افکار ضد بشری در کتب درسی ایران- آتیه مسعودی
با دقت در کتابهای درسی هر کشور میتوان به نگرش حاکمان آن مملکت و نخبگان سیاسی و فرهنگی قوم حاکم نسبت به مقوله حقوق بشر، عدالت و دموکراسی پی برد. به همین خاطر است که امروزه، کشورهای توسعهیافته -که دو جنگ جهانی خونین را پشت سر گذاشتهاند – تلاش میکنند در تنظیم محتوای درسی به مفاهیمی چون صلح، برابری، نوعدوستی و دموکراسی پرداخته و به مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی توجه ویژهای بنمایند.
این مسئله در کشور کثیرالمله ای همانند ایران – که از ابتدای تاریخ، قومیتها و زبانهای مختلفی داشته است – باید دارای اهمیت بیشتری باشد؛ لکن باملاحظه کتابهای درسی این کشور، میتوان گفت که متأسفانه نهتنها هیچ توجهی به مسائل جهانشمول فوقالذکر نشده، بلکه در این کتب درسی، علیالخصوص در کتب زبان و ادبیات فارسی، تاریخ ادبیات ایران، تاریخ و مطالعات اجتماعی به نژادپرستی و دیگری ستیزی بهویژه علیه هموطنان ترک و عرب پرداختهشده است.
در کتاب ادبیات فارسی سال اول دبیرستان که از سال ۱۳۷۶ در مدارس سراسر کشور تدریس میگردد، شعر بلندی در قالب چارپاره با عنوان «در امواج سند» از دکتر مهدی حمیدی شیرازی (۱۲۹۳- ۱۳۶۵ش) گنجاندهشده که در آن، شاعر به شهامت و پایداری جلالالدین پسر شجاعِ سلطان محمد خوارزمشاه در مقابل هجوم مغولان پرداخته است.
این سروده که ظاهراً به بهانه تقویت حس وطنپرستی و مقاومت در برابر مهاجمین، توسط سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و اعضای شورای برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی و همکاران مؤلف آنها، در کتاب درسی دانش آموزان معصوم ۱۵- ۱۴ ساله درج گردیده، درواقع هدفی جز کاشتن تخم کینه و نژادپرستی و تحقیر هموطنان ترک و عربزبان در اذهان پاک دانش آموزان ایرانی و ایجاد حس حقارت و بیگانگی با ایران در دل دانش آموزان غیرفارسیزبان و تقلیل و تحدید ایران و ایرانیت به زبان فارسی و فارسیت ندارد.
اما شاعر نژادپرست ما، برای رسیدن به هدف نامشروع خود با مشکل بزرگی روبروست و آن اینکه جلالالدین خوارزمشاه نیز، مانند اکثریت قریب بهاتفاق حاکمان و مدافعان ایران در دوره اسلامی ترک بوده و شجاعت و قهرمانی او نیز، شهامت و دلاوری یک سردار ترک در برابر تهاجم بنیانکن مغولان به قلمرو خوارزمشاهی محسوب میشود. در اینجاست که شاعر به تحریف تاریخ دست میزند و مغولان را ترک و خوارزمشاهیان را تازیک (فارسیزبان) معرفی مینماید:
به مغرب سینه مالان قرص خورشید * نهان میگشت پشت کوهساران
فرو میریخت گردی زعفران رنگ * به روی نیزهها و نیزهداران
***
نهان میگشت روی روشن روز * به زیر دامن شب در سیاهی
در آن تاریکشب میگشت پنهان * فروغ خرگه خوارزمشاهی
***
اگر یکلحظه امشب دیر جنبد * سپیدهدم جهان در خون نشیند
به آتشهای تُرک و خون تازیک * ز رود سند تا جیحون نشیند (درس ۱۳صص۹۲-۹۱)
این شاعر انسان ستیز، پس از بافتن داستانی که قهرمان آن دارای هویت ساختگی و ماسک قومی جعلی است، با تفاخر نژادی و عصبیت قومی هر چه تمامتر، به توهین به ترکها بسنده نکرده و تازیها (اصطلاحی تحقیرآمیز بهجای کلمه عرب) را نیز به آن افزوده است. چون در دیدگاه باستانگرای نوشعوبی و پانایرانیسم (پان فارسیسم)، اعراب و ترکان و دین اسلام، دشمنان ملی و عقیدتی فارسیزبانان! تلقی شده و باید با مبلغین این دین بزرگ آسمانی و توسعهدهندگان آن بهشدت مبارزه کرد. ازنظر آنان، عظمت و شکوه باستانی امپراتوری ساسانی و آیین زرتشتی و کتاب اوستایی آنها توسط مسلمانان عرب از بین رفته و پسازآن، نوبت حاکمیت هزارساله مسلمانان ترک فرا رسیده است و اینهمه، درنتیجه ظهور آخرین دین الهی بوده است.
