طرحی برای پایین کشیدن فیتیله‌ی تُرک‌ها- ابراهیم ساوالان

کلیشه‌ی زن خانه‌دار به تفکر قالبی اغلب افراد جامعه‌ی مردسالار ایران اعم از تُرک، فارس، شیعه، سنی و … تبدیل شده است. چنین تصاویری که به شکلی ثابت در اذهان افراد شکل میگیرند اغلب به باورها، اعتقادات و ارزش‌ها باز می گردند.

هرچند کلیشه را باورهای اجتماعی مشترکی می‌دانند که قابلیت یا ویژگی خاصی را به گروهی نسبت می دهد اما این کلیشه ها همیشه با خواست سلطه و گروه حاکم همخوانی داشته و ویژگی‌هایی مانند هوش، استعداد و صلاحیت را از گروه های فرودست جامعه ستانده به گروه حاکم اعطا می‌کنند. برای همین کلیشه ها، سلطه و سلسله مراتب ساخت قدرتمندان را در جامعه بازتولید می نمایند. جامعه مردسالار صفات ترسو، ضعیف و احساساتی را به زنان خود هدیه می‌کند تا مردان نترس و قوی و عقلانی همه ی مناسب مدیریت و قدرت را با خیال راحت تصاحب نمایند.

مثال دیگر، کلیشه ی بلاهت و حماقت تُرک‌ها در ایرانیست که تک صدایی و سیطره ی زبان فارسی به شاخصه ی اصلی آن تبدیل شده است. این کلیشه تنها تُرک‌هایی را که به زبان تُرکی صحبت کرده و هنوز به چتر زبان فارسی پناهنده نشده اند شامل می شود. به عبارت بهتر این کلیشه بیشتر زبان تُرکی را هدف قرار داده است. کلیشه ی حماقت تُرک‌ها ۸۰ سال پیش به صورت ابزاری برای پایان دادن به حاکمیت ۹۰۰ ساله ی تُرک‌ها در ایران توسط رضاشاه بکار گرفته شد و با سلب حق حکومت تُرک‌ها، آنها را تا مرتبه یک حیوان زحمت کش تنزل داد. سلب انسانیت از یک مجموعه انسانی باعث می‌شود هیچکس خود را در قبال درد و رنج آنها مسئول نداند. همین انسانیت زدایی باعث شد مردم ایران در قبال کشتار سال ۱۳۲۵ آذربایجان اندوهگین نباشند.

 ۳۰ سال بعد در روز ۲۹ بهمن ۵۶ تُرک‌ها نفرت خود را نسبت به حکومت اشغالگری که دولت خودمختارِ آنها را ساقط کرده بود به نمایش گذاشتند. قیام تبریز دو روز طول کشید و هنگامی که حکومت به نیروهای کمکی ارتش از جمله تانک، هلیکوپترهای جنگی و نیروهای مسلح متوسل شد، فروکش کرد. مقامات دولتی آمار کشته شدگان را ۶ نفر، مخالفان، بیش از۳۰۰ نفر و شاهدان اروپایی نزدیک به ۱۰۰ نفر اعلام کردند. مطبوعات دولتی اعتراض کنندگان را «اوباش حریصی نامیدند که به فکر پر کردن جیب های خود بودند» این اتهام کثیف در حالی مطرح شد که یک ریال هم از صندوق بانک های تخریب شده به سرقت نرفته بود. محمدرضا شاه در اظهاراتی تاریخی گفت: اعتراض کنندگان، تبریزی نبودند بلکه از آنسوی مرزها آمده بودند. آن روز شهبانو فرح دیبا نیز گفته های همسرش را در خصوص زادگاهش قبول نکرد. شاید برای محمدرضا بهتر بود اعتراض کنندگان را« نادان هایی که به دروازه ی تمدن پشت کردند» خطاب می‌کرد زیرا رضاشاه با همین برچسب نادانی برای همیشه زبان تُرکی را از عرصه ی سیاسی و مدیریتی کشور اخراج کرده بود.

