دستگاه مانقورت¬ساز پان ایرانیسم داخل و خارج از ایران (2)- قسمت دوم- اوجالان ساوالان

نگاهی به اتیمولوژی مانقورت و بوزقورت

نگاهی تاریخی - توصیفی- تحلیلی به مانقورت و مانقورتیسم

قبل از شروع این بخش بهتر دیدیم که نگاهی دقیق به جوهره و ماهیت مانقورت و به تبع آن مانقورتیسم بیندازیم تا بتوانیم موضوع را به صورت همه جانبه و کلان و عمیق تحلیل و تبیین کنیم.

سؤالات مهم این تحقیق که قسمت اوّل آن در اصل پیش زمینه ای بر این نوشتار بود اینها هستند: به راستی مانقورت کیست؟ مانقورتیسم چیست؟ از چه زمانی وارد زبان و فرهنگ و فولکلور و اعتقادات و باورهای ملل تورک و به تبع آن ترمینولوژی (terminology- نظام اصطلاح شناسی) سیاسی- فرهنگی- اجتماعی مبارزان تمام ملل تورک و به تبع آن ملت تورک آزربایجان و حرکت ملی آزربایجان جنوبی شده است؟ نحوۀ مانقورت شدن طبق الگوی بنیادین فرهنگی (تاریخ، اسطوره، فولکلور، دیدگاه روایی- زیبایی شناختی و ادبی)  و نیز علم سیاست و مدرن (مانقورتیسم مدرن در دویست سالۀ اخیر که شاخه ای از استعمار سیاسی- فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی- دینی- مذهبی قدرتهای صلیبی و ضد تورک علیه ملتهای تورک تحت ستم و تحت استعمار کل جهان و از جمله ملت تورک آزربایجان است) و نیز کارکرد و کاربرد مانقورتیسم و نفعی که از این رهگذر نصیب ملل استعمارگر و پارادایم نژادپرستانۀ حاکم بر ایران استعماری می شود و نیز خطر بالقوه ای که در هر آن و هر زمان از سوی مانقورتیسم متوجه حرکت ملی، دموکراتیک و آزادیخواهانه و طرفدار حقوق بشر و مبارزۀ نرم مسالمت آمیز و دور از خشونت ملت تورک آزربایجان جنوبی می شود، و امثال این موضوعات مهم که تحلیل همه جانبۀ آن به نظر من و اغلب متفکران و نخبگان اهل قلم و اهل اندیشه و ایدۀ و اهل تحلیل و تبیین آزربایجان جنوبی از اهمّ مهمّات است. ناگفته نماند که قبل از من متفکران و دلسوزان اهل قلم ممتاز حرکت ملی آزربایجان از جمله دکتر حسن راشدی و دیگران دربارۀ این خطر بزرگ بالقوه و بالفعل هستی و موجودیت و کیستی و هویت و دارایی و جان و مال و ناموس و خاک آزربایجان جنوبی را همواره و همیشه تهدید می کند، مقاله ها نوشته اند که به برخی از آنها در قسمت منابع همین قسمت اشاره کرده ام و علاوه بر استفاده از آنها به عنوان مرجع و منبع، خوانندۀ علاقه مند را به آنها ارجاع داده ام. کوشیده ام هر سخنی و هر اظهار نظری که کرده ام بر اساس سند، منبع و مرجع باشد تا بدین وسیله خدای نکرده حقی از احدی نالایق ضایع یا حق احدی لایق ضایع نشود.

