English            Latin   

برای دریافت مطالب جدید به این آدرس www.azoh.net  مراجعه فرمایید

Yeni Adresimiz www.azoh.net

New Address www.azoh.net 

گفتنی است این سایت آرشیو مطالب منتشر شده از اسفند 89 تا دی 92 و همچنین از مهر 94 تا شهریور 95 را شامل می شود
 

جنبش دانشجویی آذربایجان، میراث دار واقعی سنت مبارزات ملی- بخش اول

نویسنده: تایماز گوئنیلی

مقدمه:

19 ادیبهشت سال 74 تاریخ برای جنبش دانشجویی آذربایجان رقم می خورد. یک پرسشنامه با عنوان "طرح فاصله اجتماعی" توسط مرکز تحقیقات و مطالعات سازمان صدا و سیما در مناطق 20 گانه تهران پخش می شود. طراح اصلی این پرسشنامه تقی آزاد ارمکی از اساتید به نام جامعه شناسی ایران و استاد دانشگاه تهران است. سئوالات این طرح توهین آمیز و نژادپرستانه است.

1-اگر روزی قصد ازدواج داشته باشید، آیا حاضرید با یک ترک ازدواج کنید؟ 2-چنانچه فرزند دختری داشته باشید و روزی بخواهد ازدواج کند، آیا حاضرید او را به یک ترک بدهید؟ 3- آیا حاضرید در محله ای که اکثریت آنها ترک هستند، مسکن بگیرید؟ 4-آیا حاضرید با فردی ترک رفت و آمد داشته باشید، او را به خانه خود مهمان کنید و یا به خانه آنها رفت و آمد کنید؟

1)

این پرسشنامه ابتدا با واکنش دانشجویان ترک دانشگاه تهران مواجه می شود. اما قیام برعلیه شوونیسم فارس در دانشگاه تبریز استارت میخورد. هزاران دانشجویان با شعار "مرگ برآپارتاید" خیابان های منهتی به دانشگاه تبریز را به اشغال خود درمی آورند. واکنش رژیم ایران در قبال این قیام از قبل مشخص است؛ سرکوب. اما این خیزش دانشجویی حاوی یک پیغام جدی برای دولتمردان ایران است. تمام شواهد و علایم دال بر تولد یک جنبش جدید است. آنها با ترس و هراس این پیغام را دریافت می کنند. در همه محافل آذربایجان از این جنبش جدید صحبت می شود. عنوان آن خیلی زود همه گیر میشود:"حرکت ملی آذربایجان".

فاز نوین مبارزات ملی پس از نیم قرن از دانشگاه تبریز آغاز می شود. زمان1324، مکان تبریز. سیدجعفر پیشه وری در سال 1324 آغازگر این مبارزه ملی و دموکراتیک می شود اما جبهه ارتجاع و استبداد مرکزنشین آزادی ملی آذربایجان و اصول دموکراتیک آن را برنمی تابد. با ورود لشکر شاه و با حمایت دول غربی آذربایجان به اصطلاح آزاد می شود و تا به امروز دربند این آزادی گرفتار است. این یک سال طلایی تبدیل به یک نوستالوژی عمیق و پایدار در میان روشنفکران مستقل آذربایجان می شود. این افراد که مشمول قتل عام ملوکانه! ارتش آزادیبخش شاه نمی شوند؛ زنده می مانند تا بینش، منش و روش ملی پیشه وری زنده بماند. البته از پیشه وری به جز این روشنفکران، به اندازه 20 سال حکومت پهلوی اول کار عمرانی برجای می ماند و یک دانشگاه تبریز. زمان 1374، مکان تبریز. دانشجویان با اقدام آوانگارد خود زنگ مبارزه با شوونیسم فارس را به صدا در می آورند. تاریخ دوباره تکرار می شود. آذربایجان نشان می دهد که سنت ملی پیشه وری کماکان زنده است؛ اینجا دانشگاه تبریز.

2)

بستر شکل گیری این جنبش در اواخر دهه 60 ش با پایان جنگ 8 ساله ایران و عراق و گشایش نسبی فضای سیاسی ایران و بالاخص استقلال جمهوری آذربایجان شمالی مهیا می شود. با فروپاشی شوروی مناسبات بین الملل تغییر پیدا می کند و صف بندی بلوک شرق و غرب از بین می رود. با این شکست انترناسیونالیسم اعتبار خود را در نزد روشنفکران و نخبگان جهان از دست می دهد. این روشنفکران با قطع علاقه از رویای مارکسیسم ناب انترناسیونال چرخش خود را به سمت ایدئولوژی ناسیونالیسم آغاز می کنند. ائلچی بی رهبر فقید آذربایجان شمالی و بانی استقلال این کشور اولین نسل از رهبران ملی گرا در دهه 90 م است که شخصیت و تفکر وی برای اکثر روشنفکران و نخبگان نسل جدید آذربایجان بسیار الهام بخش و آموزنده است.