آیا نقش پیشرو تُرک‌ها در انقلاب ۵۷ و مدیریت تحسین برانگیز مهندس میر حسین موسوی بر کشور انقلاب دیده و جنگ زده ایران در دهه شصت می توانست کلیشه ی بلاهت و حماقت تُرک‌ها را برای مدتی از اذهان مردم ایران زدوده و زبان تُرکی را دوباره به عرصه ی عمومی ایران تحمیل سازد؟

فارسگراهایی که نمی خواستند تُرک‌ها و فرهنگ آنها را در عرصه ی کشور سهیم سازند بار دیگر کلیشه ی نفهمی و نادانی را بهترین ابزاری برای حصول به مقصود خود یافته بودند. آنها در پس هر گام غرور انگیز موسوی با انتساب جوک هایی با تم «نفهمی و حماقت» به مرحوم ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز) اجازه ندادند تا احساس غرور جایگزین حس حماقت گردد. امری که در دهه هفتاد با جوک های ملا حسنی تداوم یافت و چند سالی است که تصاویر مشهور «چرا عادل پور فردوس میخند» و سخنان نادر قاضی پور همه ی آنچه که برای تحقیر تُرک‌ها لازم است را در اختیار دستگاه کلیشه ساز سلطه قرار می دهد.

چرا تحقیر تُرک‌ها آنهم با کلیشه ی ثابت حماقت در مقطع کنونی بیشتر شده است؟

 ظهور هر جریانی در سپهر سیاسی، پس لرزه های خاص خود را خواهد داشت و نیروهایی که سپهر سیاسی را ملک شخصی خود قلمداد کرده‌اند نمی خواهند هر تازه‌ واردی را در این عرصه سهیم سازند. شاید پس لرزه های انقلاب ۵۷ ایران توده های شیعه عراق را به خودآگاهی سیاسی سوق می‌داد و حاکمیت نگران عراق، چاره را در حمله به ایران دید. نیروی جدیدالورود باید بسیار هشیار باشد تا اسباب نگرانی نیروهای ریشه دار را فراهم نسازد. ایران پسابرجام اگر اشتباه حمله به سفارت عربستان را مرتکب نمی شد می‌توانست قویتر از پیش در عرصه ی سیاسی منطقه ظاهر شود.

تُرکی گرایی تُرک‌های ایران نیز از این قاعده مستثنا نخواهد بود. اگر نیروهای اصلاح طلب و اصول گرا از ظهور این جریان در آذربایجان و سایر مناطق تُرک نشین احساس نگرانی نمایند چاره ای جز تبلیغ همان ابزار قدیمی و بازتولید کلیشه ی حماقت برای پایین کشیدن فیتیله ی تُرک‌ها نخواهند داشت.

پس لرزه های انتخابات ۹۴ جدی خواهد بود و هر دو طرف باید بارها به تفسیر آراء رأی دهندگان بپردازند.

از منظر مرکزگرایی، مردم تبریز، اصول گرایی و اصلاح طلبی را در اولویت بعدی خود قرارداده و کسانی را راهی مجلس نمودند (پزشکیان وبیگی) که از اصل ۱۵ قانون اساسی و بحران زیست محیطی دریاچه اورمیه و سمبل باشگاه داری تُرک‌ها در لیگ فوتبال ایران حمایت کرده بودند. مردم اردبیل از حقیقت‌پور و افضلی فرد(نمایندگان فعلی مجلس) به خاطر اظهاراتی که علیه تاریخ تُرکان به زبان آورده بودند انتقام سختی گرفتند و افراد ناشناسی را راهی مجلس نمودند که در جلسات سخنرانی خود به مقایسه اعتبارات دولتی تخصیص یافته به استان های تُرک نشین و فارس نشین پرداخته بودند. در حالیکه جواد جهانگیرزاده (نماینده اورمیه) از ادامه مسیر باز مانده بود نادر قاضی پور همراه همیشگی وی از خرمن هویتخواهی مردم خوشه ها چید.

از منظر تُرک‌ها رفتار مردم آذربایجان در برابر هر دو جناح سیاسی مرکزگرا رفتاری سلبی محسوب می شود.