 باری، ما فعالان حرکت ملی و دموکراتیک و مسالمت آمیز و آزادیبخش و انسانی و انسان دوستانه و طرفدار حقوق مسلم بشر آزربایجان جنوبی بارها دربارۀ مانقورت و مانقورتیسم و ذات و ماهیت و کارکرد آن و سوء استفاده های همه جانبه و بی امانی که آفرینندگان نژادپرست ضد تورک و ضد بشر استعمارگر و اشغالگر آزربایجان جنوبی آنها از آنان می کنند، هشدار داده ایم. آفرینندگان مانقورتها، قدرتهای استعماری ضد تورک از جمله چین و قدرتهای استعماری صلیبی غربی ضد تورک غرب از جمله روسیه، انگلیس، آمریکا، فرانسه، آلمان و تمامی قدرتهای صلیبی ضد تورک اروپایی) و نوکران آموزش دیدۀ فاشیست و راسیست و ضد تورک و ضد عرب و ضد انسان پان ایرانیست آنها در داخل و خارج از ایران هستند که از این امکان و پتانسیلیتۀ شوم به منظور انحراف اذهان ملت تورک آزربایجان (منظور: تورکان آزربایجانی- قشقایی- خلج- افشار- تورکمنها و تمامی تورکان ایران) و ملل دیگر فارس و غیر فارس ایران (عرب، بلوچ، گیلک، تالش، تات، مازندرانی، لر، لک، لار، کورد و ...)  در مشروعیت بخشی و توجیه استعمار پلید نژادپرست ضد تورک پان ایرانیسم (پانفارسیسم) و سیاه نمایی وسیع و بی امان علیه ما فعالان دموکرات آزادیخواه و طرفدار حقوق بشر و مسالمت جوی و حق طلب تورک آزربایجانی سوء استفاده می کنند. نیز سوء استفاده از این مانقورتها در سرکوب وحشیانه و نسل کشی ملت تورک آزربایجان در سال سیاه 1325 هـ.ش/ 1946 م. (سقوط حکومت ملّی آزربایجان به رهبری پیشه وری) و نیز سرکوب حرکت ملت تورک آزربایجان توسط همین مانقورتها در جریان هجوم جمهوری اسلامی ایران به جنبش خلق مسلمان و نیز سوء استفاده های مداومی که همین رژیم جنایتکار ضد تورک از همین مانقورتها در جهت سیاه نمایی علیه فعالان حرکت ملی آزربایجان و توجیه غارت و چپاول بی امان و وحشیانۀ ثروتهای مادی و معنوی و انسانی آزربایجان و محو کامل آن می کند ما را بر آن می دارد که به این نتیجه برسیم که ما باید و باید این پدیده را به طور همه جانبه و عمیق و به طور مفصل و علمی بررسی و تحلیل کنیم تا خطر مانقورتیسم را به حداقل برسانیم و خنثی کنیم.

پیشینۀ تحقیق

در بررسی پیشینۀ تحقیق، باید بگوییم که کارهایی که از سوی فعالان ارجمند حرکت ملی آزربایجان جنوبی در این زمینه شده است (سوای کارهایی که در اینترنت و سایتهای ممتاز حرکت ملی از جمله سایت آذوح و فیس بوک، توییتر و غیره توسط متفکران ممتاز حرکت ملی آزربایجان و جوانان غیور و آگاه ملت تورک آزربایجان منتشر شده است) با توجه به اهمّیّت بسیار استراتژیک موضوع بسیار کم است. بخش سیاسی- امنیتی حاکمیت ضد تورک و ضد آزربایجان جمهوری اسلامی ایران با ایجاد و گسترش سایتهای اینترنتی فعال پرکار مثل سایت آذریها در اینترنت و نیز مجله های دانشجویی ضد تورک و ضد آزربایجان چون وطن یولی در تهران و به ویژه در تبریز و سرمایه گذاری کلان در این زمینه در راستای مانقورت یابی و مانقورت سازی و تبلیغات پوچ و توخالی و مغرضانه علیه منافع ملی مسلم ملت تورک آزربایجان بسیار فعال است اما تعداد مقاله ها و کتابهایی که در این زمینه توسط فعالان حرکت ملی نوشته شده است و در آن به طور عمیق و ریشه ای و با نگاهی کلان و گسترده و از دیدگاه علوم انسانی مادر و پایه مثل روان شناسی و جامعه شناسی و سیاست و ادبیات و فلسفه (نگرشهای هستی شناسانه تحلیلی با محور بنیانهای فکری و فلسفی و بر مبنای رویکردهای نوین قرن بیست و یکمی به این موضوع بپردازند بسیار کم و ناچیز است). به تعدادی از این نوشته ها به عنوان پیشینه و منابع تحقیق در قسمت منابع همین مقاله اشاره کرده ایم.