جنبش دانشجویی آذربایجان بر روی مسئله ستم ملی متمرکز است. ستم ملی در ایران با استقرار شوونیسم فارس همزمان با تاسیس دولت شبه مدرن پهلوی بوجود می آید. این سیستم خواهان نابودی گروه های ملی ساکن در ایران و خلق یک ملت واحد بر اساس زبان فارسی و نژاد آریایی است. آسیمیلاسیون در حوزه فرهنگ، توسعه نیافتگی در حوزه اقتصاد، نژادپرستی در حوزه جامعه و توتالیتاریسم در حوزه سیاسی از مشخصات بارز این نظام بشمار می آید. با انقلاب 57 ملت آذربایجان امیدوار به تغییر این مناسبات تبعیض آمیز هستند اما خیلی زود این امیدواری به یاس تبدیل میشود. تاکید بر انترناسیونالیسم اسلامی تنها یک شعار عوام فریبانه است. سیاست جمهوری اسلامی در مورد گروه های ملی مشابه حکومت پهلوی و البته مبتنی بر سرکوب بیشتر است. با پایان جنگ و مشاهده تبعیض و نابرابری موجود، شرایط خارجی و داخلی برای ایجاد این جنبش مهیا می شود.

3)

با قیام دانشجویان دانشگاه تبریز ثابت شد دانشگاه دیگر منطقه امن رژیم محسوب نمی شود. حکومت ایران بلافاصله پس از انقلاب 57 و با یک کپی برداری ناشیانه از حزب کمونیست چین به دنبال تحقق انقلاب فرهنگی در دانشگاه رفت. هدف اصلی انقلاب فرهنگی تصفیه دانشگاه از وجود مخالفین و منتقدین رژیم با هر مسلک یا مرام سیاسی بود. در استمرار همین سیاست، حکومت ایران در دهه 60 و در بحبوبحه جنگ با کشتار وسیع زندانیان سیاسی، به خیال خام خود رژیم را بیمه می کرد. اما برخلاف پیش بینی حاکمیت، با پایان جنگ و آغاز دهه 70 دانشگاه، تبدیل به کانون اصلی مبارزت برعلیه رژیم شد. مهم ترین وظیفه نسل جدید دانشجویان در ایران، بازیابی سنت مبارزاتی اشان بود. در آذربایجان سنت مبارزات ملی پیشه وری وجود داشت.

معمارین اصلی جنبش دانشجویی آذربایجان در دهه 70 ش روشنفکران نسل پیشه وری هستند. آنها در قالب محافل فرهنگی با محوریت موسیقی، شعر، ادبیات و تاریخ در جو اختناق و سرکوب دهه 60 ش نسل جوان را با حقایق موجود درباره ستم ملی در ایران آشنا می کنند. پروفسور زهتابی مهم ترین روشنفکر از نسل پیشه وری است که این رسالت را برعهده می گیرد. وی پس از بازگشت از تبعید ناخواسته تمام هم و غم خود را صرف دفاع از تاریخ، فرهنگ و زبان آذربایجان می کند. مجله وارلیق تنها تریبون روشنفکران معتقد به مسئله ملی محسوب می شود. در این نشریه پروفسور جواد هیئت، محمدعلی فرزانه، دکتر محمدزاده صدیق(دوزگون) و دیگران در دفاع از هویت، زبان، فرهنگ، ادبیات و تاریخ ملت آذربایجان قلم می زنند. در طی  دهه 60 این روشنفکران در سکوت تمام بستر مبارزات ملی را پی ریزی می کنند. آنها با تکیه بر ابزار فرهنگی، نسل جوان را با سنت مبارزات ملی آشنا میکنند. با حضور این جوانان در دانشگاه در طی دهه 70 مبارزه ملی وارد مرحله جدید عمر خود می شود.