 درآن سوی میدان نمایندگان شهرهای مختلف آذربایجان مانند پزشکیان و پیرمؤذن درصدد بودند تا به نوبت شعار یاشاسین آذربایجان را از تریبون مجلس سرداده، هم اشتباهات همقطاران مرکزگرای خود را تصحیح نمایند و هم حضور آذربایجان را در عرصه سیاسی ایران آن هم به زبان مادری خود جشن بگیرند.

دستمال قدرت از صندوقچه تُرکی‌فوبیای شعبده بازان مرکزگرا بیرون آمد و با هیاهویی بی سابقه و هماهنگ اظهارات شرم‌آور قاضی پور را دست مایه ی تحقیر مردمی نمود که اینک از تقسیم بندی مرکز تمرد کرده بود و درصدد تحمیل جریان و زبان جدیدی به عرصه ی سیاسی، فرهنگی ایران برآمده بود. شعور آنها بخاطر نماینده شهرشان تحقیر شد تا کلیشه ی ۸۰ ساله بازتولید شود و مدیریت عرصه ی ایران از تحمل زبان احمقان آسوده گردد.

 فارس‌ها نیز به مانند تُرک‌ها چهره های سیاسی ابله کم ندارند. تنها سید محمد غرضی می تواند ادعا کند که برکناری وی از وزارت نفت قیمت جهانی نفت را تغییر داد و دکتر محمود احمدی نژاد نیازی به معرفی ندارد اما بلاهت این افراد تنها به حساب خودشان گذاشته می شود. هیچکس ملت آنها و شهر آنها را در این بلاهت سهیم نمی داند. هیچ کس جوکی در خصوص رفتن یک فارس به سازمان ملل تعریف نمی کند. اما همچنان که قوانین سلطه ی مردانه ایجاب می کند ضعف یک زن در رانندگی به حساب همه ی زنان گذاشته شود تا زنان مجبور به خانه داری گردند اظهارات یک چهره ی سیاسی تُرک نیز به حساب شعور مردم اورمیه نوشته می شود تا آنها مرزداران شجاعی باشند که امر پیچیده و نه چندان مطلوب سیاست و کشورداری را برنمی تابند. شاید بتوانیم ری‌شهری و علم‌الهدی را دوستان خوبی برای ملا حسنی و مرحوم ملکوتی در نظر بگیریم. اما کسی برای آنها (به نمایندگی از یک فرهنگ) جوک نساخته است. هدف تبرعه ملکوتی و حسنی نیست بلکه تشریح کارکرد سلطه در ساخت چنین جوک ها و طنزوارهاست.

 تُرک‌ها نیز بمانند فارس‌ها انسان های دیکتاتور ورادیکال کم ندارند. سید حسن عاملی همزاد تُرک سید احمد خاتمی است ولی از آنجا که گفتار خشونت طلبانه وی در بستری عالمانه بیان می شود ایشان از گزند مطبوعات فارسی درامانند. زیرا لازمه ی تُرکی ستیزی ایرانی فرم ابلهانه ی گفتار می‌باشد. برای همین اظهارات قاضی پور کرمِ سرقلابِ خوبی برای تحمیق تُرک‌ها خواهد بود.

در برنامه ی صبحگاهی دوره ی دبستان همیشه از خداوند متعال نابودی صدام جنایتکار را می‌خواستیم. همچنانکه صدام از منظر مردم ایران، نماینده ارتش، دولت و ملت عراق و استکبار جهانیِ پشت سر وی بود و نابودی وی سمبل نابودی همه پلیدی‌ها محسوب می‌شد؛ از منظر فارس‌ها نیز  ملکوتی، حسنی و قاضی پور نماینده تُرکانند. با تحمیق آنها تحمیق تُرک‌ها و تداوم سلطه ی موجود را مدنظر دارند تا فیتیله ی غرور و تشخص تُرکان ایران، که اینک با حرکتی فرهنگی به میدان آمده است پایین کشیده شود.

Share/Save/Bookmark