تحلیل کلمۀ مانقورت از دیدگاه اتیمولوژی (Etymology - ریشه شناسی لغت)

قبل از هر چیز برای فهم ماهیت مانقورتیسم نگاهی از دیدگاه اتیمولوژی (ریشه شناسی علمی لغت  Etymology) به آن می اندازیم و سپس با تحلیل یافته ها نظر نهایی خودمان را ارائه می دهیم:

در مقاله ای به عنوان "افسانۀ مانقوردها" که جزو مجموعه نوشته ای به نام "زبان ترکی و دنیای ترک" است و نسخۀ Pdf آن در دسترس من قرار دارد، دربارۀ اشتقاق و ریشه شناسی کلمۀ مانقورت چنین می خوانیم: "واژۀ مان در ترکی غیر از معنی مثل و مانند در ترکیب ترکمان (ترک مانند) و ائلمان (ائل مانند) معنی عیب و نقص را نیز در خود دارد و مان قورد در حقیقت مفهوم گرگ ناقص یا به بیان واضحتر "انسان ناقص" را در قاموس ترکان افاده می کند. با توجه به این که در این قاموس بوزقورد به عنوان انسان کامل و اصیل است، لذا مان قورد به عنوان انسان ناقص تلقی می گردد. به عبارت دیگر مان قورد به معنی "گرگ ننگین" یا "انسان ننگین" است. این ننگ بیشتر گریبانگیر بوزقوردهاست که اسیر دشمن شده و بعد از شستشوی مغزی به ننگ ایل و تبار و جامعه و ایدئولوژی خود بدل می شوند. در شکل جدید مان قوردها در رسانه های گروهی وادار به مصاحبه بر علیه ایدئولوژی قبلی خویش می گردند". تلقی فوق تلقّی غالب در میان صاحبنظران حرکت ملی آزربایجان است.

توضیح دکتر ضیاء صدرالاشرافی در بارۀ اتیمولوژی فوق چنین است: "این تعبیر و توضیح هیچ پایۀ علمی و زبانشناسی ندارد: مان همان من یا بَن در ترکی استانبولی است و قورت یا قورد بمعنی کِرم و تلویحاً کرم موریانه است : کسی که من و شخصیت او(منیّت اش) را کرم از خود بیگانگی (برای اظهار بندگی به اربابش) خورده و تباه کرده است . دیگر منیّت و منی برایش باقی نمانده است تا از آن دفاع کند" (ر.ک. مقاله "تواب ها و مانقورتها" از "یاشار گولشن"، پانوشت 1). به نظر می رسد ریشه شناسی دکتر ضیاء صدرالاشرافی با توجّه به آنچه خواهیم آورد، ریشه شناسی ضعیفی است.

در اتیمولوژی واژۀ مانقورت، "آزربایجانجا ویکیپدیا" (ویکیپدیای آزربایجانی) چنین نوشته است: "

Etimologiya-(Bun/Ban/Man) kökündən törəmişdir. Bun sözü ağıl yoksunluğunu ifadə edər. Monqolca Mun/Mung (Türkcə Bun/Bung) felleri ağlını itirməyi, Munah (Türkcə Bunah) sözləri yaşlılıq səbəbiylə ağlını itirmiş olan kəsləri izah edər. Köhnə Altaycada Manu, Tungus və Mancur dillərində Mana sözcüyü ağıl yitimini və istifadə edilməz hala gəlməyi bildirir.

