English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

کلاننری 15 تبریز واقع در خابان صائب و شکنجه جوانان بیگناه

مقصود عهدی

امروز حوالی ساعت 2بود که از آخر شهناز از دانشکده پرستاری خارج شده و با سرعت به سوی منزل که پدر و مادرم عصر ساعت 5مسافر مکه مکرمه بودند، برمیگشتم. کمی از چهار راه 17شهریور گذشته بودم که دو نفر لباس شخصی از پشت من را گرفته و بدون هیچگونه توضیحی مورد ضرب و شتم قرار داده و سوار ون های نبروی انتظامی کلانتری 15 تبریز واقع در خیابان صائب کردند.از قضا ون هم پر از جوانان بی گناهی بود که بدون ارتکاب گناهی منتظر عقده ای های کلانتری 15 تبریز بودند. از آنجائیکه از ناحیه سر و صورت مشت و لگد خورده بودم اصلا حال خوشی نداشتم و به زمین و زمان نفرین کرده و از این وضع نامناسب دوباره و بازهم دوباره پس از چند سال آتشفشان اعتراضی وجودم به هوا بر میخواست.از یک طرف که تمام اعضای بدنم از شدت ضربات باتوم و مشت عقده ای های لباس شخصی کلانتری 15 تبریز درد میکرد، از طرف دیگر هم نگران این بودم که مبادا پدرو ماردم را که عازم مکه بودند را نتوانم ببینم.بیهوش در وسط ون افتادم.بعد از رسیدن به کلانتری و چندین ساعت اللافی و شکنجه بالاخره با قید ضمانت از کلانتری 15 تبریز واقع در خیابان صائب آزاد شده و به سرعت به سوی فرودگاه تبریز در حرکت شدم که آخر سر هم نتوانستم به موقع برسم.به همراه من تنی چند از جوانان تبریز نیز بازداشت بودند که آنها هم بدون دلیل و هیچگونه شاکی خصوصی ای بازداشت شده بودند. و آنها هم نیز مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفته بودند.جالب اینجاست که از هر کدام از مسئولین کلانتری که میپرسیدی علت دستگیریها را، فقط یک جواب داشتند آن هم اینکه طرح است و به ما دستور داده اند!!!

اسم یکی از این لباس شخصی های کلانتری 15 را پرس و جو کردم. شخصی بنام آقایی که به همراه دوست عقده ایش اقدام به پرخاشگری در چهارراه 17شهریور میکردند.بنده از این شخص و رئیس کلانتری 15 تبریز شکایت کرده و تا جاییکه توان داشته باشم این عقده ای های کلانتری 15 را اهلی خواهم نمود.الان که نوشته را تهیه میکنم تمام اعضای بدنم در نتیجه ضرب و شتم این عقده ایها در حال عذاب است بدون هیچگون جرمی.اما چاره ای جز انتشار این نوشته در فضای مجازی نداشتم.چون امروز به شخصیت من و به شعور من و جوانا تبریز توهین شده و آسیب جدی ای خورده ام.با این امید این نوشته را تهیه کردم تا شاید به گوش مسئولین بلند پایه نیروی انتظامی که هر چند اصلا امیدی به بهبودی نیست،رسد تا جلوی اینچنین نیروهای عقده ای و وحشی اش را بگیرد.

به شما دستور داده اند در ملا عام جوانان مردم را بدون هیچگونه گناهی مرد ضرب و شتم قرار دهید؟! بله خطا کار باید تاوان خطایش را بپردازد اما آیا همه یکسانند؟!نکند قضیه همان است که اول گرفته و میکشید و بعد از طرف سوال میکنید که چه کرده ای؟! آیا با جوانان تحصیل کرده مملکت اسلامی باید اینچنین کرد؟! این است شعور و دیگاه مملکت داریتان.

تف به شرفتان که اینگونه مملکت داری میکنید.تف به عقده ایهای لباس شخصی نیروی انتظامی تان.این است جواب این همه مشکلاتی که جوانان با آن دست و پنجه نرم میکنند در حالیکه مسبب بد بختی این همه مشکلات نیز خودتان هستید!! آیا نیروی انتظامی و در راس آن لباس شخصی های عقده ای اش اینگونه جوانان را تهذیب کرده و مراقب ناموس و حیثیت مردم هستند؟!

نه خیر این ره که میروید به بیراهه میروید...

عزیزان امروز من و تنی چند از جوانان در کلانتری 15 تبریز به جرم گناه ناکرده بدترین توهینها را شنیده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتیم.نزدیک 30نفر بودند که اکثرا هم تحصیلات آکادمیک داشته و از شعور اجتماعی بالایی بر خوردار بودند.اما این وحشی ها به حیثیت و شرف جوانا تبریز توهین کردند.من از تمامی مراجع قانونی پیگیر این قضیه بوده و توهین به شعور خودم را آن هم در وسط شهر،نخواهم پذیرفت.مخصوصا از شخصی بنام آقایی از کادر لباس شخصی کلانتری 15 تبریز واقع در صائب....

بالاخره امروز به حول قوه نیرویهای عقده ای و وحشی نیروی انتظامی تبریز نتوانستم پدرو مادرم را که عازم مکه بودند را ببینم.برادرم میگفت خیلی منظرت ماندند اما آخر سر نتوانستند از پرواز عقب بمانند...

بی شرفان کلانتری 15 و شخصی بنام آقایی و یکی از همکارانشان مطمئنا باید در دادگاه به این کستاخی شان جواب پس بدهند.

وای بر شما وای بر شما....

مقصود عهدی – 1/12/1390

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter