عواید مالی دولت ممکن بود حتی ادامه فعالیت هسته‌ای و البته سودبری اقتصادی و سیاسی از آن را هم ناممکن سازد.

همچنین، چنین وضعیتی بر روابط منطقه‌ای ایران قطعا تاثیر می‌گذاشت. به گفته ناظران، شادمانی برخی گروه‌های منطقه‌ای وابسته به جمهوری اسلامی از دستیابی به برجام و چشم‌انداز بهبود وضعیت مالی ایران نشان داد که در صورت قطع حمایت مالی جمهوری اسلامی، این گروه‌ها احتمالا از میان می‌رفتند یا به کشورهای دیگری وابسته می‌شدند. به این ترتیب، برنامه اتمی به جای تقویت موضع منطقه‌ای جمهوری اسلامی، به تضعیف آن منجر می‌شد.

علاوه بر اینها، کشوری که به دلیل نادیده گرفتن خواست جامعه جهانی گرفتار انزوای بین‌المللی و ضعف اقتصادی شده باشد، نمی‌توانست در برابر اقدامات خصمانه دیگران مقاومتی کند.

احتمالا با توجه به چنین ملاحظاتی بود که در همان زمانی که از مردم انتظار می‌رفت در حمایت از برنامه هسته‌ای آماده هرنوع فداکاری باشند و در حالیکه ابراز هرگونه تردیدی نسبت به منافع این برنامه واکنش تند حکومت را در پی می‌آورد، یکی از نامزدهای تایید شده انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٩٢ با وعده حل مساله هسته‌ای، که طبیعتا به معنی مذاکره و مصالحه با جامعه جهانی بود، در انتخابات برنده شد و مذاکرات هسته‌ای را آغاز کرد.

با توجه به چنین پیشینه‌ای، مشخص نیست که مخالفان برجام چگونه این نظر را مطرح می‌کنند که ادامه برنامه هسته‌ای به نفع جمهوری اسلامی تمام می‌شد یا اینکه این توافق بدون خواست و تایید مراکز اصلی تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی به دست آمده است.

انتظارات از برجام

البته تمامی منتقدان برجام معتقد نیستند که برنامه هسته‌ای می‌بایست به همان شکل ادامه یابد. به گفته آنان، دستیابی به توافق با جامعه جهانی لازم بود اما به دلیل کوتاهی مذاکره‌کنندگان ایرانی، توافق فعلی یا نحوه اجرای آن، انتظارات جمهوری اسلامی را برآورده نکرده است. بنابراین باید پرسید که از برجام چه انتظاراتی می‌رفته است که ممکن است برآورده نشده باشد.

براساس توافق هسته‌ای، ایران متعهد شد بخش‌هایی از برنامه اتمی خود را تغییر دهد یا متوقف کند و در مقابل، تحریم‌های بین‌المللی و یکجانبه‌ای که به خاطر ادامه این برنامه وضع شده بود، لغو شود.

آنچه که در برجام نیامده، امتیازات سیاسی یا اقتصادی ویژه‌ای برای ایران از آن نوعی است که گاه توسط منتقدان برجام خواسته شده و به وضوح از حد مذاکرات هسته‌ای و توافق حاصل از آن فراتر می‌رود.

به عنوان مثال، گفته شده است که با وجود پذیرش برجام، ایالات متحده همچنان از رفع موانع ناشی از تحریم‌های غیرهسته‌ای خودداری می‌ورزود. حتی اخیرا یکی از دست اندرکاران سیاستگزاری خارجی جمهوری اسلامی اظهار داشت که آمریکا وعده داده بود برای بهبود روابط تجاری و گسترش همکاری علمی ایران با کشورهای غربی اقدام کند اما به این وعده عمل نکرده است. چنین تعهدی در متن برجام وجود ندارد.

علاوه بر این، امکانات و اختیارات دولت در کشوری مانند آمریکا یا سایر دموکراسی‌های غربی بسیار کمتر از آن است که گاه در جمهوری اسلامی شنیده می‌شود و قطعا رهبران آمریکا نمی‌توانند موسسات مالی و تجاری خود، چه رسد به موسسات مالی و تجاری کشورهای غربی دیگر را به توسعه روابط اقتصادی با کشور خاصی مجبور کنند.