ترجمه به فارسی: " این کلمه از ریشۀ (بوُن/ بان/ مان) اشتقاق یافته است. کلمۀ "بوُن" بی عقلی را افاده می کند. در زبان مغولی کلمات "مون / مونگ" ( در تورکی: بوُن / بونگ) به از دست دادن عقل، کلمات "موُناه" (به تورکی: بوُناه) کسانی را که بر اثر کهولت سن، عقل خود را از دست داده اند، ایضاح می کند. در زبان آلتایی کهن کلمۀ "مانو" و در زبانهای "تونگوس" و "مانجور کلمۀ "مانا"،  زوال عقل و به حال غیرقابل استفاده درآمدن آن را بیان می کند". به نظر می رسد این ریشه شناسی از دو ریشه شناسی قبلی بهتر باشد، چرا که این کلمه، کلمه ای بسیار کهن در قاموس زبان بسیار کهن تورکی است و مبنای کار طبیعتاً باید زبان کهن و اصیل آلتایی باشد که به گونه ای مادر تمامی زبانهای تورکی شرقی است. زبانهای پروتوتورک غربی (سومری و پیشاسومری) با قدمت بیش از 12000 سال گروه دیگری از زبانهای کهن و اصیل تورکی هستند که با توجه به شرقی بودن کلمه مورد بررسی قرار ندادیم.

 در مراجعه به فرهنگهای لغت تورکی (Sözlükler) در ریشه شناسی کلمۀ "مان" چنین می خوانیم:  " مون mun)) بیماری و عیب (دیوان لغات الترک، تصحیح دکتر حسین صدیق، ص 499) مُنک= مونگ (muŋ): بلا و محنت و غم و درد و رنج (همان، ص 588). مان: عیب، سوُچ، گناه، نقص ( موُن: خسته لیک، مونگ: غم). (فرهنگ ترکی آذربایجانی ارک 2 جلدی، ص 1800). مان (من): جرم، گناه، خطا، عیب، ننگ. از ریشۀ بون/ مون (تورکی قدیم): مرض، عیب و نقصان ← مان/ من (دیل دنیز، اسماعیل هادی، ص 758). بوُن (موُن) در تورکی قدیم: عیب و نقصان. بوناق: خرفت، مخبط، مختل المشاعر. بوناماق: فرتوت و خرفت شدن، اختلال مغزی پیدا کردن (همان، ص260). مونگ: درد و غم. مونگلوغ: متألم، دردمند (سنگلاخ، به تصحیح روشن خیاوی، ص246) بونمک (بونماک/ بونماق): خرف و فرتوت (همان، ص92). بونماک: فرسوده، فرتوت، کهنه، خراب، ویران، مندرس (فرهنگ جغتایی- فارسی، به تصحیح حسن اوموداوغلو، ص 90). مونگ: غم و اندوه، کدر، الم. مونگاماق: غمگین شدن، اندوهگین گشتن، مکدّر شدن. مونگایماق (بونگایماق): مأیوس شدن، تالم، غمگین شدن. مونگراماق: ناله و فریاد کردن، فغان کردن، شکایت کردن، درد دل کردن. مونگلاشماق: درد دل کردن با همدیگر، داشتن سوز و گداز، بیان درد با ناله و زاری. مونگلایاماق: مغموم شدن، مکدّر شدن، اندوهگین گشتن، تفکّر، فرورفتن در اندیشه. مونگورغاماق: گریستن، سوز و گداز، محزون گشتن، زاری کردن (همان: ص242). غم: بون، بوناماق و... (فرهنگ فارسی به ترکی شاهمرسی، ص675). bun : دلتنگی، نارحتی، عدم طاقت. bunak : فرتوت، خرفت. bunaklık : خرفتی، بی عقلی، نادانی. bunalım : بحران، پریشانی، خفقان. bunalmak : تنگی نفس، حالت خفقان، سرگیجه گرفتن، bunaltı : خفقان، ناراحتی، دل به هم خوردگی، گیجی. bunaltıcı : خفقان آور، ناراحت کننده، گیج کننده. bunaltmak : مزاحم شدن، افسرده و ناراحت کردن. bunama : خرفتی، کم حافظگی، مرحلۀ دوم حالات کودکی (در پیری!). bunamak : فرتوت شدن، کم حافظه شدن (فرهنگ ترکی استانبولی- انگلیسی- فارسی رهنما، دکتر قدیر گلکاریان، صص 160-161).