بلی، آنان که از این پیش بودند * چنین بستند راه تُرک و تازی
از آن، این داستان گفتم که امروز * بدانی قدر و بر هیچش نبازی (درس ۱۳ ص ۹۴)
آری اینچنین است که شاعر آلوده به افکار نژاد پرستانه، پس از تحریف تاریخ و تغییر جایگاه مدافع و مهاجم و ظالم و مظلوم با یکدیگر، مقاومت ترکان خوارزمشاهی در مقابل هجوم مغولان را «بستن راه تُرک و تازی» توسط نیاکان خود معرفی مینماید و بدینوسیله بهطور غیرمستقیم، ایران عزیز را ملک خصوصی و انحصاری فارسیزبانان قلمداد کرده و ترکان و اعراب را – که جمعیت کثیری از هموطنان ایرانی را تشکیل میدهند- بیگانگانی معرفی میکند که باید با آنها به مقابله پرداخت.
این درس که از سال ۱۳۷۶ به مدت ۱۸ سال به خورد نوجوانان کشور دادهشده و هموطنان ایرانی را نسبت به عربها و ترکها و متقابلاً ترکها و عربهای هممیهن را نسبت به ایران و ایرانیت بدبین میسازد، تنها نمونهای است از دهها و بلکه صدها مورد توهین و تحقیری که در لابلای کتب درسی بهطور مستقیم و غیرمستقیم وحدت، برابری، برادری و حقوق انسانی قومیتهای ایرانی را هدف گرفته است.
داشتن افکار و آثاری نژاد پرستانه و دیگرستیزانه در کشوری مانند ایران و در بین افراد سالخورده ازجمله حمیدی شیرازی – که دوران کودکی و بزرگسالی خود را در دوران ۵۳ ساله رژیم باستان گرا، آریا محور و نژادپرست پهلوی گذراندهاند – شاید دور از انتظار نباشد؛ لکن حضور اینگونه اشخاص و افکار در لایههای قدرت و در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران – که ام القرای جهان اسلام نامیده میشود – بسیار خطرناک است و نظام اسلامی و وحدت سرزمینی آن را مورد تهدید و چالش جدی قرار میدهد. به عبارت دقیقتر، تهدید جدی برای جامعه ایرانی، نه وجود چنین افراد و افکاری در بین آحاد جامعه، بلکه وجود اشخاص و جریانی در سیستم آموزشی کشور است که افکار و آثار بیمار خود را در لابلای متون آموزشی و درسی کشور وارد کرده و تبعیض نژادی، تحقیر قومی و تضاد زبانی و فرهنگی را در محیطهای آموزشی و بهتبع آن در جامعه رواج میدهند.
اعضای محترم شورای برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی و همکاران مؤلف آنها، در طول نزدیک به دو دهه، به اعتراضات دانش آموزان و دبیران نسبت به محتوای غیرانسانی این درس و درخواست حذف و تغییر آن توجهی نکرده و علیرغم تغییرات، اصلاحات و حذفیاتی که در سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۸۷ در این کتاب صورت دادند و حتی تعداد ابیات این سروده را از ۴۲ بیت، به ۳۰ بیت کاهش دادند؛ لکن حاضر به حذف این ابیات توهینآمیز و ضد وحدت ملی و سرزمینی و ضد انسانی و اسلامی نشدند.
آیا این توقع نابجایی است که هموطنان ترک و عرب و … بخواهند در کتب درسی مملکت بهجای توهین و تحقیر آنها، برابری و برادری انسانی و عدالت و مساوات اسلامی تبلیغ و تدریس گردد؟!
آیا این انتظار به حقی نیست که دست و نفوذ افراد و جریانی که افکار ضد بشری و ضد اسلامی دارند و بهتحقیر و تحریک دیگر اقوام ایرانزمین و تضعیف وحدت ملی و سرزمینی میپردازند از مراکز حساسی مانند شورای عالی آموزشوپرورش و شورای برنامهریزی و تألیف کتب درسی مدارس و فرهنگستانها و بنیادهای مختلف مملکت اسلامی و صفحات سفید کتب درسی و دانشگاهها قطع گردد؟!
و آیا بهتر نیست که برای حل همیشگی این معضل، به دانش آموزان غیرفارسیزبان اجازه داده شود که در کنار فارسی، زبان رسمی کشور و عربی، زبان قرآن و همراه با زبانهای بیگانه انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی و … کتابی نیز به زبان مادری خود بخوانند تا فرهنگ و زبان خدادادی خود را نیز فراموش نکنند و پاس بدارند؟!
ما ملت ایران از اقوام و فرهنگهای مختلف، یک ماه دیگر نیز منتظر میمانیم تا ببینیم که خیر و صلاح نظام، مملکت و ساکنان آن پیروز خواهد شد یا دوباره در بر روی همان پاشنه خواهد چرخید؟ آیا کتابهای درسی دوره متوسطه دوم (سال دهم) که جدید التالیف خواهد بود و از مهرماه امسال وارد مدارس خواهند شد؛ طرحی نو درخواهند انداخت یا همچون کتب درسی گذشته دبیرستان- که یک نمونه آن ذکر گردید- و یا متوسطه اول (سالهای هفتم، هشتم و نهم) بهعنوان نمونه، متن روانخوانی صفحه ۱۳۸- ۱۳۷ کتاب فارسی هفتم با عنوان «چرا زبان فارسی را دوست دارم»، بنای خودپرستی، خودشیفتگی و ستایش از خود و زمینه خودباختگی و استحاله فرهنگی و یکسانسازی زبانی دانش آموزان غیر فارس زبان ایران اسلامی را خواهند گذاشت؟!!
اختصاصی یولپرس؛ بازنشر با ذکر منبع بلامانع است