4)

در دهه 60 ستم ملی تنها در نزد یک بخش از روشنفکرین جامعه آذربایجان مطرح بود اما در دهه 70 به واسطه قشر دانشجو، توده مردم نیز با مسئله ستم ملی تا اندازه زیادی آشنا می شود. دانشجویان ترجمان افکار روشنفکران را به زبان ساده و عامه فهم در اختیار توده مردم قرار می دهند. بدین سان مثلث روشنفکر-دانشجو- توده در اولین گام جنبش ملی بطور کامل شکل می گیرد. در عین حال دانشجویان، با روحیه مبارزه طلبی و انرژی جوانی جنبش را از فاز فرهنگی به سمت فاز سیاسی هدایت می کنند. در سال 74 یک اتفاق سرنوشت ساز دیگر باعث می شود تا جنبش بطور کامل در مسیر مبارزه سیاسی قرار بگیرد. دکتر چهره گانی که خود یک فرد دانشگاهی است در انتخابات مجلس پنجم کاندیدا می شود. او با طرح صریح مسایل ملی حمایت گسترده قشر دانشجو توده مردم را به دست می آورد. شبکه های اجتماعی بین دانشگاهی نقش اصلی را در تبلیغ و حمایت از وی برعهده می گیرد. اما وی با فشار حاکمیت در دور دوم انتخابات مجبور به کناره گیری می شود. معترضین به این اتفاق که عمدتا از نسل جوان و دانشجو هستند در شهر تبریز یک تظاهرات گسترده ترتیب می دهند که به شدت سرکوب می شود.

با این رخداد، مبارزات ملی در ریل اصلی خود قرار میگیرد. از این پس، حاکمیت با تمام قوا در برابر حرکت ملی آذربایجان صف آرایی می کند. در سرآغاز این مبارزه، جنبش دانشجویی بازگر اصلی صحنه است و در یک سال با دو قیام، زنگ خطر را برای حاکمیت به صدا در می آورد. در اینجا از یک ایده مهجور در ذهن چند روشنفکر سخن نمیرود بلکه صحبت از یک جنبش مردمی است. دانشجویان با افکار رادیکال و آوانگارد در پیشاپیش این جنبش ملی قرار دارند. آنها سفیران "اویانیش" هستند.

5)

هربرت مارکوزه اندیشمند مشهور اعتقاد دارد که دانشجویان نه عامل انقلاب که کاتالیزور آن هستند. در واقع جنبش دانشجویی آذربایجان نیز با اقدامات رادیکال و آوانگارد خود به روند مبارزات ملی سرعت می بخشد. آنها به عنوان حلقه واسط قشر روشنفکر و جامعه در نقش سفیران "اویانیش" آذربایجان، آگاهی ملی را به میان توده مردم بردند. آنها بر تکیه بر تجربه محافل ملی در دهه 60، در کنار تدریس زبان و ادبیات ترکی، به صورت صریح و مستقیم از مسئله ستم ملی پرده برمی داشتند.

با آغاز دوران اصلاحات، جنبش دانشجویی آذربایجان به سراغ نشریات دانشجویی می رود. در این دوران استراتژی فتح جامعه مدنی در دستور کار فعالین ملی قرار میگیرد. این فضا، بهترین امکان برای پیشبرد پروسه "اویانیش" محسوب میشود. جنبش دانشجویی آذربایجان، باتوجه به پایگاه مستحکم خود در دانشگاه، تجربیات سالیان گذشته و نبود احزاب و تشکیلات ملی سکاندار هدایت این پروژه می شود. در اولین فستیوال نشریات دانشجویی آذربایجان که در سال 1380 که در تهران برگزار می شود بیش از سی نشریه دانشجویی حضور بهم می رسانند. در دوران اوج فعالیت، تعداد این نشریات دانشجویی به 60 هم می رسد. در کنار این نشریات، جامعه مدنی آذربایجان بیش از همه از سه هفته نامه نوید آذربایجان، امید زنجان و شمس تبریز تاثیر می گیرد. این بستر مناسب برای نشر و انتشار آگاهی ملی تنها در قالب نشریات باقی نمی ماند و قورولتای قلعه بابک هر سال به صورت باشکوه برگزار می شود. در برگزاری این قورولتای بازهم دانشجویان نقش اصلی را برعهده دارند. حاصل فعالیت در این دوران، افزایش سطح بیداری شعور ملی در جامعه آذربایجان و پی ریزی پایه های مردمی و توده ای یک جنبش ملی است.

6)

در دوران اصلاحات جنبش دانشجویی آذربایجان پیشگام یک تحول اساسی دیگر در مبارزات ملی می شود. در این دوران جنبش دانشجویی به لزوم فعالیت متشکل، نهادمند و سیستماتیک پی می برد. در دانشگاه تبریز، فعالین ملی وارد انجمن اسلامی می شوند. تاسیس انجمن ادبی سهند و کانون آذربایجان شناسی بطور کامل محیط دانشگاه را در قرق فعالین ملی قرار می دهد. تشکل آرمان دانشگاه آزاد تبریز، کانون ادبی استاد شهریار دانشگاه اورمیه، کانون ترکی دانشگاه بوعلی همدان و جمعیت اسلامی دانشجویان دانشگاه زنجان از مهم ترین تشکل های دانشجویی است که نقش بسزایی در پیشبرد مبارزات ملی دارند.

دانشجویان در قالب این تشکل های دانشجویی با اصول کلی سیاست ورزی هم آشنا می شوند. البته یکی از مزایای جانبی دیگر این نهادهای دانشجویی، آشنایی دانشجویان با ضرورت و اصول کار جمعی و تشکیلاتی است. فعالین غیردانشجو نیز تلاش های را در جهت ایجاد احزاب و سازمان های قانونی- در دوران اصلاحات- انجام می دهند که اغلب با شکست مواجه می شود. حزب گونش توسط منوچهر عزیزی تاسیس می شود اما وزارت کشور به آن اجازه فعالیت نمی دهد. در این میان نباید از کنار تجربه توپلوم بسادگی گذشت. این تشکل ابتدا در سال 77 با عنوان جمعیت دانشگاهيان آذربایجانی اعلام موجودیت می کند اما در سال 80 به مجمع دانشگاهیان آذربایجانی(توپلوم) تغییر نام میدهد. این نهاد توسط فعالین نسل اول جنبش دانشجویی آذربایجان در جهت سازماندهی فعالیت های دانشجویی ایجاد میشود. توپلوم اگرچه هیچگاه اجازه پیدا نمی کند به مانند یک حزب سیاسی عمل کند اما در سال های اولیه تاسیس از نقطه نظر سیاسی و روشنفکری در روند حرکت تاثیرگذار است.

7)

در دوران اصلاحات جنبش دانشجویی آذربایجان به این نتیجه می رسد که باید مسیر خود را از جنبش دانشجویی ایران جدا کند. اگرچه خاتمی با شعار "ایران برای همه ایرانیان" و قول هایی پیرامون احقاق حقوق قومی موفق می شود تا آرای مناطق ملی را به خود اختصاص دهد اما در 4 سال دوران زمامداری وی حداقل در این مورد هیچ گام مثبتی برداشته نمی شود. با ظهور جریان اصلاحات فضای سیاسی ایران پولاریزه می شود. برخی از اشخاص اعتقاد دارند که مردم آذربایجان با پیروزی جنبش اصلاحات در ایران به اهداف و مطالبات خود خواهند رسید. اما تفکر و عملکرد جریان اصلاحات خلاف این را نشان می دهد. به نظر، حرکت ملی آذربایجان باید موضع مستقل سیاسی خود را از این دو جریان- محافظه کار و اصلاح طلب- اعلام کند.

جنبش دانشجویی آذربایجان با شعار معروف" جنبش دانشجویی آذربایجان مستقل است." از این موضع مستقل سیاسی استقبال میکند. حال نوبت آن است که حرکت ملی آذربایجان با تکیه بر اصول خود، جهت گیری استراتژیک خود را نسبت به حاکمیت مشخص کند. جنبش دانشجویی آذربایجان با اعلام استقلال از جنبش دانشجویی ایران، بر ماهیت، اهداف و استراتژی مبارزاتی متفاوت خود از این جنبش اشاره می کند. جنبش دانشجویی ایران در دهه 70 دوران بازسازی ایدئولوژیک خود را از سر می گذارند و بلافاصله به عنوان پیاده نظام اصلاحات در خط مقدم جبهه قرار می گیرد. جنبش دانشجویی ایران، در 18 تیر سال 78 در تهران در برابر حاکمیت قیام می کند پیرو این قیام دانشگاه تبریز نیز 20 تیر بپا می خیزد. این قیام به شدت سرکوب می شود. با پایان دوران اصلاحات، حادثه 20 تیر تبریز به آخرین برگ جنبش دانشجویی ایران در آذربایجان بدل می شود.