حاصل تحلیل معانی:

با توجه به آنچه آوردیم درمی یابیم که کلمۀ مانقورت با این ریخت، بیشتر مربوط به تورکی شرقی و جغتایی است. جزء "مان" در ریخت باستانی "مونگ" (با نون غنّه) همان است که در کلمۀ مونگول (صورت اصیل و قدیمی مغول) دیده می شود. مونگول= مونگ (غم، اندوه، افسردگی، کدر، الم، غمگین، افسرده، متألم depress) = اول (فعل: باش). (ر.ک. فرهنگ جغتایی- فارسی اوموداوغلو، ص242، پاورقی1). مان در تورکی شرقی (جغتایی) همان مونگ است که در تورکی غربی (اوغوز/ تورکی ما) بون می شود. از دیدگاه معناشناسی  معنی "مان" در کلمۀ مانقورت بیشتر از آن که با "ننگ و عیب و عار و نقص" در ارتباط باشد، با مرض، افسردگی، خرفت شدن، گیجی، کم حافظگی یا زوال حافظه، بی عقلی یا زوال کامل عقل و حافظه در ارتباط است. جالب این که ما در فارسی تکواژ "مَنگ" را داریم که ظاهراً کلمه ای تورکی اصیل  و صورت تحوّل یافته و دگرگون شدۀ از "مانگ" است و صورت مادر مانگ (با نون غنّه) به چند صورت دگرگون شده : مانگ← مَنگ. مانگ ←مان. مانگ← مونگ. پس مَنگ صورت تحوّل یافته صورت  تورکی شرقی مانگ با همان معنی است: منگ و گیج که به فارسی محتاج لغت نیز داخل شده و پیداست که این لغت نیز مثل هزاران لغت دیگر که ظاهراً فارسی پنداشته شده و می شوند، از کلمات دزدیده شدۀ تورکی اصیل و معیار جغتایی در زبان برساخته دری تاجیکی (فارسی جعلی) است. کسانی که مثل من با اتیمولوژی کلمات تورکی سر و کار دارند، به خوبی می دانند که بسیاری از کلمات غیرعربی در فارسی که فارسی اصیل پنداشته می شوند از تورکی اصیل جغتایی یا تورکی باستان غربی (پروتوتورک) دزدیده شده اند و همین موضوع جای تحقیق بسیار دارد. بی جهت نیست که دکتر محمد معین، لغوی بزرگ گیلک و نویسنده فرهنگ معین فارسی، از فرهنگ جغتایی- فارسی شیخ سلیمان افندی اوزبکی بخاری در ریشه شناسی کلمات دخیل تورکی در فارسی استفاده می کرده است (ر.ک. همان: ص 17، مقدّمه). این فرهنگ همان است که حسن اوموداوغلو در تبریز در سالهای اخیر آن را به زیبایی و نظم مثال زدنی در تبریز به چاپ رسانده است و مورد استفاده من در همین تحقیق نیز است.