مهمتر اینکه در جهان امروز هدف رهبرانی که با رای آزاد مردم انتخاب شده و در برابر مردم و نهادهای مردمی پاسخگو هستند، حمایت و پیشبرد منافع ملی در همه زمینه‌ها، از جمله در حوزه روابط خارجی است. بنابراین، از دولت آمریکا نمی‌توان انتظار داشت به دادن امتیاز یکجانبه به کشورهای دیگر، حتی کشورهای دوست، مبادرت کند چه رسد به کشوری که آشکارا ایالات متحده را "دولت متخاصم" و دشمنی با آن را یکی از اصول عقیدتی خود می‌داند.

البته احتمال دارد که بعضی از دست اندرکاران مذاکرات هسته‌ای به خاطر تاکید بر مهارت دیپلماتیک خود یا قانع کردن منتقدان یا به دلیل استنباط نادرست از منظور طرف مقابل، گاه موفقیت خود در مذاکره با غربیان را بیش از واقع جلوه داده و باعث ایجاد انتظاراتی غیرواقعی از این مذاکرات شده باشند. اما مگر اینکه توافقی محرمانه بین دو طرف صورت گرفته باشد، برجام براساس رابطه منطقی بین حذف علت (رفع نگرانی جامعه جهانی در مورد بخش‌هایی از برنامه اتمی ایران) و حذف معلول (تحریم هسته‌ای) شکل گرفته و در همین حد نیز نافذ است.

دستاورد اقتصادی برجام چیست؟

یک سال پس از اعلام توافق هسته‌ای و در حالیکه ایرانیان همچنان با مشکلات اقتصادی فراوانی دست به گریبانند، قاعدتا این سئوال مطرح است که آیا شرایط کنونی اقتصادی ایران همان است که از برجام انتظار می‌رفت؟

واقعیت این است که برجام، با جلوگیری از ادامه و تشدید تحریم‌های خارجی، اقتصاد ایران را به "شرایط طبیعی" آن در طول سه دهه گذشته بازگرداند. در این مدت، اقتصاد ایران با عوارض توسعه نیافتگی مانند تورم ، بیکاری، رکود، نابرابری درآمد و از رشد ماندگی دست به گریبان بوده و این عوارض تنها در دوره‌های رونق بازار نفت، دست کم برای بعضی قشرهای جامعه به طور موقت کاهش یافته است.

غلبه بر مشکلات بنیادی اقتصاد ایران مستلزم اراده سیاسی برای تدوین و اجرای سیاست‌های توسعه است که طی یک سال گذشته، مانند سال‌های پیش از آن، نشانه‌ای از آن دیده نشده است. اینکه دولت‌ها و شرکت‌های خارجی به پاداش قبول برجام از سوی جمهوری اسلامی، وظیفه حل مشکلات ساختاری و ریشه‌دار اقتصاد ایران را برعهده بگیرند، قطعا انتظاری بی‌مورد است.

علاوه بر این، شرایط ایران طی یک سال گذشته به شکلی نبوده که باعث تشویق خارجیان به همکاری و سرمایه گذاری در ایران شود و حتی در بعضی زمینه‌ها، مسیر معکوس را پیموده است. سرمایه‌گذار و صاحب سرمایه غربی، به درست یا نادرست، تاکید بر خصومت با غرب و نقض حقوق بشر را نشانه حکومتی متزلزل و فاقد ثبات می‌داند که برای حفظ خود، به سرکوب و ارعاب شهروندان خود متکی است. و چنین برخوردهایی در سال‌های پیش باعث وضع تحریم‌های خارجی علیه ایران شده و چنین امکانی در آینده هم وجود دارد.

طبیعی است که کمتر کسی حاضر می‌شود سرمایه خود را در محیطی ناامن به خطر اندازد آنهم در شرایطی که تمامی کشورهای دیگر، درگیر رقابت فشرده برای جذب منابع مالی و فناوری موجود هستند.

توافق هسته ای باعث شد تا ایران فرصت بازگشت به صحنه اقتصاد و سیاست جهانی را بیابد. استفاده از این موقعیت برای حل مشکلات داخلی به ابتکار و تلاش حکومت و مردم این کشور نیاز دارد.

bbc

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter