فراموشی بزرگان
(برگرفته از شماره ی 11 ماهنامه ی خط صلح
سحر قاسمی- عضو جنبش دانشجویی آذربایجان، آذوح)
25 آبان سالروز درگذشت مردی است که برای آزادی ملتی از چنگ استبداد قدم به میدان گذاشت و تا آخرین لحظه هم ایستاد و سرانجام زندگی خود را بر سر این کار از دست داد. ستارخان، بزرگ مردی که حتی به آخرین وصیت وی نیز عمل نشد.
ستارخان در آرزوی دفن شدن درخاک آذربایجان به شهادت رسید
فرزانه ابراهيم زاده گزارشگر گروه فرهنگ میراث خبر به نقل از "بهروز سردار" می نویسد:«پدرم تعریف می کرد پس از واقعه پارک اتابک، ستارخان را مجبور کردند در تهران بماند. پس از آن حادثه بود كه پدربزرگم چهار سال خانه نشین شد. زخمی که از آن سال در پایش بود، مهلک تر از دردی نبود که در وجودش داشت. بالاخره هم در یک روز سرد پاییزی 25 آبان ماه دور از وطن و سرزمین، در آرزوی دفن شدن در خاک آذربایجان درگذشت.» این حرف ها را نوه ی ستارخان از پدرش و سایر بزرگترهای فامیلشان شنیده بود و برایم نقل می کرد.
ستارخان پس از عزیمت به تهران و زخمی شدن در حادثه ی پارک اتابک مایل بود به تبریز بازگردد، ولی دولت صمصام السلطنه در تهران درخواست وی مخالفت نمود. بدین ترتیب سردار ملی علیرغم میل باطنی خود چهار سال عمر باقیمانده خود را در تهران گذرانید و دچار مرگ تدریجی شد. و دولتی که به همت سردار ملی به روی کار آمده بود، اجازه انتقال جنازه ستارخان به تبریز را نداد و پس از چندین بار تلاش خانواده و همرزمش باقرخان عاقبت او را در باغ طوطی شهر ری به خاک سپردند. آرامگاه ستارخان تا سال 1324 وضع نامطلوبی داشت تا اینکه در این سال به همت نیروهای مردمی برای او در باغ طوطی شهر ری و جوار بقعه حضرت عبدالعظیم حسنی آرامگاه موقّتی ساخته شد. ولی پس از یکسال، عاملین رژیم وقت آن مزار را با خاک یکسان نمودند و سنگ قبر مزار ستارخان در گوشه ای از باغ رها گردید.
انتقال مزار ستارخان به تبریز شدنی نیست
اینها را هادی ساعی، عضو شورای اسلامی شهر تهران در پاسخ به این سوال که آیا بحث انتقال مزار ستارخان از شهرری به تبریز ازسوی برخی محافل قابل اجراست یا نه می گوید. او اظهار می کند: "این موضوع یک پیشنهاد اجرایی نیست لذا مورد بررسی اعضای شورای شهر تهران قرار نگرفته است." وی با تاکید بر اینکه موضوع انتقال مزار ستارخان به تبریز جدی نیست، می افزاید:"به نظر نمی رسد با جابجایی مقبره، هویت و اصالت یک فرد تغییر یابد همچنانکه مولانا با وجود اینکه مزارش در ترکیه است، هویتی ایرانی دارد و هر ایرانی به وجود او افتخار می کنند." این در حالی است که مزار ستارخان در شهر ری، به اذعان مراجعین و زیارت کنندگان به هیچ عنوان شایسته ی عنواندار لقب "سردار ملی" نیست. در مورد "سالار ملی" نیز قضیه فرق چندانی نمی کند. باقرخان پس از قتل ستارخان در تهران منزوی میزیست تا اینکه قضیه ی مهاجرت پیش آمد. او دیگر در تهران درنگ نکرد و دنبال مهاجرین رفت تا اینکه در نهایت شبی در نزدیکی قصر شیرین عدهای از راهزنان بر سر او و رفقایش ریختند و او را به قتل رساندند. از آن زمان تا مدتهای طولانی محل یادبودی برای این مرد بزرگ تهیه نگردید. تا اینکه در زمان حکومت ملی آذربایجان به دستور پیشه وری مجسمه باقرخان در میدان ساعت تبریز نصب شد، اما پس از سقوط حکومت ملی باز به دستور سیاست مداران وقت با بهانه قرار دادن نفرت ملت از حکومت ملی مجسمه وی برزمین کشیده شد و به جای آن مجسمه شاه نصب گردید. اکنون مزار نمادین باقر خان در تبریز واقع در پارک مشاهیر آذربایجان(پارک طوبی-جنب مسجد طوبی) قرار دارد. اما آیا این بی توجهی به این دو بزرگمرد و دیگر بزرگان قیام مشروطه مربوط به جغرافیای خاصی است؟، آیا در سرزمین مادری سیاست دیگری جریان دارد؟
خانه ی ستارخان در تبریز، ویران شد
خانه سردار ملي ايران به دنبال بي توجهي مسئولان امر كه وظيفه حفاظت از ميراث ملي و فرهنگي را دارند در خطر نابودي کامل قرار دارد. به گفته ی سامي، نتیجه ی ستارخان، خانه ی ستارخان به نصف قيمت فروخته شده و در اين ميان سازمانها و مسئولان مربوطه هيچ واكنشي نشان ندادهاند. خانه ستارخان در گذشته هاى دور محل ستاد فرماندهى مبارزات مشروطه خواهى و نيز جنگ هاى ضداستعمارى ستارخان و نيروهاى وى بوده است. پس از پيروزى انقلاب مشروطه در سال 1285 هـ.ق و عزيمت ستارخان، باقرخان و نيروهاى آنان به تهران، حوادثى در تبريز رخ داد كه موجب شد اين خانه رفته رفته از كانون توجه خارج شده و تا به امروز نيز غربت خود را بازنيابد. پس از كشته شدن ستارخان، اوضاع كشور آبستن حوادثى شد كه در نهايت نيروهاى روسيه دوباره در كشور و بخصوص آذربايجان مجال خودنمايى يافته و در نهايت خانه سرداران مشروطه را در تبريز به توپ ببندند. صمد سردارىنيا، مورخ و پژوهشگر تاريخ معاصر آذربايجان در اين باره مى گويد، از آن جا كه دولت استعمارى روسيه از مبارزات ستارخان و باقرخان بر ضد نيروهاى آنان خاطره خوبى نداشت، 3 روز پس از عاشوراى سال1330 هـ.ق با گلولههاى توپ، خانه اين 2سردار بزرگ مشروطه را با خاك يكسان كرد. اين گفته شايد نشانگر آن باشد كه هم اكنون ديگر اثرى از خانه ستارخان نمانده است، اما «نگار عذارى» عروس ستارخان و همسر «يدالله خان» فرزند ارشد ستارخان در اين باره نظر ديگرى دارد. وي اعتقاد دارد، خانه ستارخان به دست روسها تخريب شد و از آن عمارت بزرگ، بيش تر بخشهاى نظامى مانند مركز ستاد فرماندهى، محل استقرار نيروها، اسلحه خانه و... مورد حمله قرار گرفت اما قسمت اندرونى عمارت از تخريب مصون ماند. اين بانوى كهنسال با تأييد اين كه خانه مورد بحث، بقاياى همان عمارت ستارخان است، تأكيد مى كند اين خانه در طول يكصد سال گذشته دچار تغييرات بسيارى شده است.
انتشار این خبر کوتاه، به موجی از اعتراض و انزجار شهروندان آذربایجانی و تبریزی نسبت به متولیان آثار فرهنگی و تاریخی منجر شد. اهالی کوچه ستارخان در محله امیرخیزی با ارسال نامهای به نشریات، برای جلوگیری از تخریب باقیمانده خانه سردار ملی از مردم و همشهریان خود یاری خواستند. در این نامه، نویسندگان آن "از ساخت و پاخت یک بساز بفروش سوداگر با سازمان میراث فرهنگی" خبر دادهاند و به "بیتوجهی شهرداری منطقه ۴ تبریز در نابودی نماد مشروطهخواهی و مبارزات ضداستبدادی تبریزیان" اعتراض کردهاند. در این نامه آمده است:"شهرداری منطقه ۴ و میراث فرهنگی در جریان امور هستند ولی اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نمیدهند. تخریب خانه ستارخان در حالی صورت میگیرد که سازمان میراث فرهنگی، مسئولیت مستقیم و قانونی در قبال شناسایی آثار بجای مانده از چهرهها و شخصیتهای تاریخی و فرهنگی دارد." این در حالی است که تبریز در سالهای گذشته، شاهد تخریب و ویرانی بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی شهر بوده است. زورخانه ی گپو، کاروانسرای درب باغمیشه و اماکنی بسیار تخریب شدند. در ماههای گذشته نیز، بازار قدیمی سماروسازان و درب باغمیشه در طرح تخریب سوداگران مقاطعهکار قرار گرفته است. سالهای پیش، باغ ملی تبریز، تالار مُعظم تئاتر ارک و قسمتی از "ارک بلند تبریز" ویران شد.
با این وجود این اعتراضهاي مردمي براي نجات اثري از دوران مشروطه به نظر می رسد با اعلام رئیس سازمان میراث فرهنگی آذربایجانشرقی به سرانجام رسیده است. "با صدور دستور توقف تخريب، خانه ستارخان بعد از خريداري و تامين اعتبار بازسازي ميشود." اين را خداوردي كريمينژاد، رييس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان آذربايجانشرقي ميگويد. او معتقد است: اگر مشكل خاصي نباشد تا پنج، شش سال آينده اين بنا بازسازي ميشود.
بازداشت شرکت کنندگان در مراسم یادبود ستارخان و باقرخان
این اتفاقی است که همه ساله رخ می دهد. هرچند در سالیان اخیر با توجه به شدت سختگیری نیروهای امنیتی حضور در مراسم به سختی صورت گرفته، با این وجود بازداشت حاضرین به امر متداول هرساله تبدیل شده است. کمیته ی گزارشگران حقوق بشر در نمونه ای از این سرکوبها از بازداشت شرکت کنندگان در مراسم یادبود ستارخان در سال 87 خبر داده است. بنا به این گزارش "عصر بیست و سوم آبان ماه، تعدادی از شرکت کنندگان در مراسم بزرگداشت ستار خان دستگیر شدند. این مراسم که همه ساله بر سر مزار سردار مشروطیت و در بزرگداشت وی در شاه عبدالعظیم حسنی برگزار می شود امسال هم با برخورد ماموران امنیتی مواجه گردید."
در موردی دیگر ادوارنیوز از درگيري در مراسم بزرگداشت ستارخان و بازداشت 9 نفر در سال 85 خبر می دهد. به نوشته ی این سایت "مراسم بزرگداشت ستارخان كه در كنار مزار او برگزار شد به صحنه درگيري ميان تجمع كنندگان و نيروهاي امنيتي تبديل گردید .پيش از برگزاري مراسم در شهرري و در كنار مقبره حضرت عبدالعظيم نيروهاي امنيتي با برپايي مراسم نوحه خواني و پهن كردن فرش بر روي قبر ستارخان ، مانع از برگزاري مراسم توسط فعالان قومي ترك زبان شدند كه در نهايت به درگيري ميان تجمع كنندگان و نيروهاي لباس شخصي انجاميد." گفتنی است پس از ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم بر مزار ستارخان، فعالین سیاسی آذربایجان مراسم خود را در دو سال گذشته بر مزار باقرخان در تبریز برگزار کرده اند. در این مراسمها نیز نیروهای امنیتی با هجوم به حاضرین جمعی را بازداشت و برخی را نیز مورد ضرب و شتم قرار داده اند.
به دنبال این وقایع و حضور بر مزار سالار ملی، مقبره ی باقرخان که در محل پارک مفاخر آذربایجان(پارک طوبی) قرار دارد توسط اداره ی ارشاد شهرستان تبریز به بهانه ی بازسازی مجدد و نیز به کار گرفته شدن اشعار و نوشته های تورکی در سنگ قبر، به کلی نابود گردید.
سحر قاسمی
عضو جنبش دانشجویی آذربایجان- آذوح