با توجه به آنچه گفتیم کلمۀ مانقورت صفت جانشین اسم نیست بلکه خود اسم است که از دو تکواژ مانگ/ مَنگ/مونگ/ مان/ بون + قورت / قورد/ کوُرد تشکیل شده است. مان/ مانگ/ مَنگ صفت است که مطابق اصول صرفی زبان تورکی قبل از اسم (قورت) آمده است: مانگ قورت= مَنگ قورد= مان قورت. پس حاصل معنی مانقورت چنین باید باشد: گرگ مَنگ (مَانگ/مان/ مونگ/ بون) ، گرگ مریض، گرگ گیج، گرگ حافظه باخته، گرگ عقل باخته، گرگ مخبط، گرگ مختل المشاعر، گرگ خرفت، گرگ افسرده و گرگ خموده و گرگ کِز کرده. این معنی که ما ذکر کردیم به طور کامل با وضعیت فیزیولوژیک و سایکولوژیک (روان شناختی) شخص مانقورت شده بعد از آن همه شکنجه های دهشتناک با پوست شتر و گرمای داغ بیابان و تشنگی مفرط و گرسنگی و فشار بی امان خفقان آور پوست شتر خام که تحت تأثیر تابش آفتاب داغ جمع و تنگ می شده است و مثل گیرۀ آهنی سر قربانی را بر تمامی استخوان سر تا مرز شکستن تحت فشار وارد می کرده است و در نهایت برگشتن بیش از 120 هزار موی تیز بر استخوان فرق سر که راهی از پوست خام شتر به بیرون پیدا نمی کرده اند به داخل استخوان جمجمه و آسیب رساندن همه آنها بر مغز قربانی این وحشتناکترین شکنجه تاریخ بشری که تنها تعداد معدودی جان به در می بردند و در عالم گیجی و خبط و منگی و برزخ پوچی و خلأ صفر و فراموشی کامل هویت و اصل و نسب و نام و اطرافیان و در کل انسانیت خود روزگار سپری می کردند، می خورَد. پیداست که در عالم طبیعت نیز گرگهای پیر(یا زخمی و بیمار) یعنی مان قورتها (مَنگ قورتها) با این اوصاف (مَنگ و گیج و کِز کرده و افسرده) دیده می شدند که روح انسان تورک را که به این جانوران زیبا عشق می ورزیده اند و دیدن آنها را نشان یُمن و برکت و پیروزی و اقبال می شمرده اند، گران می آمد برای همین مانقورتهای انسان را که از نظر روحی و جسمی حالاتی شبیه این گرگهای پیر و شعورباخته داشته اند، بدین نام نامبردار کرده اند. در باره شکنجه هایی که مانقورتها متحمل می شده اند فیلمی در یوتیوب هست که می توانید همین الان آن را به این نشانی ببینید. هرچند نگاه کردن به آن برای هر انسانی با عاطفۀ سالم به ویژه ملتچیهای پاکدل و دلشکستۀ تورک آزربایجان که بسیاری از انسانهای ملت خود را مفت و مجانی و بدون این شکنجه های این فیلم اسیر و گرفتار در مانقورتیسم می ببینند و در عذابند، سخت دردناک است:

https://www.youtube.com/watch?v=5FM_NNx-fS0

 اما برای آن که بررسی و تحلیل خودمان را با پایه های علمی بیشتر محکم کنیم. بیاییم نگاهی به کلمۀ متضاد مانقورت یعنی بوزقورت/ بوزقورد با الگوی معناشناختی تضاد معنایی (Antonymy) که الگویی جهانی و جهان شمول در معرفت شناسی در فلسفه و پایه و مبنایی برای کلیّه روش شناسیهای معرفتی و علمی است، بیندازیم. تا معنی آن با توجه به معنی ضد آن بیشتر مشخص و نمایان شود:

