در ایران "انتخاب بین بد و بدتر" بی معنی است

"همیشه خوکها تصمیم می گرفتند، سایر حیوانات هرگز نمی توانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رای دادن را یاد گرفته بودند." (مزرعه حیوانات / جورج اورول)

ماه گذشته طی یادداشتی با عنوان "انتخابات در ایران: آیا رای ها شمرده می شوند؟!" سیستم انتخاباتی در ایران مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه گیری شد در جمهوری اسلامی ایران و مخصوصا پس از وقایع سال 1388 و کودتای سپاه به رهبری سیدعلی خامنه ای، عملا رای گیری به امری بی مفهوم تبدیل گردیده است.

اگرچه در تمامی سالهای حکومت رژیم جمهوری اسلامی ایران تا پیش از انتخابات سال 1388 نظارت استصوابی، تخلف و تقلب انتخاباتی وجود داشته اما تحت برخی شرایط و با در نظر گرفتن بعضی تحولات اجتماعی می شد تغییراتی در سیستم به وجود آورده و بعضا نمایندگان مردم را از طریق صندوقهای رای انتخاب نمود. کما اینکه مجلس ششم و انتخابات ریاست جمهوری 1376 و 1380 از این مواردند.

اما در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 دیکتاتوری حاکم برای همیشه بساط این کورسوی امید را برچید و عملا دست به کودتا زده، آرای ریخته شده در صندوقهای رای را به کل دستکاری نمود. به عبارت دیگر، پس از این تجربه، معلوم شد رژیم ایران به آن حدی از استبداد رسیده که هر وقت که بخواهد "تمامی" آرای مردم را تغییر خواهد داد.

با این تفاصیل باید پرسید در این سیستم انتخاباتی آیا باز هم می توان بین و بدتر "انتخاب" کرد؟!

انتخاب آن زمانی معنی می یابد که فرد رای دهنده بداند رای او به درستی خوانده خواهد شد. لااقل اگر هم همه ی آرا را درست نشمارند، "احتمال" دارد که در صورت حضور حداکثری در انتخابات میزان تقلب کمتر شده و در نهایت منتخب مردم از صندوقهای رای درآید. اما آیا پس از وقایع سال 1388 این "احتمال" هم از بین نرفته است؟ چه تغییری افتاده که باور داریم این بار رژیم ایران "احتمال" دارد آرای مردم را بشمارد؟

شاید پرسیده شود که "پس چه کنیم؟ در خانه بنشینیم؟ اگر در خانه ها بنشینیم مگر چیزی درست می شود؟ رای بدهیم شاید هم این بار همه چیز درست شد"

در جواب باید گفت بحث بر سر "در خانه نشستن" نیست. بحث اصلی بر سر "رای ندادن" است. در هر دوحالت رژیم نام فرد منتخب خود را از صندوقها خواهد خواند (وقتی می گوییم رژیم منظور فقط سید علی خامنه ای نیست، بلکه تمامی لایه های حکومتی را در بر می گیرد. از صندوقهای رای گیری نام آن کسانی بیرون خواهد آمد که لابی قدرتش در آن منطقه قوی تر باشد، چه اصلاح طلب، چه اصول گرا و یا مستقل. اما در هر حال در هر منطقه این میزان قدرت هر یک از این لایه هاست که نمایندگان را انتخاب می کند، نه آرای مردم)

اتفاقا با "رای ندادن" و "عدم حضور در پای صندوقهای رای" است که می توان امید به بهبود اوضاع داشت. هر رژیمی، حتی دیکتاتوری ای مانند کره شمالی، انتخابات را به مانند معیار "واقعی" سنجش میزان مشروعیت خود و مقبولیت در میان مردم می داند. به عبارت دیگر، وقتی میزان حضور بر سر صندوقهای رای کمتر گردد رژیم به شکل "بی واسطه" و "مستقیم" میزان نارضایتی در میان جامعه را خواهد دانست و "قبول خواهد کرد".

البته که رژیم با جعل آمار و تقلب در شمارش آرا اعلام خواهد داشت میلیونها نفر رای داده اند، اما این نارضایتی عمومی گسترده به مسئولان حکومتی گوشزد خواهد کرد مردم به حکومت "واقعا بی اعتمادند" و این یعنی با کوچکترین مشکل اقتصادی یا...، هر آن احتمال اعتراض، شورش، اعتصاب، قیام و... وجود دارد. و همین مورد است که رژیمهای دیکتاتوری را "مجبور" به اصلاحات خواهد نمود.

همچنانکه نارضایتی عمومی بسیار گسترده در آخرین سالهای حکومت رفسنجانی، رژیم را مجبور کرد برسرکار آمدن خاتمی و دادن برخی آزادیهای اجتماعی و سیاسی را قبول نماید. همچنین پس از افتضاح سال 1388 و بایکوت گسترده ی انتخابات مجلس در سال 1390، رژیم مجبور شد در سیاستهای خود تغییر داده و حتی از برنامه ی هسته ای خود دست بکشد. زیرا به خوبی می دانست میزان نارضایتی عمومی به آن حدی رسیده که با کوچکترین جرقه ای ایران آتش خواهد گرفت. پس نام روحانی را از صندوقهای رای "بیرون آورد".

خلاصه اینکه، تا زمانی که رژیم ایران لااقل مجبور به قبول شمارش صحیح آرا نشود(نیمه صحیح هم قبول است!) عملا "انتخاب بین بد و بدتر" بی معنی است. جمله ی پرمعنی انیشتین شاید بهترین تعبیر برای این روزهای ما باشد:

"حماقت یعنی یک آزمایش را بارها و بارها امتحان کنیم و هر بار منتظر یک نتیجه ی جدید باشیم. اینجاست که کمدی آغاز می شود."

*** در خصوص آذربایجان غربی، توطئه ی گروهکهای تروریستی کرد در منطقه و "لزوم شرکت در انتخابات در شهرهای اورمیه و سولدوز" در یادداشت آتی صحبت خواهد شد.

*****

امیر مردانی

یادداشت آذوح

Share/Save/Bookmark