8)

جنبش دانشجویی آذربایجان سال 85 در معرض یک آزمون بزرگ و تاریخی قرار می گیرد. این بار نیز پای یک توهین در میان است. روزنامه دولتی ایران با درج یک کاریکاتور  توهین آمیز اوج احساسات نژادپرستانه خود را به ملت آذربایجان نشان می دهد. سازماندهی قیام در داخل بر دوش جنبش دانشجویی آذربایجان است. جنبش دانشجویی به خوبی از پس این ماموریت بر می آید و موفق به خلق یک حماسه ملی می شود. در آذربایجان یک قیام سراسری به راه می افتد که نقش اصلی آن برعهده دانشجویان است. یک دهه پیش پرسشنامه توهین آمیز "طرح فاصله اجتماعی" تنها دانشگاه تهران، تبریز و اورمیه را به اعتراض وا می دارد اما در سال 85 به لطف افزایش سطح بیداری ملی، ملت آذربایجان با تمام وجود در صحنه حاضر می شود.

ضرب شست دوباره حرکت ملی آذربایجان به رژیم چندان به مذاق سردرمداران دولت خوش نمی آید. خیزش ملی آذربایجان توسط دولت به خاک و خون کشیده می شود. با قیام خرداد حرکت ملی آذربایجان در لیست قرمز حاکمیت قرار می گیرد. دولت سیاست مشت آهنین را بکار می گیرد. موج سرکوب گسترده فعالین ملی آغاز می شود. طبیعی است که جنبش دانشجویی آذربایجان بنابر نقش محوری خود متحمل سنگین ترین هزینه شود. نشریات دانشجویی یک به یک تعطیل می شود. تشکل های دانشجویی پلمپ می شوند. دانشجویان فعال درکمیته انظباطی تعلیق می خورند. از ادامه تحصیل آنان جلوگیری به عمل می آید، فعالین دانشجویی دستگیر و زندانی می شوند. این شرح حال جنبش دانشجویی آذربایجان از نیمه دوم دهه 85 تا به امروز است. به طور حتم جنبش دانشجویی خود بهتر می داند که اکنون در متن مبارزات ملی قرار گرفته است.

9)

و اما نقش جنبش دانشجویی آذربایجان در حرکت ملی آذربایجان چیست؟ این جنبش همانطور که عنوان شد آغازگر مبارزات ملی بود. این جنبش ترجمان افکار روشنفکران ملی را در اختیار توده مردم قرار داد و به همین خاطر نقش اصلی را توده ای شدن جنبش برعهده داشته است. این جنبش نیروی محوری پیشبرنده اویانیش در سطح جامعه آذربایجان است. این جنبش کاتالیزور و عامل تسریع بخش مبارزات ملی است. این جنبش در یک کلام میراث دار واقعی سنت مبارزات ملی در آذربایجان است.

تحلیل جایگاه جنبش دانشجویی آذربایجان باید درچهارچوب کلیت حرکت ملی آذربایجان انجام بگیرد. این جنبش تاکنون بسیاری از خلاءهای ساختاری حرکت را پوشش داده است. این مهم ترین خصوصیت جنبش دانشجویی آذربایجان بحساب می آید. این نکته از آن رو حائز اهمیت است که برخی از دوستان، با انتزاع این مفهوم در پی توجیه و تفسیر جنبش دانشجویی آذربایجان با تعاریف کلی خود برمی آیند. آنها حتی در این راه با ادبیات عاریتی از جنبش دانشجویی ایران تفاسیر خاص خود را از جنبش دانشجویی ارائه می کنند. باید توجه داشت که هر سوژه در عین حال که عام است، خاص نیز می باشد. در هرحال قبول مسئولیت بیش از اندازه و خارج از توان در طی سالیان گذشته از طرف جنبش دانشجویی آذربایجان عملکرد آن را در جاهایی دچار مشکل کرده است. این مسئله بیش از هر چیز نتیجه ضعف تشکیلاتی حرکت ملی است. با وجود ضعف تشکیلاتی در حرکت ملی، جنبش دانشجویی در نقش موتور محرکه مبارزه ظاهر می شود.  با توجه به این کرونولوژی، جنبش دانشجویی تاکنون در سطح مختلف مبارزه کار سیاسی، کار روشنفکری، کار تبلیغاتی و خبری و کار تشکیلاتی را انجام داده است.

پایان بخش اول

Share/Save/Bookmark
 
آدرسهای ما - Follow us

YouTube

 -----

Facebook

----- 

Twitter