  همان طور که در معنی کلمۀ مانقورت تسامحی بین اغلب صاحبنظران وجود دارد و آن را دیدیم در معنی بوزقورت نیز همین تسامح و عدم ژرفنگری دیده می شود. اغلب ما بوزقورد را به معنای "گرگ خاکستری" می گیریم که البته با توجه به وجود گرگ خاکستری در طبیعت برای همه ما پذیرفتنی است اما پس تکلیف گرگهای سیاه یا سفید که گاه رهبران گله نیز از همین رنگها هستند چه می شود؟ آیا تورکان باستان که قورت را هم ریشه با قوت (تقدّس، یُمن، مبارکی، میمنت، برکت، شانس، پیروزی) به کار می بردند و قورت (گرگ) را سمبل قداست و یُمن و میمنت و بخت و اقبال و قدرت الهی و پیروزی الهی می دانستند میان گرگهای خاکستری با گرگهای زیبای سیاه و سفید فرق می گذاشتند؟ می دانیم که هم از دیدگاه توتمیسم و هم از دیدگاه باورهای اصیل فرهنگی هزاران هزار ساله گرگ حیوان مقدّس و نماد انسان تورک اصیل و کامل و دانا و مقدّس و روحانی و در ارتباط با آسمان، تنگری/ تانگری/ تانری/ تاری است. پیداست که ما با دین ریشه دار عرفانی- اشراقی شامانیسم با ریشه بیش از 40 هزار سال سر  کار داریم و کلماتی مثل بیلگه/ شام/ قام/ قامان/ شامان/ شَمن/ یاتچی/ بخشی/ دده/ دده قورقوت/ قوتای (خوتای/ خودای/ خدای/ خدا) و امثالهم که نمودی از روحانی مقدّس جامعه تورکان باستان و روحانیت و معنویت موجود در تمامی جوامع تورک بوده و هست نمایان کنندۀ همین دین الهی هستند.شمن با صعودی روحانی به کشف و شهود و الهام و اشراق و قدرت پیشگویی می رسیده است، پیداست که در ترکیب توتمیسمی- مقدّس بوزقورد نباید صرفاً رنگ آن مدّ نظر باشد. سؤال این است: پس "بوز" در "بوزقورد" به چه معنی است؟ 

در مراجعه به سؤزلوکهای تورکی به نکتۀ جالبی برمی خوریم که از هر نظر جالب است و آن این که کلمۀ "بوز" boz در تورکی شرقی صرفا به معنی "خاکستری" نیست بلکه به معنی "فهیم و آگاه و با شعور و با فراست و با حافظه و تیزهوش" نیز هست:

بوز: رنگ خاکستری، رنگ نیلی، بافراست، فهیم ( فرهنگ جغتایی- فارسی اوموداوغلو، ص85). 

  با این اوصاف نور حقیقت بر معنی اصیل و حقیقی بوزقورت / بوزقورد هم می تابد: گرگ سالم، گرگ بافراست، گرگ باحافظه، گرگ عاقل، گرگ فهیم، گرگ باهوش، گرگ تیزهوش، گرگ پویا و فعّال و با نشاط و سرزنده... . من در کتاب "ایران یا ارن" خودم به ویژگی "هوش" گرگها در نظر تورکان باستان (هوش همان اوُس us تورکی کهن است به معنی عقل و خرد و هوش، که توسط تاتها و تاجیکها یا فارسها از دیرباز دزدیده و به زبانشان افزوده گشته است. جالب این که معنی دیگر هوش= خواب، مرگ که در شاهنامه فردوسی نژادپرست به کار رفته است نیز برگرفته از تورکی باستان است) مطالبی نوشته ام که با یک جستجوی ساده می توانید آن را در صفحات 297-298 همین کتاب الکترونیکی ببینید:

http://azoh.info/index.php?option=com_jdownloads&Itemid=27&view=viewdownload&catid=2&cid=697

نکتۀ جالب این که همین کلمات تورکی شرقی که متأسفانه در تورکی غربی اوغوز آذربایجانی و تورکیه ای ما بی کار و معطل گشته اند را فارسهای شعوبی اوغرو دزدیده اند و ترکیباتی مانند "تیز و بُز" را با آنها ساخته اند: بوز در تیز و بُز همان گونه که در فوق بررسی کردیم و از تورکی جغتایی (جیغاتای) سند آوردیم بی گمان کلمه ای تورکی است. چرا که در فارسی بُز (حیوان) معنی قاموسی مشخّص و مشهوری دارد. بوز تورکی است؛ یعنی تیزهوش، تندهوش، باحافظه، تیزیاب. نه این که مثلا حیوان بُز را نماد تیزهوشی بدانیم و به توجیهات عوام پسند (اتیمولوژی عامیانه) متوسّل شویم. بگذریم از این که همین "تیز" نیز در معنی "سریع، باشتاب، فوری" (و نه در معنی برنده) نمی تواند فارسی باشد: این کلمه همان است که ما تورکان غربی به صورت "تئز" tez به کار می بریم در تورکی شرقی تلفظ کلمۀ تئز به همین صورت تیز است:  تیز: زانو، شتاب، عجله، سرعت، تند و سریع (همان: ص 122). در تورکی اصیل تئز یالینگوق (یالینیق Yalınıq) به معنی آدم تند و سریع و چابوک بوده است و به همین ترتیب بوز یالینگوق به معنی انسان تیزهوش.  پس تیز و بز که غیرمتخصصانمان فارسی می شمارند یعنی انسان سریع و فهیم یا به عبارت دیگر تیز هوش (تئز هوش) که هر دو کلمه تئز و هوش (اوس) تورکی اصیل هستند. ؟ ما باید به تمامی کلمات به ظاهر فارسی دریت به همین شکل شک کنیم و فوراً رأی به فارسی بودن کلمه صادر نکنیم این است روش شناسی درست یک اتیمولوگ تورک.  

با توجه به تحلیل و بررسی ما این است معنی اصیل و حقیقی بوزقورت و مان قورت که بار روانشناختی خاصّی در بطن این معانی هست و باید محور معنی را روی علم روان شناسی بگذاریم، چنین است:

بوزقورت: گرگ هوشمند و سالم و عاقل و تیز و بُز و فعال! (تورک اصیل و سالم و تیزهوش که گول نمی خورد و عقل و مشاعرش سرجای خودش است و دشمنان نژادپرست پانروس/ پان اسلاو، چینی، پان ارمنی، پانفارس، پانکورد، صلیبی و تمامی دشمنانش را خوب می شناسد و هرگز تسلیم آنها نمی شود)

مانقورت: گرگ بیمار، هوش باخته و مَنگ و گیج و افسرده و کزکرده و منفعل (تورک اصالت باخته و گول خورده که عقل و هوش و مشاعرش را دشمنان نژادپرست نژادپرست پانروس/ پان اسلاو، چینی، پان ارمنی، پانفارس، پانکورد، صلیبی از او گرفته اند و تبدیل به آلت دست و ابزار اجرای نیات پلید آنان در نسل کشی سیاسی و فرهنگی ملت تورک خودش گشته است.

منابع اینترنتی برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ مانقورتیسم:

نژاد پرستی از نوع مانقورتیسم (نقدی بر مصاحبه دکتر سیدجواد طباطبایی در مجله «مهرنامه»)- حسن راشدی

http://oyrenci-sesi.info/site/xeber/22639

مانقورت در آذربایجان- آرخا جیغاتی

http://www.arxacigati.blogfa.com/post-22.aspx

مانقورتیسم؛ پرخاش به خویشتن و خودزنی هویتی، ارمغان فارسیزاسیون ایرانی- م. او. تورال

http://tebrizsesi.com/site/index.php?option=com_content&view=article&id=3788:1390-04-13-20-45-29&catid=14:meqaleler&Itemid=29

توابها و مانقورتها

http://www.yurd.net/page.php?id_contents=0000002306

مانقورت

http://xanbayev.arzublog.com/post-27374.html

http://cnnn.mihanblog.com/post/10

https://www.facebook.com/bostuam/posts/780916478637916:0

افشای صورت‌های فاشیست فارس ۸ مانقورتیسم MNQURTİSM

https://www.facebook.com/piseveri/videos/730144710411740/

قسمت مهمی از فیلم مانقورت در یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=5FM_NNx-fS0

این سلسله مقالات ادامه دارند. ان شاء الله

اوجالان ساوالان- 26-07-1394     2015- 10-18

 

 

 

 

Share/Save/Bookmark